بیتوجهی به ریسکهای سهام چه پیامدهای ثانویهای دارد؟
انحراف ناگفته در بورس بازی
شاخص کل بورس تهران در هفته گذشته رشد بیش از سه درصدی را تجربه کرد. شاخص کل هموزن نیز در این هفته رشد تقریبا مشابهی را به ثبت رساند. در هفته گذشته به لزوم رشد بیشتر نمادهای بزرگ یا از سوی دیگر نزول سهام کوچکتر بازار به منظور بازگشت تعادل قیمتهای نسبی سهام اشاره شده بود. بزرگان بازار مسیر صعودی را در پیش گرفتند تا بتوانند بخشی از عقبماندگی خود را از کوچکترها جبران کنند اما از سوی دیگر همچنان سهام شرکتها و صنایع کوچکتر نیز از ادامه صعود دست نکشیدند. در این خصوص رالی صعودی نمادهای زیرمجموعه بازار پایه نگرانی روزافزونی را برای کل بازار سرمایه ایجاد کرده است. سهامدارانی که در شرایط کنونی از صعود بیپروای سهام سرمستند کافی است که حباب قیمتی سهام در این بازار و همچنین سایر نمادهای کوچکتر متلاشی شود تا پایکوبی کنونی سهامداران به جنجال و اعتراض تبدیل میشود. تجربه از بورس تهران نشان داده سهامداران و معاملهگران سهام کسب سود و بازدهی را حاصل خرد و دانش خود میدانند و زیان را ناشی از هزاران عامل بیرونی مانند سازمان بورس، دولت و شانس مطرح میکنند. فرار از پذیرش مسوولیت زیان یکی از مواردی است که علاوه بر ضربه به بدنه بازار سرمایه، عمده زیان را متوجه معاملهگر میسازد.
بهصورت مشخص بازار سهام دورهای را پشت سر میگذارد که هر معاملهگری که دانش کمتری نسبت به معاملات و معاملهگری و متغیرهای اثرگذار بنیادی و حتی بهانههای نوسان قیمت داشته احتمالا سود بیشتری را کسب کرده است. علت این موضوع نیز عدم لحاظ ریسک در نگاه معاملهگران است. این دوره با حمایت متغیرهای کلان اقتصادی همراه شده و چشمانداز ادامه بیثباتی اقتصادی نیز خود دلیلی شده تا معاملهگران بیش از همیشه شجاع باشند و بدون توجه به ریسکهای موجود به خرید سهام بپردازند. این در حالی است که برخلاف نگاه حاکم بر بازار اتفاقا در مسیر صعودی معاملهگر باید نیمنگاهی به اخبار حامی روند صعودی داشته و تمرکز خود را بر ریسکهای پیش روی سهام معطوف کند تا هر چه سود کرده در نزول احتمالی سهام دود نشود.
بر همین اساس سایت «دنیای بورس» در هفته گذشته این پرسش را از کارشناسان مختلف داشت که ریسکهای پیش روی سهام کدامند؟ کارشناسان مختلف به این پرسش پاسخ دادند که میتوانید در سایت «دنیای بورس» آن را مطالعه کنید. در این مطلب نیز به مهمترین ریسکهایی که در شرایط کنونی از نگاه معاملهگران مخفی مانده است پرداخته میشود. شاید یکی از مهمترین ریسکهایی که میتوان برای کل بازار سرمایه تعریف کرد همین عدم پذیرش مسوولیت زیان و همچنین معکوس شدن رابطه آگاهی با کسب سود از سهام باشد. این ریسک که به حباب قیمتی دامن زده است به اقتصاد کلان نیز میتواند سرایت کند و نتایج مخربی به همراه داشته باشد.
مسوولیت زیان خود را بپذیرید
صعود اخیر و پرشتاب سهام و رکوردشکنیهای مداوم باعث شده که هیچکس به اتفاقاتی که رخداد آنها در آینده محتمل است توجه نکند. عادت همیشگی بازارهای مالی است که در دوره رونق کمتر کسی به ریسکها توجه میکند و همه سرمست از رشدهای متوالی سهام انتظار صعود بیشتر را دارند؛ همین موضوع باعث میشود اگر هفته قبل سهام صعود کرده باشد نظرسنجیها از فعالان بازار صعود در هفته پیش رو را تضمینشده بدانند. در همین آغاز مطلب باید تاکید کرد که به هیچ وجه منظور از حباب در کل بازار سهام نیست و همانطور که پیش از این نیز مطرح شده بود صحبت قطعی از حباب جز در برخی از موارد کار بسیار دشواری است. در برخی از موارد که معادل یک سرمایهگذاری (در اینجا سهام) وجود دارد میتوان از حباب قیمتی صحبت کرد. برای مثال در شرکتهای سرمایهگذاری به حباب نمادهایی مانند «وآوا»، «وجامی»، «وصنا»، «ومشان» و سایر نمادهای از این دست اشاره شده بود؛ در اینجا به جای خرید سهام شرکت سرمایهگذاری، امکان خرید سهام زیرمجموعه وجود دارد.
