بخش کشاورزی آماده یک جهش جدی با استفاده از ظرفیتهای جدید است
فرصتهای نو و بیتفاوتیهای کهنه!
این موارد تماما در بازارهای رسمی در دسترس هستند و میتوان گفت که رونق واقعی در بخش کشاورزی در کشور، در سایه رونق معاملات در بورسکالا یا بازارهای رسمی مشابه رقم خواهد خورد. این درحالی است که حجم دادوستد در بازار فیزیکی بورسکالا برای محصولات کشاورزی رقمی نزدیک به صفر است و خبری از معامله غلات یا خوراک دام در این بازار نیست. درخصوص صادرات نیز چنین مطلبی را شاهد هستیم و اگر بتوان صادرات محصولات کشاورزی را از یک بازار رسمی آغاز کرد یک سرعتگیر مهم در برابر حمایت واقعی از محصولاتی همچون زیره، زعفران و پسته برداشته میشود. در خبرها آمده است که تشکیل بورس بینالمللی در مناطق آزاد کلید خورده و شاید توانمندی این بازار جدید برای صادرات این محصولات کشاورزی یا واردات غلات بسیار برجستهتر از کارنامه صادراتی بورسکالا در این حوزه مهم باشد؛ اگرچه زمانبر خواهد بود. در هر حال ایجاد بورس بینالمللی در مناطق آزاد امکان تقلیل جدی نگرانیهای صادراتی را فراهم خواهد کرد و اما و اگرهای داخلی را نیز تعدیل میکند.
ابزارهای نوین مالی برای بازار کشاورزی
بازار محصولات کشاورزی را میتوان یکی از پیچیدهترین بازارهای کالایی در جهان برشمرد آنهم در شرایطی که دادههای اثرگذار بر این بازار متنوعتر از سایر بازارهای مشابه است و البته از تمامی بازارهای کالایی نیز مهمتر ارزیابی میشود. دولتها همیشه برای امنیت غذایی مردم کشورشان اهمیت بسزایی قائل بوده و حتی کشورهایی که تکانههای سیاسی یا اقتصادی کمتری دارند هم بعضا هزینه کمتوجهی به این ذخایر مواد غذایی را حس کردهاند. تجربه جهانی نشان میدهد که اغلب یکی از بسترهای اصلی برای ابداع و استفاده از بازارهای نوین مالی همین بازارهای کشاورزی بوده است که اهمیت امنیت غذایی و جایگاه خاص محصولات کشاورزی استراتژیک را برجستهتر کرده است. ابداع قراردادهای آتی را میتوان به بازار برنج در ژاپن مربوط دانست و رونق ابزارهای مالی نوین هم به بازار محصولات کشاورزی در آمریکا باز میگردد اگرچه به سرعت به بازار طلا سرایت کرد و حتی به مرور زمان صندوقهای کالایی طلا و معاملات مشتقه و گواهی سپرده طلا در نگاه فعالان بازار جای بازارهای کشاورزی را گرفت.
این درحالی است که امنیت غذایی در هر کشوری بهعنوان یک اصل بیبدیل در نظر گرفته میشود و حتیالامکان کشورها تلاش دارند تا خود را از واردات مواد غذایی بهصورت گسترده بینیاز سازند اگرچه برخی در همین اصل غیرقابل تبدیل هم تشکیک میکنند. تجربه نشان داده که در گام اول دولتها تلاش میکنند تا با حمایتهای مختلف، حجم تولید محصولات کشاورزی را در کشور خود افزایش دهند تا از تکانههای احتمالی و سنگین جلوگیری کرده و در گام دوم با بازارهای مالی نوین و سازوکارهای معاملاتی به حمایت از بخش کشاورزی بپردازند تا هم اما و اگرهای حمایتهای مستقیم را در برابر سایر کشورها تقلیل داده تا حجم انتقادات را کاهش دهند و هم از حداقلهای ظرفیت تولید، حداکثر استفاده را ببرند تا جایی که بخش مهمی از کشورهای پیشرو صنعتی در جهان، بخش کشاورزی قدرتمندی داشته و خود صادرکننده بسیاری از محصولات کشاورزی هستند اگرچه نمیتوان واردات برخی از محصولات کشاورزی را منکر شد.
