مهمترین محرک رشد بهرهوری
بنا به تحقیقات موسسه مشاورهای پیدبلیوسی، تا سال ۲۰۳۰ تحتتاثیر گسترش هوش مصنوعی، تولید ناخالص داخلی جهان ۱۴ درصد معادل حدود ۱۶ هزار میلیارد دلار بالاتر از اکنون خواهد بود. از این رقم ۶/ ۶ هزار میلیارد دلار حاصل رشد بهرهوری و حدود ۳/ ۹ هزار میلیارد دلار حاصل کاربردهای مصرفی هوش مصنوعی است. مشاهده میشود که اعداد و ارقام مربوط به اثرات اقتصادی هوش مصنوعی بسیار بزرگ هستند و هیچ کشوری نمیتواند آن را نادیده بگیرد. رشد بهرهوری حاصل خودکار کردن فرآیندها با روباتها و هماهنگ کردن نیروی کار کنونی با فناوریهای هوش مصنوعی است. از سوی دیگر افزایش تقاضای مصرفکنندگان برای خدمات و محصولات شخصیسازی شده با کیفیت بالا که در آنها از هوش مصنوعی استفاده شده رشد ۳/ ۹ هزار میلیارد دلاری تولید ناخالص داخلی جهان را موجب خواهد شد. از دید تحلیلگران موسسه مشاورهای پی دبلیوسی، رشد اقتصادی حاصل از افزایش بهرهوری نسبتا زود حاصل خواهد شد زیرا شرکتها سعی میکنند وظایف معمول را به شکل خودکار در آورند. آنها میدانند به این شکل از میزان اشتباهات نیروی انسانی کاسته میشود و نیز به تعداد کمتری نیروی کار نیاز است.
به احتمال زیاد بیشترین رشد بهرهوری در بخشهای تولید کارخانهای و حمل و نقل مشاهده خواهد شد، زیرا فرآیندها در این دو بخش مستعد خودکار شدن هستند. بسیاری از خطوط تولید قابل خودکار شدن به شکل هوشمند هستند و سرمایهگذاری برای این تحول در خطوط یاد شده در بلندمدت بسیار سودمند است. رشد تولید ناخالص داخلی در سطح کشور و جهان گام بعدی پس از به کارگیری هوش مصنوعی است. تا سال ۲۰۳۰ مصرفکنندگان بهطور مساوی از فواید رشد اقتصادی بهره خواهند برد، زیرا آنها به محصولات و خدمات شخصیسازی شده که با فناوری هوش مصنوعی تولید و ارائه میشود جذب میشوند. استفاده از این محصولات و خدمات رشد ۳/ ۹ هزار میلیارد دلاری تولید ناخالص داخلی جهان را رقم میزند.
بخشهای بهداشت و درمان، خودروسازی، خدمات مالی و اتوماسیون در بخشهای مختلف اقتصاد، بیشترین ظرفیت استفاده از هوش مصنوعی را دارند. تا سال ۲۰۳۰ سهمیه رشد بهرهوری و ارتقای محصولات و خدمات در بالا بردن تولید ناخالص داخلی بسیار چشمگیر خواهد بود. تا آن سال ارتقای بهرهوری نیروی کار بیش از ۵۵ درصد رشد تولید ناخالص داخلی را موجب میشود و ۵۸ درصد رشد تولید ناخالص داخلی جهان در سال یاد شده از بخش مصرف هوش مصنوعی حاصل میشود. تجربه نشان میدهد ظهور فناوریهای جدید و تولید محصولات و خدمات بر مبنای آنها به تدریج مورد توجه سرمایهگذاران قرار میگیرد. در مورد هوش مصنوعی نیز این قاعده صادق است. به این معنا که واکنش مصرفکنندگان به فناوری جدید هوش مصنوعی به شکل رشد تقاضاست و زمانی فرا میرسد که از این فناوری در تمامی سطوح جامعه استفاده میشود.
چین و آمریکایشمالی بیشترین رشد تولید ناخالص داخلی حاصل از بهکارگیری فناوری هوش مصنوعی را خواهند داشت و رشد این شاخص برای آنها به ترتیب ۷هزار میلیارد دلار و ۷/ ۳ هزار میلیارد دلار خواهد بود. در چند سال آینده چین سریعترین رشد اقتصادی حاصل از به کارگیری هوش مصنوعی را خواهد داشت و اگرچه اثر به کارگیری این فناوری اواسط دهه حاضر بیشتر مشاهده میشود، صادرات محصولات چینی دارای هوش مصنوعی بر صنعت تولید محصولات یاد شده در آمریکایشمالی اثر منفی خواهد داشت. به این معنا که محصولات چینی سهمی بالاتر از بازار را تصاحب خواهند کرد و رشد تولید محصولات یاد شده در آمریکایشمالی کند خواهد شد.
