گروه‌های هدف بورس‌بازان

نگاهی به عملکرد صنایع بورسی طی معاملات روز گذشته نشان از حضور پررنگ خریداران به ویژه معامله‌گران خرد در صف‌‌های خرید نمادهای خودرویی داشت. مشابه این شرایط را روزهای گذشته در گروه‌های کوچک بازار همچون دارو و سیمان و امثال آن شاهد بودیم. جایی که قدرت بهانه‌های مختلفی همچون تجدید ارزیابی، افزایش نرخ و مسائلی از این دست بر تحلیل چیره شده و گروه‌های مذکور را هدف قرار می‌دهد. واقعیت این است که بازار این روزها با کاهش محسوس نقدینگی مواجه است. هرچند در دو روز معاملاتی اخیر، ارزش معاملات به سطوح بالاتر از ۱۳۰۰ میلیارد تومان بازگشت؛ اما همچنان نسبت به روزهای اوج خود فاصله قابل‌توجهی را تجربه می‌کند. نبود این نقدینگی پرفشار که پیش از این سبب شده بود تا همه سهام اعم از ارزنده یا غیرارزنده در مسیر رشد قیمت قرار گیرند، حال به تمرکز فعالیت بورس‌بازان در گروه‌های خاصی منجر شده است. گروه‌هایی که همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد روی موج اخبار که بعضا شکل رسمی نیز به خود نگرفته است، مورد توجه قرار می‌گیرند.

در این میان نگاهی به معاملات روز گذشته نشان از توجه قابل‌توجه بازیگران بورسی به زیرمجموعه‌های گروه خودرو و ساخت قطعات دارد. شرایطی که سبب شد تنها دو نماد «خودرو» و «خساپا» خالص خرید حدود ۶۸ میلیارد تومانی از سوی حقیقی‌ها را شاهد باشند و این صنعت با اختلاف در صدر لیست خرید این دسته از بازیگران بورسی قرار گیرد. حقیقت توجه به نمادهای خودرویی که دیروز به جهش ۳/ ۴ درصدی میانگین قیمت این گروه انجامید؛ طرح دوباره موضوع افزایش سرمایه غول‌های خودرویی از محل تجدید ارزیابی دارایی‌ها است. این مهم در حالی رخ داده که خودروسازان مذکور با وجود عملکرد جالب توجه در مبالغ فروش مهرماه که دلیل اصلی آن افزایش نرخ بوده است، همچنان با ضعف محسوس در تولید دست و پنجه نرم می‌کنند. موضوعی که در سه خودروساز اصلی شامل سایپا، ایران‌خودرو و پارس‌خودرو کاملا مشهود است. (زیان صنعت خودرو و ساخت قطعات از رقم حدود ۲۹۰۰ میلیارد تومان در بهار سال جاری به ۶۵۰۰ میلیارد تومان افزایش یافته است). البته همچنان بورس‌بازانی هستند که اعتقاد دارند افزایش زیان خودروسازان می‌تواند به‌عنوان کاتالیزوری برای تجدید ارزیابی دارایی‌های ثابت و در نتیجه خروج از شمولیت ورشکستگی و انحلال عمل ‌کند. موضوعی که در نهایت می‌تواند به افزایش جذابیت سهام مذکور بینجامد. غلبه چنین فضایی باعث شده تا وجوه عملیاتی این طیف از شرکت‌ها در حاشیه قرار بگیرد.