تجمیع این موارد به این معنی است که نیاز به افزایش ظرفیت و حجم تولید را باید جدی گرفت و در کنار آن با کمک بازارهای رسمی و ابزارهای مالی نوین به حمایت از بخش کشاورزی بهصورت واقعی پرداخت. این روند تجربه غالب در اغلب کشورهای جهانی است و انتظار بر این است که روند حمایت از بخش کشاورزی در ایران نیز از همین بستر عبور کند. اگر به این موارد توجه کنیم دو رویکرد اصلی را باید برای حمایت از بخش کشاورزی بهکار بست یکی تلاش برای افزایش ظرفیت تولید در بخش کشاورزی و دیگری حمایت از معاملات این کالا. البته همین دو مطلب ساده با دنیایی ابهام و اما و اگر روبهروست و نمیتوان به این سادگی درخصوص بخش بسیار مهمی از اقتصاد کشور نسخه پیچید، اگرچه در این گزارش باید گفت که بحث اصلی درخصوص شرایط معاملات است.
آب و اما و اگرهای آن در بخش کشاورزی
درخصوص ظرفیت تولید باید به این نکته اشاره کرد که برای بخش کشاورزی هم به ملزومات و ابزار تولید نیاز داریم و هم میزان سرمایهگذاری واقعی توسط بخش دولتی، نیمهدولتی و مخصوصا بخشخصوصی. مهمترین نیاز تولید برای بخش کشاورزی در کشور ما آب است. در گزارشهای قبلی در چند ماه اخیر به این موارد پرداختیم اگرچه رشد بارشها که در برخی آمارها در روزهای ابتدایی سال آبی جدید نزدیک به ۵۰ درصد بالاتر از متوسط ۵۰ سال اخیر را نشان میدهد به معنی یک داده بسیار مهم برای تصمیمسازان اقتصادی در کشور است آنهم در شرایطی که میتوان به این بارشها برای چند سال آینده هم امیدوار بود اگرچه این امیدواری قطعی نیست. افزایش بارش به معنی حوادث طبیعی و جاری شدن سیل هم تعبیر میشود ولی برای بخش کشاورزی در ابتدا باید افزایش بارش را مورد بررسی قرار داد.
این رونق بارندگی میتواند برای تصمیمسازان اقتصادی به معنی یک غفلت مقطعی هم تعبیر شود یعنی همانگونه که در روزهای خشکسالی سالهای اخیر توجه به لایروبی رودخانههای بزرگ و حتی توجه بیشتر به واقعیتهای مخازن سدها به فراموشی سپرده شده بود، در دوران بارش هم توجه به آبخیزداری و تلاش برای استفاده حداکثری از منابع آبی به حاشیه میرود. شاید گروههای غیردولتی و انجمنهای مردمنهاد بتوانند از پتانسیلهای موجود برای آبخیزداری بهرهبرداری کنند که میتواند یک کمک بسیار بزرگ برای ظرفیت تولید در کشور قلمداد شود. ذات توجه به آبخیزداری به معنی جمعآوری یک ابزار مهم تولید است آنهم در شرایطی که هزینه – فایده آن توجه به این ضرورت را برجستهتر میسازد.