در مطالب پیشین بیشتر در این خصوص صحبت شده بود. اما در اینجا موضوع اصلی و نگرانکننده بیتوجهی کامل معاملهگران به ریسکها است. در چنین شرایطی در آیندهای نزدیک اگر احتمال اصلاح جدیتر سهام پس از صعود متوالی را در نظر بگیریم بسیاری از همین سرمایهگذاران که از کسب سودهای رویایی غره شدهاند، علت زیان خود در موج اصلاحی را هر چیزی و هر کسی جز خودشان مطرح میکنند.
عدم مسوولیت پذیرش زیان یکی از شروط ماندگاری در بازار سهام محسوب میشود و عدمتوجه به این مساله نتایج مخربی را بهدنبال دارد. برای مثال در دوره قبلی اصلاح بازار پایه شاهد اعتراضهای شدیدی به مقام ناظر درخصوص اعمال محدودیتها بودیم. گرچه نقدهای جدی به قوانین معاملاتی بازار پایه (شهریورماه سال جاری) وارد بود اما حباب قیمتی سهام زیرمجموعه این بازار غیرقابل انکار است. در شرایط کنونی نیز بار دیگر باید بر حباب سهام بازار پایه تاکید داشت و گرچه در شرایط کنونی سهامداران این بازار سرمست از رشد تصاعدی ارزش پرتفوی خود هستند اما اگر بنا را بر این بگذاریم که سهام بنا نیست تا ابد رشد کند در نتیجه باید گفت در موج اصلاحی احتمالی، سهامداران بار دیگر مسوولیت زیان خود را نمیپذیرند و این معضل سنگینی را برای مقام ناظر بازار پایه به دنبال خواهد داشت. بسیاری از معاملهگران همچنان به این درک نرسیدهاند که شاید سود آنها ناشی از شانس باشد اما با تقریب بسیار بالایی علت زیان آنها جز متوجه تصمیمات خودشان نیست.
دو نقد به ناظر بازار پایه
در اینجا دو موضوع کلی برای ناظر بازار پایه مطرح است. در گزارشهای پیرامون بازار پایه در ماههای گذشته (به خصوص در دوره اصلاح) عنوان شده بود که محدودیت نمیتواند هیجان این بازار را از بین ببرد و طی یک ماه و نیم اخیر نیز بار دیگر شاهد شکلگیری موج هیجانی تقاضا هستیم. در اینجا دو نقد جدی به فرابورس وارد است.
یکی از مواردی که در هفتههای گذشته بیشتر به گوش میرسد منع فروش سهامداران درصدی در این بازار است. البته نگرانی از سفتهبازی در سهام باعث شده که چنین تصمیمی در این بازار کمعمق و کوچک اتخاذ شود؛ برای مثال برخی با خرید چشمبسته سهام طی یک سال اخیر به درصدیهای سهام پیوستهاند و نمادها را به منطقه حباب قیمتی بردهاند و در شرایط کنونی بهدنبال فرصتی برای فرار از سهام هستند. با این حال با یک قانون جدید حداقل باید به سهامداران درصدی قدیمیتر (با سابقه سه سال بیشتر، قبل از امکان معامله آنلاین بازار پایه) اجازه فروش سهام و خروج از نماد داده شود. مقام ناظر نیز در ادامه تفکر دولتی حاکم بر اقتصاد کشور نقش دایه مهربانتر از مادر را برعهده گرفته است. شاید واقعا خریداران این نمادها که از نگاه ما حباب را خریداری میکنند طرح رویایی برای شرکت در ذهن دارند در نتیجه باید اجازه معامله آزاد سهام با برخی از ملاحظات، زمانی که هم فروشنده و هم خریدار رضایت دارد، فراهم شود. دولت نیز با همین تفکر بسیاری از شرکتهای ورشکسته را به خیال خود زنده نگه داشته و درحالیکه به زالویی برای اقتصاد کشور تبدیل شدهاند. برخی از این شرکتها در بازار پایه نیز وجود دارند به جای اینکه به اداره ورشکستگی واگذار شوند.
