موزه لوور پاریس چگونه آباد شد؟ تندیس ناپیرآسو، همسر اونتاش ناپیریشا پادشاه ایلام

فتحعلی‌‌شاه دست به دامن ناپلئون شد

یکی از مسائل اصلی ایران دوران قاجار چگونگی بازی قدرت‌های بزرگ و نقش ایران در آن است. با توجه به اینکه سیاست و روابط بین‌‌الملل در این دوران اروپایی است و هنوز قدرت‌های جهانی در دیگر نقاط جهان سر بر نیاورده‌‌اند، روابط تهران با این کشورها از اهمیت خاصی برخوردار است. در این میان، فرانسه تازه‌‌ظهورکرده که با رهبری ناپلئون قصد فتح دنیا را دارد، به روابط با تهران با دید خاصی می‌‌نگرد و همانند همه قدرت‌های بزرگ تلاش می‌‌کند بیشترین منافع را از قِبل تهران به دست آورد.

 هرچند روابط ایران و فرانسه به دوران شاهان صفوی بازمی‌‌گردد، این مناسبات از دوره فتحعلی‌‌شاه، دومین شاه قاجار، وارد مرحله جدیدی شد. همین که در سال۱۸۰۳م ارتش روسیه به شهرهای شمالی کشورمان در حوزه قفقاز حمله و تجاوز کرد، شاه قاجار که درک چندان مناسبی از اوضاع و احوال بین‌‌المللی نداشت درصدد برآمد انگلستان را متوجه این خطر کند و حمایت و مساعدت این کشور را در قبال جنگ با روسیه به دست آورد؛ به همین منظور، فتحعلی‌‌شاه سفیری به نام محمدنبی‌‌خان را به هند انگلیس فرستاد و به مفاد قرارداد سال۱۸۰۱م اشاره کرد. بر اساس این قرارداد، ایران در برابر خطر احتمالی ناپلئون برای تصرف هند باید با انگلستان همکاری می‌‌کرد و انگلستان باید در برابر تجاوز به ایران، کشورمان را یاری می‌‌رساند.

 انگلستان که به دنبال منافع خود بود و عهدنامه‌‌ای را با روسیه برای اتحاد در برابر قدرت‌‌گیری ناپلئون در اروپا به امضا رسانده بود با بهانه‌‌جویی اعلام کرد که قرارداد میان تهران و لندن در سال۱۸۰۱م برای مقابله با تهدید ناپلئون بوده است و ارتباطی با سیاست روسیه در قبال ایران ندارد. براساس همین سیاست، به فرستاده ایران به هند بی‌‌اعتنایی شد و برای کمک به ایران، لندن مطابق معمول امتیازهای بسیاری را طلب کرد که امکان پذیرش آنها وجود نداشت؛ درنتیجه تهران متوجه پاریس شد و از اینجا بود که روابط دو کشور در چهارچوب رقابت میان قدرت‌های جهانی معنای خاصی پیدا کرد.

نامه‌های محرمانه‌‌ای که به عقد قرارداد انجامید

فتحعلی‌‌شاه در سال۱۸۰۴م محرمانه نامه‌‌ای مبتنی بر علاقه خود به اتحاد با ناپلئون نوشت و آن را از طریق دو تاجر ارمنی به فرانسه رساند. دو ماه بعد ناپلئون در جواب نامه، به برقراری روابط دوستانه بین دو کشور ابراز علاقه کرد و پیشنهاد داد که ایران و فرانسه از دو طرف به روسیه حمله و کار این امپراتور متجاوز را یکسره کنند. در نامه دیگری هم به منافع مشترک دو کشور اشاره شد. از یک طرف شاه ایران متعهد شد که عقد قرارداد با ایران راه لشکرکشی به هندوستان را به روی فرانسه می‌‌گشاید و دست انگلستان را از مستعمرات خود در آسیا کوتاه می‌‌کند و از طرف دیگر ناپلئون بر تجهیز ارتش ایران و ارسال سلاح به تهران برای مقابله با روسیه تاکید می‌‌کرد.

