«دنیای اقتصاد» با توجه به واقعیتهای قیمتی و معاملاتی در بورس انرژی بررسی کرد
صرفههای قیمتی برق در تالار فیزیکی
بازارهای نوظهور یکی از جذاب ترین واژهها در ادبیات اقتصادی و تجاری در جهان است که در ذات این واژه جذابیتهایی همچون سودآوری بالا، جذابیتهای سرمایهگذاری، پتانسیلهای رشد و آینده روشن به ذهن متبادر میشود. این شرایط اگرچه درخصوص بازارهای مصرف بزرگ در جهان، حوزههای اقتصادی و کشورها مورد توجه قرار میگیرد ولی واقعیت آن است که در شرایط کنونی بسیاری از بازارهای جدید و صنایع نیز از همین ویژگی برخوردارند. دانش محور بودن، جذابیتهای قیمتی، هزینههای تولید و مبادله، قوانین ساده و حمایتهای مادی و معنوی از این بازارها را باید بخشی از جذابیتهای بازارهای نوظهور به شمار آورد. موارد فوق همگی از جذابیتهای بالایی برخوردار هستند که موجب میشود هر سرمایهگذار یا فعال اقتصادی حتی در ذهن خود نتواند از این نقاط قوت برای سودآوریهای آینده خود چشمپوشی کند.
برق؛ بازار نوظهور در کشور و جهان
تقریبا تمامی این موارد در بازار برق و معاملات فیزیکی آن در بورس انرژی وجود دارد. یعنی با تکیه بر این ویژگیها، میتوان بازار برق بورس انرژی را یکی از بازارهای نوظهور بسیار مهمی به شمار آورد که میتواند منافع بسیاری از فعالان بازار را برآورده سازد؛ نکتهای که هم اکنون در معاملات برق بهصورت فیزیکی قابل مشاهده است ولی ذات ورود به هر بازار جدیدی در ابتدا به دانش و تسلط بر برخی ساز و کارها نیاز دارد. در گزارشهای متعددی در «دنیای اقتصاد» واقعیتهای معاملاتی برق در بازار فیزیکی مورد اشاره قرار گرفته است اگرچه برآوردهای پیشین تقریبا همگی در بازار برق در حال خودنمایی هستند که نشان میدهد پیشبینیهای «دنیای اقتصاد» در مورد آینده این بازار یکی پس از دیگری در حال تحقق هستند. نکته جالب توجه آنکه شرکتهای پیشرو در اقتصاد ایران مهمترین فعالان این بازار هستند که نشان میدهند برخی از افراد حقیقی و حقوقی خاص و برجسته، زودتر از دیگران به جذابیتهای این شیوه معاملاتی جدید اشراف پیدا کرده و مدتی است که از این موقعیت به نحو احسن استفاده میکنند.در گذشته به همت روزنامه «دنیای اقتصاد» دو نشست تخصصی درخصوص واقعیتهای معاملات برق در بورس انرژی و جذابیتها و همچنین مکانیزمهای اجرایی این معاملات برگزار شده که برای بررسی بیشتر فعالان این بازار در دسترس خواهد بود. شرح این دو نشست در گزارشهایی با عنوان شناسنامه معاملات برق در بورس انرژی (۱۳ مهر ۹۵) و دو الگوی جدید برای ساماندهی بازار برق ( ۶ شهریور ۹۶) در همین روزنامه منتشر شده است.