موضوع دیگر لزوم استفاده از مکانیزم بازار برای جلوگیری از ایجاد حباب قیمتی بازمیگردد. سازمان بورس یا فرابورس باید هر چه زودتر ابزار فروش استقراضی را فعال کنند. شاید این ابزار به تدریج بتواند با استفاده از مکانیزمهای درونی بازار، ریسک حباب قیمتی را برای کل بازار کاهش دهد. فروش استقراضی بهصورت مشخص عمق بازار را افزایش میدهد و همین موضوع میتواند به واقعی شدن قیمتها کمک بیشتری کند. در چنین شرایطی علت تعلل در راهاندازی چنین ابزاری مشخص نیست.
ریسکهای کنونی سهام کدامند؟
ریسکهای کنونی بازار سهام از سوی کارشناسان مختلف مطرح شده است. یکی از این موارد شاید نامشخص بودن مسیر دلار در سه ماه پایانی سال است که با فروکش اثر روانی احتمال افت دوباره ارز به کانال پایینتر وجود دارد. در چند سال اخیر مسیر زمستانی دلار در هفتههای نخست دی رقم خورده است. نگرانی زیادی درخصوص وضعیت متغیرهای پولی مانند حجم نقدینگی وجود داشت که همچنان بررسی علل رشد نقدینگی از موارد بااهمیت برای تشخیص مسیر آتی بازارها است. برخی از شنیدهها از این موضوع حکایت دارند که علت رشد محسوس نقدینگی در تابستان استقراض دولت نیست. در این میان مواردی مانند افزایش داراییهای خارجی بانک مرکزی دلیلی برای رشد پایه پولی مطرح میشود. سناریوی قابلتامل برای رشد پرشتاب نقدینگی در تابستان هجوم حجم عظیمی از نقدینگی به سهام عنوان کرد در عین حالیکه فرصتی برای اقتصاد کشور است میتواند به ریسک بزرگ تبدیل شود. به این ترتیب در دورهای (تابستان) که دلار رویه نزولی و اصلاحی را در پیش گرفته بود و سایر بازارها نیز بستر جذب نقدینگی نداشتهاند، این سناریو نیز مطرح است که اوجگیری ارزش معاملات بورس به بیش از هزار و در ادامه دو هزار و در برخی از روزها ۳ هزار میلیارد تومان میتواند اثر خود را در رشد حجم نقدینگی کشور منعکس کرده باشد. بر این اساس از ریسکهایی که در شرایط کنونی حبابی شدن سهام میتواند برای اقتصاد کشور به دنبال داشته باشد رشد افسارگسیخته نقدینگی در این ماهها به واسطه سهام باشد که در ادامه رشد اینچنینی نقدینگی میتواند اثر مخرب خود را در التهاب اقتصاد منعکس کند.
بر این اساس ریسکهای کنونی سهام تنها متوجه بازار، معاملهگر یا مقام ناظر نیست بلکه میتواند اثرات سوء خود را در اقتصاد کشور نیز منعکس کند. یکی از ریسکهای اصلی سهام در شرایط کنونی حباب واضح قیمتی در برخی از نمادها یا بازار پایه است که سیگنالهای نگرانکنندهای را به دنبال دارد. اگر حباب واضح قیمتی سهام در برخی از شرکتهای سرمایهگذاری همچنان خریدار دارد این موضوع از عدم آگاهی اولیه برای خرید و فروش سهام خبر میدهد. سرمستی کنونی از صعود حبابی سهام (البته نه همه بازار) که اگر در نتیجه عدم آگاهی باشد و نه از روی نیت سفتهبازانه بهصورت واضح میتواند کل بازار را به خود درگیر کند. بر این اساس بار دیگر تاکید میشود که هر چه زودتر از ابزارهای بازاری مانند فروش استقراضی برای جهتدهی به این موارد استفاده شود. در غیر اینصورت رونق ظاهری بورس روی موج عدمآگاهی اگر در کنار رشد حجم نقدینگی گذاشته شود میتواند به زیان همه تمام شود.