افزایش ظرفیت تولید دیم یا افزایش ذخایر آب زیرزمینی یکی از خروجیهای مهم برای این رویکرد اجرایی است و در فاز بعدی میتوان افزایش حجم تولید را در نظر گرفت. این درحالی است که وضعیت سدها نیز متفاوت خواهد بود و میزان ورودی آب و احتمال کاهش سیل را در بر دارد. پتانسیل رشد ظرفیت حجم تولید در صورت توجه به آبخیزداری را باید در نظر گرفت که یک پتانسیل بزرگ برای کاهش واردات و افت ارزبری تجاری را در بر دارد. نکته دیگر را باید در سرمایهگذاریها در بخش کشاورزی جستوجو کرد. آمارهای مختلفی در این خصوص ارائه شده ولی چیزی که بیش از همه مطرح است عدم جذابیت گسترده سرمایهگذاریهای جدید در بخش کشاورزی است که اگر بهبود پیدا نکند رشد بارشها نمیتواند به گستردگی جدی حجم تولید در بخش کشاورزی منتهی شود. این درحالی است که شرکتهای فعال در بخش کشاورزی حال و روز خوبی دارند و اگر نوسانات قیمتی این چند هفته در بورس و اوراق بهادار را در نظر نگیریم، اغلب شرکتهای کشاورزی حتی از شرکتهای برجسته در کشور هم رشد ارزش سهام بزرگتری داشتهاند که نمیتوان از کنار این واقعیت به سادگی عبور کرد.
شرایط بهگونهای است که پتانسیل رشد تولید در بخش کشاورزی وجود دارد و آینده این بخش را میتوان روشن ارزیابی کرد اگرچه این رونق اگر در مسیر درست آن تعریف شود، بخشی از نگرانیهای آینده اقتصادی در کشور را مرتفع میکند. ارزبری واردات نهادههای دامی و واردات سویا و خوراک دام یک رخداد واقعی در بخش واردات کشور است آن هم در شرایطی که میتوان گفت یکی از مهمترین و شاید بزرگترین بخش واردات در کشور را همین خوراک دام و محصولات کشاورزی تشکیل میدهد. هماکنون در قلب یک فرصت تاریخی قرار داریم آنهم در شرایطی که بارش باران شرایط جذابی دارد و اگر در مسیر سرمایهگذاری در بخش کشاورزی پیش برویم، میتوان یک نگرانی مهم در کشور را مرتفع کرد. البته ذات سرمایهگذاری در هر بخش به چشمانداز روشنی نیاز دارد که مهمترین آن کسب سود اقتصادی منطقی از این فرآیند است یعنی برای رونق سرمایهگذاری در بخش کشاورزی در ابتدا باید چشمانداز سودآوری آن را براساس مکانیزم بازار روشن ارزیابی کرد.
وضعیت معاملات در بازارهای رسمی محصولات کشاورزی
آمارهای معاملاتی رسمی در بخش کشاورزی چندان جذاب نیست. حجم معاملات محصولات کشاورزی در بورسکالا تقریبا صفر است آنهم در شرایطی که در آبانماه تاکنون هیچ معاملهای در بازار فیزیکی محصولات کشاورزی در بورسکالا به ثبت نرسیده است. در آمارهای رسمی خرید (تضمینی) هم وضعیت جذابی را شاهد نیستیم. به گزارش خبرگزاری فارس؛ خرید گندم توسط شرکت بازرگانی دولتی ایران در ۶ ماه ابتدای امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته به لحاظ وزنی ۴/ ۱۸ درصد کاهش یافت. شرکت بازرگانی دولتی ایران در ۶ ماه ابتدای امسال ۷ میلیون و ۷۱۴ هزار و ۸۰۰ تن گندم و در مدت مشابه سال قبل ۹ میلیون و ۴۵۰ هزار و ۳۰۰ تن گندم خریداری کرد. این میزان خرید در ۶ ماه امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته به لحاظ وزنی ۴/ ۱۸درصد کاهش و به لحاظ ارزشی ۲/ ۶درصد افزایش یافته است. میزان خرید دانههای روغنی در ۶ ماه ابتدای امسال ۳۶۹هزار و ۷۰۰ و در ۶ماهه سال گذشته ۳۳۱هزار و ۶۰۰ تن بوده که مقایسه خرید این محصول در ۶ ماهه اول امسال با مدت مشابه سال گذشته حکایت از رشد ۵/ ۱۱درصدی وزنی و ۲/ ۳۳درصدی ارزشی دارد.