تحقق پیشبینیهای «دنیای اقتصاد» از موفقیت بازار فیزیکی برق
به جرأت میتوان گفت که بازار برق پیچیدهترین بازارهاست آن هم در شرایطی که هیچ توانمندی مشخصی برای ذخیره این انرژی وجود نداشته و ویژگیهای فنی بسیاری برای معامله برق وجود دارد. این در حالی است که پتانسیل ایجاد ابزارهای مالی جدید برای معاملات برق همچون سایر بازارهای کالایی وجود دارد که ناخودآگاه این بازار را با پیچیدگی بیشتری رو به رو میسازد. تفاوتهای عمیق این بازار با سایر بازارهای کالایی با فرض مشابهتهای بسیار در کنار نیاز تمامی بخشهای جامعه و واحدهای صنعتی به برق همچنین ویژگی استراتژیک ( غیرقابل جایگزین بودن آن) برق به اهمیت و البته دشواریهای آن میافزاید. با توجه به تمامی این موارد مدتی است که معاملات برق در دو بازار مشتقه و فیزیکی در بورس انرژی آغاز به کار کرده و بهصورت تقریبی میتوان گفت که بهصورت پایلوت (نمونه) نزدیک به ۳ درصد برق مصرفی کشور نیز در این بازار مورد معامله قرار میگیرد. این شرایط معاملاتی در کنار نوسان نرخ در دورههای اوج تقاضا و همچنین زمانهای کاهش مصرف و همچنین کارنامه موفق آن نشان میدهد که میتوان به این سازوکار بیش از پیش خوشبین بود.
بازار برق در ابتدای فعالیت بورس انرژی در بازار مشتقه محدود شده بود، ولی هماکنون با ایجاد بازار فیزیکی چهره جدیدی از این بازار پیش روی فعالان این صنعت و خریداران و فروشندگان نهایی آن قرار دارد. معاملات فیزیکی برق را باید مهم تر و البته دشوارتر از معاملات در بازار مشتقه برشمرد با این پیش فرض که در بازار فیزیکی؛ مصرفکننده نهایی (غالبا واحدهای صنعتی بزرگ) با تولیدکننده اولیه (نیروگاه) در حال معامله هستند و ارکان واسط همچون شرکتهای توزیع نقشی در معامله در بورس انرژی ایفا نمیکنند، اگرچه بدون حضور این شرکتها، ذات معامله قابل اجرا نیست. در کنار این واقعیتها برنامهریزی تولید برق و همچنین شرایط مصرفکننده نهایی و پتانسیلهای انتقال در شبکه توزیع نیز نقشآفرین هستند که با فرض اما و اگرهای فنی، چهره دشواری از این معاملات ترسیم میشود.
برای فاصله گرفتن از دشواریهای معاملاتی، قانونگذار در برنامههای پنجساله و همچنین اهداف سند چشمانداز در افق ۱۴۰۴ توجه ویژهای به جایگاه بورس انرژی داشته که در گزارشهای پیشین به آنها اشاره کردهایم. همین موارد در نهایت موجب شد تا جایگاه بورس انرژی بهعنوان محملی برای فاصله گرفتن از اما و اگرهای فنی و حتی قانونی به رسمیت شناخته شود تا جایی که این بازار هماکنون بهعنوان محملی برای معاملات فیزیکی برق شناخته شده است. به عبارت سادهتر مصرفکنندگانی با ظرفیت مصرف بیش از ۵ مگاوات هماکنون میتوانند برق مصرفی خود را در بورس انرژی از تولیدکننده اصلی (نیروگاه) خریداری کنند و شرکتهای توزیع با دریافت هزینه انتقال (نزدیک به ۷ تومان در هر کیلووات ساعت) موظف به انتقال برق از تولیدکننده به مصرفکننده نهایی هستند. این در حالی است که حتی میتوان کمتر از ۵ مگاوات برق نیز در بورس انرژی خریداری کرد؛ منوط به آنکه ظرفیت تحویل برق آن واحد خاص بیش از ۵ مگاوات باشد.
