انتظار از بانک مرکزی در مدیریت «انتظارات تورمی»
احمد یزدانپناه، عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا(س) در یادداشت خود نوشت: یکی از عوامل کلیدی تبیین تورم، انتظارات مردم، چه تولیدکنندگان و چه مصرفکنندگان، از تورم آینده است. در اهمیت نقش انتظارات تورمی همین بس که امروزه برخی بانکهای مرکزی از آن به عنوان یک ابزار سیاستی برای تحقق اهداف خود بهره میگیرند. در شکلگیری انتظارات تورمی چه عواملی موثرند؟
نرخهای جاری تورم: نرخ جاری و فعلی تورم بزرگترین راهنمای انتظارات مردم از آینده تورم است.
روند گذشته تورم: به عنوان مثال، کشوری با سابقه تورم بالا احتمالا مردم خود را با بدبینی بیشتری مواجه میکند.
چشمانداز کل اقتصاد: به عنوان مثال، امید و انتظار از رشد اقتصادی و بیکاری. با وجود این، آنچه اقتصاددانان و مردم از آینده میبینند ممکن است کلا با هم متفاوت باشد. برای مثال، اگر چشمانداز آینده از رکود و بیکاری خبر میدهد ما انتظار داریم تورم کاهش پیدا کند. در صورتی که برخی مردم ممکن است رکود را یک خبر بد، مثل خبر بالا رفتن قیمتها بدانند. (در رکود سال ۲۰۱۱، این درست همان چیزی است که در برخی کشورهای اروپایی اتفاق افتاد، یعنی کاهش درآمدها و افزایش قیمتها.)
اعتبار و آبروی بانک مرکزی: اگر مردم احساس و باور کنند دولت تمایل دارد برای بسط و توسعه اقتصاد و اینکه ریسکپذیری خود را در تقبل ریسک تورم نشان دهد، آنگاه آنان انتظار تورم بیشتری را میکشند.
اگر مردم، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان، به این باور برسند که بانک مرکزی بهطور قاطع و عالمانه و قدرتمند میخواهد تورم را کاهش دهد، آنگاه انتظارات تورمی آنها کاهش مییابد و این امر کار را برای نگه داشتن تورم در سطحی معقول و مقبول راحتتر میکند.
در کلاس درس، دو مدل برای تحلیل انتظارات مطرح میکنیم، ولی چون در این یادداشتها به خودم و شما قول دادهام وارد مباحث فنی بحث نشوم، بنابراین فقط به آنها اشاره میکنم؛ نخست مدل «انتظارات تطبیقی» است که محور را بر شکلدهی انتظارات مردم بر اطلاعات گذشته میگذارد و دیگری مدل «انتظارات عقلایی» که فقط به گذشته تورم اتکا و اعتماد نمیکند، بلکه متغیرهای متعددی را در مدل لحاظ میکند. در این مدل مردم بهتر میتوانند تورم را پیشنگری کنند. اگر آنها ببینند که دولت و بانک مرکزی سیاستهای پولی و مالی انبساطی میخواهند تعقیب کنند، انتظارات تورمی آنها تغییر میکند و گول انتظارات قدیمی و منسوخ شده از تورم را نمیخورند. حرف اصلی «انتظارات عقلایی» آن است که گزیده شدن از یک سوراخ در دفعه اول اشتباه است ولی دفعه دوم دیگر اشتباه نیست؛ در یک کلمه «انتظارات عقلایی» میگوید انسان خطاپذیر است اما خطای سریالی ممنوع است.
به هرحال، «انتظارات تورمی»، حداقل دو نقش مهم در بانکداری مرکزی ایفا میکند: نخست به عنوان نهادهای مهم در تعیین و تبیین قیمتها و دستمزدها، با تهیه یک آماره یا شاخصه خلاصه برای اینکه بدانیم احتمالا تورم در زمان پیش رو کجا قرار میگیرد. دوم، بانکهای مرکزی از «انتظارات تورمی» برای ارزیابی عملکرد خود در برخورد با تورم و کم و کیف مقابله با آن استفاده میکنند.
بنابراین از آنجا که بنگاهها و خانوارها نرخ انتظاری تورم را در تصمیمات اقتصادی مثل مذاکره برای تعیین حقوق و دستمزدها لحاظ میکنند یا وقتی بنگاهها درباره مساله مهمی چون «قیمتگذاری» محصولات خود تصمیمسازی میکنند، نه تنها باید نرخ تورم حال و فعلی بلکه نرخ تورم آینده را در نظر بگیرند و در لیست قیمتهای خود لحاظ کنند.
تصمیمگیری درباره خریدن یک آپارتمان با هزار و یک زحمت به انتظارات تورمی شما منوط است(چرا در کشور ما خریداران بالقوه مسکن تلاش دارند قبل از عید نوروز مسکن خود را خریده باشند؟). تصمیم درباره اینکه خط جدید تولید راه بیندازیم و کسب و کار را توسعه دهیم یا حتی همین که داریم را جمع و جورتر کنیم؛ همه به انتظارات تورمی ما بستگی دارد. در یک کلمه تمامی این تصمیمات، به نوبه خود، میتوانند باعث افزایش نرخ واقعی و فعلی تورم شوند و به تقویت بنیه غول تورم برای بیرون آمدن از شیشه کمک کنند.