این امر زمینه انعقاد عهدنامه تاریخی فین‌کن‌اشتاین را میان تهران و پاریس فراهم کرد. به این‌‌ترتیب ژنرال گاردن برای آموزش سپاه ایران و تهیه مقدمات حمله به هندوستان راهی ایران شد؛ اما هنوز جوهر عهدنامه خشک نشده بود که ناپلئون به ایران خیانت کرد و با انعقاد قرارداد صلح با روسیه تحت نام تیلسیت، تهران را در رویایی با روسیه تنها گذاشت. در نتیجه این امر، روابط تهران و پاریس قطع شد و ژنرال گاردن و هیئت اعزامی همراه او بدون آنکه کمکی به ایران کنند به فرانسه بازگشتند.

  روابط تهران و پاریس

 بحران هرات سبب شد مناسبات میان دو طرف دوباره برقرار شود و نمایندگانی میان دو کشور رد و بدل شوند. هرچند در دوران صدارت امیرکبیر، ایران با طرح فرانسه برای اعطای آزادی تجارت و شرط دولت کامله‌‌الوداد صریحا مخالفت کرد و پرچم این کشور از سفارت آن به پایین کشیده شد، ادامه بحران هرات در دوران ناصرالدین‌‌شاه پای فرانسه را دوباره به مسائل ایران باز کرد. این‌بار ناپلئون سوم بود که در فرانسه به قدرت رسیده بود و همواره درباره ایران ابراز دوستی و صمیمیت می‌‌کرد؛ به همین دلیل ناصرالدین‌‌شاه، فرخ‌‌خان امین‌‌الملک را به نمایندگی به پاریس فرستاد تا ناپلئون سوم در موضوع هرات میانجی‌‌گری کند و همین اتفاق هم افتاد. بر اثر مداخله وی، عهدنامه پاریس میان ایران و انگلیس بسته شد.

 شاه ایران را به بخش آثار تاریخی ایران در موزه لوور نبردند

نقش فرانسوی‌‌ها در ایران دوران قاجار فقط به سیاست کلان این کشور در قبال تهران محدود نمی‌‌شود. سلسله قاجاریه که به اعطای امتیازات اقتصادی به بیگانگان مشهور است، در دوران پادشاهی ناصرالدین‌‌شاه و در سال۱۲۷۴ش امتیاز حفریات کل ایران را در قبال مبلغ ده‌‌هزار تومان به فرانسوی‌‌ها واگذار کرد. پادشاهان قاجار که ارزش آثار و بقایای تاریخی کشور را درک نمی‌‌کردند، با اعطای این امتیاز زمینه تاراج آثار و بقایای کهن و باارزش کشور را فراهم کردند. از جمله موارد این امتیاز این بود که کشف آثار گران‌‌بها همچون طلا و جواهرات متعلق به دولت ایران است؛ اما فرانسه برای خرید آنها حق تقدم دارد و می‌‌تواند به قیمتی مناسب این آثار گران‌‌بها را به دست آورد. قسمت تلخ‌‌تر ماجرا این بود که بر اساس قرارداد، اگر مجسمه و ظروف باستانی کشف می‌‌شد، نصف آن متعلق به دولت فرانسه بود.

 از اعطای امتیاز چیزی نگذشته بود که ناصرالدین‌‌شاه درگذشت و مظفرالدین‌‌شاه به قدرت رسید. با به قدرت رسیدن مظفرالدین‌‌شاه اوضاع بدتر هم شد و به تعبیری عذابی بزرگ نازل شد. به این ‌‌ترتیب که باستان‌‌شناسان فرانسوی آثار تاریخی را کشف می‌‌کردند و سران قاجار با این نگرش که این آثار ثروت مفت و مجانی است، آنها را به‌‌راحتی به فرانسوی‌‌ها می‌‌فروختند. جالب اینجاست که هنگام سفر مظفرالدین‌‌شاه به فرانسه و هنگام بازدید از موزه لوور، شاه ایران را به قسمت آثار تاریخی ایران نبردند تا مبادا شاه ایران هوشیار شود و خواستار بازگشت این اشیا به کشورمان شود. به جای آن سفالینه‌ها و خطوط و نقاشی‌‌ها را نشان دادند که خوشش بیاید؛ طوری که مظفرالدین‌‌شاه خوشحال شد که ایران هم در مهد تمدن غرب برای خود آثار باستانی قابل نمایش دارد.

 

پایگاه اطلاع‌‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر، محمدرضا چیت‌سازیان