در گذشته به صراحت به دو نکته ساده برای برآورد موفقیت این شیوه معاملاتی یعنی وجود زیرساختهای قانونی و جذابیتهای قیمتی اشاره کردیم؛ زیرا همین موارد و حتی پتانسیلهای کمتری بود که سکوی پرش بورس کالا را تشکیل داد. بنابراین تداوم موفقیتهای برق فیزیکی در بورس انرژی نیز چندان دور از ذهن نخواهد بود. بهعنوان یک نمونه مشخص از ۱۴ تیرماه سال جاری یعنی از ابتدای راهاندازی معاملات مصرفکنندگان بزرگ در بازار فیزیکی تاکنون یک میلیون و ۹۸۰ هزار کیلووات ساعت برق در بازار فیزیکی عرضه شده که از این میزان ۷۲۸ هزار و ۱۰۰ کیلووات آن مورد معامله قرار گرفته است. ارزش این معاملات نیز بیش از ۸۶ میلیارد ریال بوده که در مقایسه با بازار برق رقم جذاب و بزرگی به شمار میرود. متوسط قیمت معاملاتی در بازار برق بورس انرژی نیز رقمی نزدیک به ۴۳۴ ریال بر هر کیلووات ساعت بوده که بسیار ارزان تر از قیمتهای رسمی است.
شاید مهمترین دلیل برای جذابیت معاملات برق در بورس انرژی قیمتهای پایینتر این بازار به نسبت نرخهای مصوب است؛ آن هم در وضعیتی که قیمت تمامشده برآوردی برق همه ساله در لایحه بودجه سالانه کشور محاسبه شده و به مجلس ارائه میشود. امسال هم چنین عددی در بودجه لحاظ شده و تا چند روز آینده در صحن علنی مجلس مطرح خواهد شد. نگاهی به وضعیت قیمت تمام شده در بودجه و سایر اظهارنظرهای رسمی و غیررسمی نشان میدهد که قیمت تمام شده هر کیلووات برق بدون احتساب هزینه سوخت نزدیک به ۱۰۰ تومان است. رقمی که هم اکنون با یارانه به مشتری ارزانتر از این رقم ارائه میشود. این در حالی است که مواردی جانبی همچون رد دیون، تهاتر بدهی و بسیاری از این قبیل هزینههای جانبی را باید در نظر گرفت؛ ولی هماکنون همین برق که برای سال آینده احتمالا تغییر قیمت نخواهد داشت تقریبا نصف قیمت اعلامی در بورس انرژی مورد معامله قرار میگیرد. نکتهای که نشان میدهد موارد دیگری در تعیین نرخ دخیل هستند که در بازارهای رسمی و نرخهای کشف شده خودنمایی نمیکند.
در صورت پذیرش صحت معاملات در بورس انرژی که البته از توجیه قانونی هم برخوردار است، باید واقعیتهای معاملاتی در بورسها را به رسمیت بشناسیم؛ مخصوصا در مواردی که قانونگذار نیز بر این واقعیت تاکید کرده است. با توجه به تمام این موارد و مخصوصا پتانسیلهای تامین مالی گسترده در بستر بورس انرژی در چارچوب اوراق سلف استاندارد موازی یا صندوق پروژه، توجه واقعی به این بازار و البته عزم برای استفاده حداکثری از این سازوکارها هم بارهای بزرگی از دوش دولت برای فعالیتهای اجرایی و تجاری برداشته شده و هم میتوان قیمتهای معاملاتی را در بستر بورس تعیین کرد که قطعا مکانیزم عرضه و تقاضای واقعی با توجه به جذابیتهای تولیدی در کشورمان بهتر از قیمتگذاریهای رسمی و برآوردها واقعیتهای این بازار را نشان میدهد.با توجه به تمام این موارد تقویت جایگاه معاملات برق در بورس انرژی برای تمامی فعالان بازار و مصرفکنندگان و تولیدکنندگان برق مفید بوده و منافع آنها را تامین میکند. شاید سادهترین راه برای پیاده کردن اقتصاد مقاومتی باز تعریف واقعیتها در بازار برق است؛ آن هم در شرایطی که موفقیتهای بزرگی در تامین مالی صنعت برق نیز در بورس انرژی کلید خورده است.
ارسال نظر