رشد حجم خرید دانههای روغنی به وضوح از افزایش حجم تولید در این گروه کالایی کشاورزی حکایت دارد و انتظار داشتیم که حجم خرید گندم هم افزایش داشته باشد که چنین نشد. کاهش حجم خرید در کنار انتظار رشد حجم تولید رخداد مهمی است که از نگاهها مغفول مانده است. اینکه دقیقا چه سرنوشتی برای گندمهای تولیدی رقم خورده است مورد بحث قرار نخواهد گرفت اگرچه در این اوضاع اغلب قاچاق، استفادههای دیگر از گندم تولیدی به جای تولید آرد یا پایینتر بودن کیفیت تولیدات و عدم امکان فروش در مکانیزمهای رسمی یا فروش به واسطهها سادهترین پاسخهایی است که میتوان به مخاطب ارائه کرد. چیزی که از همه مهمتر است را باید در شرایط قیمتی جستوجو کرد. اینکه آیا قیمت خرید اعلام شده برای کشاورز منطقی است یا خیر در بسیاری از رسانهها مورد بحث قرار گرفته و انتقادهای گستردهای هم مطرح شده است ولی باید پذیرفت که طغیان در برابر مکانیزم بازار به معنی تنبیه فعالان و دقیقتر خریداران رسمی خواهد بود که در آمارها نیز چنین مطلبی قابل رهگیری است. باید پذیرفت که آزادی قیمتگذاری به یک نیاز برای کشاورزان تبدیل شده است و اگر یک کشاورز گمان کند که کشت یک محصول دیگر به جای گندم سود اقتصادی بالاتری برای وی به همراه دارد قطعا درنگ نخواهد کرد و کاری هم به صحبتهای جانبی نخواهد داشت.
نیاز به افزایش حجم تولید در کنار امکان افزایش ظرفیت تولید محصولات کشاورزی را باید جدی گرفت آنهم در شرایطی که آزادی عمل معاملات را باید بهعنوان یک زیرساخت مهم برای بازار محصولات کشاورزی در نظر گرفت که در نهایت باز هم به پتانسیل دادوستد در بورسکالای ایران باز میگردیم. اینکه خود بورسکالا تمایلی به جذب عرضههای جدیدی در بازار فیزیکی ندارد مهم است ولی میتوان به کمک معاملات در چارچوب گواهی سپرده کالایی، باز هم بازار محصولات کشاورزی را زنده کرد. البته اصل در بورسکالا مدتی است که برای بازار محصولات کشاورزی، توجه به گواهی سپرده کالایی است و جایگاه بازار فیزیکی بورسکالا به حاشیه رفته است و هنوز اظهارنظر قاطعی در این خصوص را شاهد نبودهایم ولی حجم معاملات بازار فیزیکی خود نشاندهنده همهچیز است. اگر قرار باشد تا بخش کشاورزی مورد حمایت قرار بگیرد قطعا این حمایت از مسیر نوسان قیمتها گذر میکند و همچنین به کمک ابزارهای مالی نیاز خواهد داشت که بازهم مسیر حل این مشکلات از مسیر بورسکالای ایران گذر خواهد کرد.