دارویی‌ها از دیگر صنایعی هستند که طی روزهای اخیر در کانون توجه بورس‌بازان قرار گرفته‌اند. رشد سودآوری زیرمجموعه‌های گروه محصولات دارویی از عمده دلایلی است که به پایان روند نزولی این سهام منجر شد. سود خالص صنعت دارو در تابستان نسبت به بهار تقریبا دو برابر شده است. هرچند سودهای شناسایی‌شده از عرضه‌های اولیه که در این صنعت انجام شد نیز نقش موثری در رشد سود خالص صنعت دارو داشته است، اما همچنان نمی‌توان از رشد محسوس سود عملیاتی این صنعت در تابستان نسبت به فصل قبل چشم‌پوشی کرد.  سیمانی‌ها نیز روز گذشته با رشد بیش از ۲ درصدی میانگین قیمت سهام زیرمجموعه خود همراه شدند. در این گروه علاوه بر گزارش‌های خوب فصلی و ماهانه، خبرهایی نیز از افزایش نرخ به گوش می‌رسد. در این میان درست است که سودآوری سیمانی‌ها در تابستان نسبت به بهار رشد محصولی داشته است؛ اما نگاهی به شرکت‌های این گروه، همانند دارویی‌ها نشان از حرکت دسته‌جمعی سهام دارد که نشانه‌ای از شکل‌گیری دوباره هیجان است.

  ریسک اوج‌گیری هیجانات در بازار

دو گروه سیمان و دارو به‌دلیل تعداد بالای شرکت‌های زیرمجموعه شاید مثال خوبی از مشت نمونه خروار باشد؛ چرا که در بسیاری از صنایع می‌توان بار دیگر نشانه‌ها از احتمال شکل‌گیری هیجان را مطرح کرد. در واقع باقیمانده پول‌های پرقدرتی که در دوره اوج بازار سهام وارد گردونه معاملات شد و حال بخش اعظم آن از گردونه معاملات خروج کرده، راه صنایع مذکور را در پیش گرفته است. موضوعی که می‌تواند ریسک بزرگی را به‌دنبال داشته باشد. واقعیت این است که جریان‌های این‌گونه، مسیر پرابهامی در رسیدن به نتیجه مشخص در پیش دارند و در نهایت نیز نیازمند حمایت پول‌های تحلیلی هستند. به‌عبارتی دیگر برای ادامه مسیر صعودی در این گروه‌ها در یک نگاه باید در انتظار ورود مجدد پول‌های تازه به بازار و ایجاد موج‌های جدید به پشتوانه قدرت نقدینگی باشیم که با توجه به نشانه‌های موجود از احتمال پایینی برخوردار است. در نتیجه پول‌های تحلیلی مهم‌ترین حامی سهام در دوره فعلی است. در غیر این‌صورت بازی در گروه‌های مستعد موج‌سواری، تنها بازی روی برگ‌های سوخته‌ای است که در ابتدا شاید موجی ایجاد کند؛ اما در ادامه در صورت عدم تایید اخباری که به داغ شدن سهام این گروه‌ها انجامیده یا انتشار هر گونه جزئیاتی خلاف انتظارات بورس‌بازان، ورق برخواهد گشت که طبیعتا به زیان سهامداران سهام مزبور می‌انجامد. به‌عبارتی در شرایطی که برگ‌های بازی رو هستند این جزئیات هستند که می‌تواند روند کنونی سهام مذکور را تایید کند یا از سوی دیگر خریداران سهام را از کسب سود در ادامه مسیر ناکام بگذارد.

  چه باید کرد؟

پس از تفصیل شرایط موجود و جزایر فعال بورس تهران، سوالی که شاید ذهن بسیاری از فعالان بورسی را درگیر خود ‌کند این است که چه باید کرد؟ سوالی که جواب دادن به آن خود مستلزم پاسخ دادن به دو سوال دیگر است. بازیگران فعلی بورس چه کسانی هستند؟ در شرایط فعلی تحلیل مورد نیاز معامله‌گران کدام است؟