در واقع چین به صادرات محصولات تولید شده با فناوری هوش مصنوعی امید زیادی دارد و برای متحول کردن روندهای کنونی صادرات خود روی آن حساب کرده است. اگر چین در این حوزه موفق شود قدمی بزرگ در مسیر نوسازی صنایع صادراتی خود برداشته و بر استحکام اقتصاد این کشور افزوده خواهد شد. با توجه به گستردگی بخش تولید کارخانهای چین، بهرهگیری از فناوریهای بهره ور کمک قابل ملاحظهای به بهبود شرایط تولید در این کشور خواهد کرد. در بخشی از گزارش موسسه مشاورهای پیدبلیوسی به این نکته مهم اشاره شده که اگرچه ایجاد و استفاده از فناوریهای پیشرفته در تمامی بخشهای تولید کارخانهای چین فرآیندی زمانبر است، اما تا سال ۲۰۳۰ رشد بهرهوری در چین بالاتر از ایالاتمتحده خواهد بود.
یکی از مولفههای مهم معادله این است که در چین نسبت سرمایه به سرمایهگذاری مجدد بالاتر از آمریکاست. این به آن معناست که در چین میزان بیشتری از سود کارخانهها صرف افزایش استفاده از هوش مصنوعی میشود. طبیعی است که سود حاصل و سرعت رشد استفاده از هوش مصنوعی بالاتر از آمریکا خواهد بود. از سوی دیگر لازم است به برخی از مهم ترین موارد استفاده از فناوری هوش مصنوعی اشاره و از موانع استفاده از این فناوری در برخی صنایع نام برده شود. در صنعت خودرو، تولید ناوگان حمل و نقل بدون راننده یا خودران یک حوزه بسیار پرظرفیت برای بهرهگیری از فناوری هوش مصنوعی است، زیرا مصرفکنندگان بسیار علاقهمند خواهند بود تنها هنگامی که به یک خودرو نیازمند هستند برای آن پول بپردازند و پولی برای تعمیر و نگهداری هزینه نکنند. البته هنوز هوش مصنوعی در صنعت ساخت خودروهای خودران به حد قابل قبول نرسیده و مقررات مربوط به آن بهطور کامل تدوین نشده است. میزان پذیرش این گونه خودروها از سوی مصرفکنندگان هنوز بالا نیست و اینها جزو موانع گسترش بهرهگیری از هوشمصنوعی در این صنعت است.
تا سال ۲۰۳۰ سهم فناوری هوش مصنوعی در افزایش تولید ناخالص داخلی آمریکایشمالی ۷/ ۳ هزار میلیارد دلار معادل ۵/ ۱۴درصد تولید ناخالص داخلی، در اروپای شمالی ۸/ ۱ هزار میلیارد دلار معادل ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی، در چین ۷ هزارمیلیارد دلار معادل ۲۶ درصد تولید ناخالص داخلی، در کشورهای توسعه یافته آسیایی هزار میلیارد دلار معادل ۴/ ۱۰درصد تولید ناخالص داخلی، در جنوب اروپا ۷۰۰ میلیارد دلار معادل ۵/ ۱۱درصد تولید ناخالص داخلی و در آفریقا، اقیانوسیه و دیگر اقتصادهای آسیایی ۲/ ۱ هزار میلیارد دلار معادل ۶/ ۵درصد تولید ناخالص داخلی آنهاست.
در صنعت خردهفروشی، طراحیهای شخصیسازی شده و تولید محصولات با این ویژگی به این معناست که محصولات طبق خواست مشتری قابل تولید است. برای مثال در صنعت مد، پوشاک و ... قابل طراحی و عرضه از طریق تجربه دوسویه و سپس تولید طبق مدل موردنظر مشتری است. البته برای تحقق این فرآیند در مقیاس بزرگ ضروری است زنجیره تولید با تحولات جدید هماهنگ شود. در بخش تولید کارخانهای، نظارت آموزشپذیر سبب میشود فرآیندها بیشتر قابلکنترل شوند در نتیجه تاخیرها و نقص در تولید کمتر میشود. اما ضروری است تمامی بخشها به فناوریهای مناسب دسترسی داشته باشند و با هم همکاری کنند. در بخش انرژی، دستگاههای هوشمند اندازهگیری به مصرفکنندگان امکان میدهد مصرف انرژی خود را تنظیم کرده و هزینه کمتری را متحمل شوند. دادههای مربوط به مصرف انرژی در هر بخش به نهادهای دولتی کمک میکند تعرفههای مناسب اعمال کرده و در عرضه انرژی کارآتر عمل کنند. آنچه بیان شد افقهایی است که برای فناوری هوشمصنوعی متصور است.
ارسال نظر