بازارهای صادراتی محصولات کشاورزی
البته تولیدات محصولات کشاورزی یک چهره دیگر هم دارد و آنهم محصولاتی است که در داخل کشور تولید شده و به بازارهای صادراتی عرضه خواهد شد. زعفران، پسته و زیره از جمله این کالاهاست که بخش اعظم دادوستد محصولات کشاورزی در بورسکالا را به خود اختصاص میدهد. در گزارشهای پیشین از اهمیت صادرات محورشدن این بازار در بستر بورسکالا ایران سخن گفتیم و شنیدههای پراکنده از احتمال آغاز بهکار بورس بینالمللی زعفران خبر میدهد. اینکه آیا بورسکالا بستر اصلی صادرات زعفران خواهد بود یا خیر؛ خود یک سوال مهم است آنهم در شرایطی که تاکنون عرضه صادراتی زعفران در بورسکالا را شاهد نبودهایم ولی شاید این اتفاق محقق شود. در کنار آن باید به یک پتانسیل دیگر هم اشاره کرد و آن بحثهای جدی پیرامون تشکیل بورس پنجم در کشور در مناطق آزاد است. شاید بهزودی شاهد آغاز بهکار بورس پنجم در کشور باشیم یعنی بعد از بورس تهران، فرابورس، بورسکالا و بورس انرژی، یک بورس دیگر هم آغاز بهکار کند که احتمالا چنین گمانهای محقق خواهد شد. در این شرایط و با توجه به آزادیعمل بیشتر بورس بینالمللی در مناطق آزاد، شاید بهتر باشد که عرضه صادراتی زعفران به این بازار تعلق گیرد، شاید جذابیتهای بیشتری داشته و همچنین مشکلات حقوقی و قانونی صادرات از سرزمین مادری را نداشته باشد.
امید است تا آغاز بهکار بورس بینالمللی در مناطق آزاد تنها به معنی دادوستد اوراق بهادار در این بازار نباشد و بتوان از توانمندیهای آن برای صادرات کالاهای صادراتی نیز بهره برد. آغاز بهکار بورس بینالمللی در مناطق آزاد در شرایطی محقق خواهد شد که برخی از نقاط کشور همچون بندر چابهار از تحریمهای آمریکا معاف بوده و با قرابتهای بالایی با کشورهای هند و افغانستان روبهروست، گویی یک فضای تنفسی در این مناطق برای حمایت از صادرات در بستر بازارهای رسمی وجود دارد که خود یک میانبر مهم و البته بسیار بزرگ برای حمایت از صادرات در کشورمان خواهد بود. راهاندازی بورس بینالمللی در مناطق آزاد را باید جدی گرفت ولی باید چهره کالایی آن را جذابتر از بخش مالی و دادوستد اوراق بهادار بهشمار آورد. صادرات زعفران، پسته و زیره میتواند با سهولت بالایی از مناطق آزاد انجام شود آنهم در شرایطی که هند یکی از خریداران مهم زعفران ایرانی است و ارتباط خوبی با بندرچابهار دارد.
منطقه آزاد کیش هم از قرابت جغرافیایی و مزیتهای حملونقل با کشورهای عربی برخوردار بوده و با توجه به تجارت محصولات کشاورزی ذکر شده که از قیمت بالا و حجم کم برخوردار هستند میتواند یک سکوی پرتاب مهم برای این بازارها باشد. چیزی که از همه مهمتر است را باید در ذات صادرات بهشمار آورد و مهم نیست که چه بازاری مبدا صادرات بوده است آنهم در شرایطی که بورسکالا درحوزه صادرات محصولات کشاورزی تاکنون موفقیت خاصی نداشته و نهتنها کارنامهای ندارد بلکه شاهد عرضه صادراتی هم در این بازار نبودهایم. سوالی که تاکنون پاسخی به آن داده نشده و البته بیربط به نوسان قیمتها در بازار داخلی هم نبوده است که در گزارشهای پیشین به آن پرداختهایم. شاید یک بورس جدید بتواند ابزار جدیدی برای توسعه تجارت در کشورمان بهشمار رود و از هماکنون به صراحت توصیه میشود که بخش کالایی بورس جدید نقش اصلی را در معاملات این بازار نوظهور داشته باشد، آنهم در شرایطی که مزیتهای دیگری برای توسعه فاز کالایی آن در بخش صادرات وجود دارد که هم از درآمدزایی قطعی برای بورس جدید برخوردار خواهد بود و هم توان ایفای نقش ایران را در بازارهای جهانی تقویت میکند. در آینده این موارد را بازهم مورد موشکافی دقیقتر قرار خواهیم داد.