  بازیگران فعلی تالار شیشه‌ای

این روزها شاید خیلی از کسانی که به نوعی با بازار سهام در ارتباط هستند، این موضوع را شنیده‌اند که عمر کسب سود در بورس به پایان رسیده است. این در حالی است که به نظر می‌رسد بازی سهام برای سرمایه‌گذاران ارزشی تازه آغاز شده است. با خروج بسیاری از سهامداران تازه‌وارد از گردونه معاملات سهام انتظار می‌رفت شاهد تحلیلی‌تر شدن فضای بازار باشیم؛ اما عملا این اتفاق رخ نداد و همچنان نشانه‌ای از حضور معامله‌گران بنیادی که به اصطلاح سرمایه‌گذاران ارزشی نیز خوانده می‌شوند در بازار سهام نیست. همین عامل سبب شده تا با وجود کاهش هیجان ناشی از حضور سرمایه‌گذاران تازه‌وارد، اما هنوز شاهد حرکت نقدینگی به سمت سهام بنیادی و عمدتا کامودیتی‌محور نباشیم. تا جایی که این شرایط حتی در برهه‌هایی که بازار جهانی وضعیت مناسبی را تجربه می‌کند نیز چندان مشاهده نمی‌شود. در مقابل اما همچنان گروه‌های مستعد موج‌سواری تکانه‌های جدی را تجربه می‌کنند. پس در شرایط فعلی تحلیل مورد نیاز معامله‌گران کدام است؟

  نوبت تحلیلگران

همانطور که اشاره شد با وجود ترک زمین بازی از سوی بخش عمده‌ای از سهامداران تازه‌وارد، همچنان نشانه‌ای از حضور سرمایه‌گذاران ارزشی دیده نمی‌شود. سرمایه‌گذارانی که به‌دنبال خرید سهامی هستند که کمتر از ارزش ذاتی خود معامله می‌شوند. این گروه از سرمایه‌گذاران به شکل فعالی سهام شرکت‌هایی را دنبال می‌کنند که به اعتقاد آنها بازار آنها را کمتر از آنچه هستند، ارزش‌گذاری کرده است. آنها باور دارند که بازار به اخبار خوب و بد بیش‌ازحد واکنش نشان می‌دهد و درنتیجه منجر به نوسان قیمت سهام می‌شود که با اصول بنیادی بلندمدت شرکت همخوانی ندارد. بازه زمانی مدنظر سهامداران ارزشی نیز بازه‌های بلندمدتی است که این روزها در افق سرمایه‌گذاری بورس‌بازان دیده نمی‌شود. پس این روزها عمده بازیگران بازار سهام را موج‌سواران با افق کوتاه‌مدت تشکیل می‌دهند که البته با یک بال شکسته به فعالیت در بازار ادامه می‌دهند و از این رو موفقیت چندانی کسب نمی‌کنند. یک بال کسب سود توسط این دسته از بورس‌بازان ایجاد موج‌ و بال دوم قدرت گرفتن و پویایی موج‌های تشکیل شده است که با توجه به نبود محرکی تحت عنوان نقدینگی عملا ناکارآمد است و با بال شکسته نیز پرگشودن ممکن نیست. پس  یک سرمایه‌گذار که قصد سود گرفتن از بازار سهام را دارد، باید به تحلیل‌های دقیق‌تری رجوع کند. تحلیل‌هایی که تنها با یک ساده‌سازی، سهام را به گروه‌های کوچک و بزرگ، بنیادی و غیربنیادی تقسیم نکند و جزئیات دقیق‌تری را مدنظر قرار دهد.  به‌عبارت دیگر بورس‌بازان باید کلی‌نگری را کنار گذاشته و با ورود به جزئیات هر یک از شرکت‌های بورسی (نه صنایع) هم از دریچه تحلیلگران ارزشی به بازار نگاه کرده و هم موج‌ها را شناسایی کنند. در واقع ادامه فعالیت در بازار سهام از یکسو نیازمند داشتن شم بازاری برای تشخیص کانون‌های فعال بورس‌بازی و از سوی دیگر بهره بردن از تحلیل‌های بنیادی است.

09 (1)

 

در همین رابطه بخوانید:

جهش برق سبز بر کدام شرکت‌های بورسی اثرگذار است؟

مسیرسازان این هفته بازار جهانی