دیجیتال؛ مسیر نجات اپراتورها

مثال‌هایی از چنین رشد نمایی را در بخش ICT به فراوانی می‌توان مشاهده کرد. به‌عنوان نمونه در دهه ۵۰ میلادی برای ذخیره‌سازی ۷۵/ ۳ MBs به یک درایو دیسک سخت (HDD) ۹۱۰ کیلوگرم نیاز بود در حالی که در سال ۲۰۱۷ یک HDD ۶۲گرمی می‌تواند ۱۴ TBs داده را ذخیره کند. این نشان‌دهنده بهبودی ۷۳/ ۳ میلیون برابری است. به‌هرحال همانند سایر بخش‌ها (البته با شدتی نامشابه)، بخش ICT همواره دستخوش تحولاتی جدی بوده است. از آغاز اولین پلت‌فرم در دهه ۵۰میلادی که از سوی کامپیوترهای بزرگ (Mainframe) و ترمینال‌ها نمایندگی می‌شد تا مطرح شدن دومین پلت‌فرم در دهه ۸۰ میلادی که با پا به عرصه‌نهادن کامپیوترهای شخصی، تارنمای جهان گستر و شبکه‌های کلاینت –سرور(Client-server) جامعه را متحول کرد و امروزه نیز با ظهور چهار رکن اصلی سومین پلت‌فرم (از دهه ۲۰۰۰ به بعد) یعنی دستگاه‌های موبایل، خدمات ابری، فناوری‌های اجتماعی و کلان داده ساختار زندگی بشر دستخوش تاثیراتی جدی شده است. 

با چنین رشد نمایی از فناوری، شرکت‌های فعال در عرصه‌ ICT به مخاطراتی به مراتب پیچیده‌تر از گذشته روبه‌رو شده‌اند. مخاطراتی که عبور از آنها مستلزم نوآوری جدی در تمامی لایه‌هایی سازمانی (از فنی گرفته تا مدیریت عالی) است. یکی از حوز‌ه‌های بسیار جدی که شرکت‌های ICT برای بقا و ارزش‌آفرینی مستمر و پایدار به آن نیازمندند حوزه‌ «مدل‌های کسب و کار» است. بنابر تعریف الکساندر اوستروالدر (Alexander Osterwalder) مدل کسب و کار ابزاری مفهومی است که شامل مجموعه‌ای از عناصر و ارتباط آنها بوده که منطق شرکت در درآمدزایی را نشان می‌دهد. توصیف ارزشی (Value Proposition) است که شرکت به یک یا بخشی از مشتریانش می‌دهد.

در واقع معماری یک بنگاه و شبکه شرکایش به منظور خلق، بازاریابی و تحویل ارزش،‌ همچنین ارتباط سرمایه‌ای یک یا بخشی از مشتریان برای ایجاد جریان‌های درآمدی پایدار و سودآور است. یک مدل کسب و کار همواره به‌دنبال پاسخ به چهار پرسش اساسی است.۱) چه ارزشی این کسب و کار ایجاد می‌کند ۲) چگونه این ارزش را ایجاد می‌کند؟ ۳) چگونه ارزش را به پول تبدیل می‌کند؟ و ۴) چگونه این جریان درآمدزایی را پایدار سازد؟ شرکت‌های تلکام به‌عنوان گروه عمده‌ای از شرکت‌های فعال در بخش ICT که امروز در معرض تحولات دیجیتالی عظیمی قرار دارند، بیش از پیش نیازمند توجه به توسعه مدل‌های کسب و‌کاری درست هستند. برای این شرکت‌ها می‌توان چهارنوع مدل‌کسب و کاری عمده در نظر گرفت که هر کدام برجنبه‌های خاصی تاکید دارد و به قابلیت‌های متفاوتی نیازمند است.

۱) مدل تضمین‌کننده شبکه (Network Guarantor)

در این مدل کسب و کار، اپراتورها با بهره‌گیری از دارایی شبکه خودشان اقدام به درآمدزایی و سودآوری می‌کنند. آنها از زیرساخت‌های خود برای ارائه کارآی خدمات به موقع، قابل اتکا و مناسب استفاده می‌کنند. مشتریان اصلی مخابرات‌ها در اینجا شرکت‌ها هستند (مثلا MVNO و Servco) که از زیرساخت شرکت‌های مخابراتی برای ارائه خدمات مشخصی به مشتریان خودشان استفاده می‌کنند. این مدل کسب و کاری شرکت‌های مخابراتی را ملزم می‌کند تا در زمینه‌ برنامه‌ریزی، تدارک و عملیات به نحوی کارآمد عمل کرده و استانداردهایی نظیر پایداری شبکه را در سطح عالی رعایت کنند.

۲) مدل توانمند‌ساز کسب و کار (Business Enabler)

این مدل یک مدل کسب و کار «دوطرفه» است. در یک طرف، اپراتورها خدمات پهنای باند مورد نیاز را برای مشتریان نهایی خود فراهم می‌کنند. از سوی دیگر، به توسعه‌دهندگان خدمات و برنامه‌های کاربردی کمک می‌کنند تا کسب و کار خودشان را مدیریت کنند. این کار می‌تواند به‌صورت ارائه خدمات مدیریت شده، پشتیبانی از تراکنش‌ها و صورتحساب‌ها بر بستر پلت‌فرم‌های محاسبات ابری صورت پذیرد. برای ایجاد این مدل، اپراتورها باید توانایی‌های خود را در مشارکت (Partnership)، انعطاف‌پذیری خدمات  (Service Customization) و جمع‌آوری پایگاه‌های مشتری (Customer base) تقویت کنند.

۳) خالق تجربه (Experience Creator)

در حال حاضر به ویژه در میان مصرف‌کنندگان جوان که زندگی خود را به‌طور فزاینده‌ای در قلمرو دیجیتال صرف می‌کنند به نظر می‌رسد تشنگی مصرف‌کنندگان برای برنامه‌های جدید و خدمات سیری‌ناپذیر است (فقط ۷۱ EBs داده موبایل در سال ۲۰۲۲). در عین حال، شرکت‌های فعال در هر صنعت به دنبال کسب پشتیبانی برای دیجیتالی کردن کسب و کار خود هستند تا به مشتریان خود مزایای استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات جدید را ارائه دهند. خالقان تجربه به دنبال استفاده از این بازار رو به رشد هستند و مصرف‌کنندگان نهایی را قادر می‌سازند تا با دسترسی آسان به اینترنت مورد نیاز، برنامه‌های کاربردی و محتوای تازه، به توانایی خلق و توزیع محتوای خود دست یافته و تجریبات تازه‌ای را درک کنند. برای انجام این کار، اپراتورها باید نه‌تنها در محصولات و خدمات خود نوآوری کنند بلکه متعهد باشند که به بخش‌های مختلف از مشتریان خدمت‌رسانی کنند.

۴) چند بازار کار جهانی(Global Multi-marketer)

هر یک از مدل‌های فوق به اپراتورهای مخابراتی این امکان را می‌دهد تا بتوانند در بازار به شدت رقابتی تلکام رقابت کنند. یک مدل تجاری چهارمی نیز وجود دارد که اپراتورها می‌توانند در نظر بگیرند، به خصوص اگر در حال حاضر مقیاس و دامنه قابل توجهی دارند و عملیات آنها فراتر از بازارها یا مناطق خاص است. این مدل که از آن به‌عنوان چند بازار کار جهانی یاد می‌شود، مسیری را برای اپراتورها ارائه می‌دهد تا برای تبدیل شدن به یک نهاد جهانی واقعی جهش کنند. با توجه به برتری خود از حیث نام تجاری، کارآیی و دسترسی، اپراتورهای جهانی قوی‌تر از رقبای محلی خود هستند، به‌طوری که فقط در سال ۲۰۱۰ بیش از ۷۵ درصد از مشترکان مخابرات در مناطقی مانند اروپا و خاورمیانه متعلق به اپراتورهای جهانی بوده‌اند.

 

منبع: https:/ / www.strategyand.pwc.com