رویارویی بازار و حکومت در دوره مشروطه
سودای عدالت و آزادی
نخستین زمزمههای انقلاب مشروطه از سوی بازار شنیده شد، بازاری که نیروهای آن همان مردمی هستند که از گرانی مواد غذایی، تورم و محدود شدن کسبوکار و بازرگانیشان به تنگ آمدهاند. در اینجا نیز خاستگاه اولیه مطالبات مردم و بازاریان، کسب حداقل رفاه اقتصادی و آزادیهای تجاری است؛ نه «مشروطه» و شعار «مشروطهخواهی» پس از گسترش انقلاب جان گرفته و حتی هدف اولیه آغاز جنبش را در سیطره خود میگیرد. این همان نکتهای است که بسیاری از مورخان بزرگ مشروطه نیز از آن غافل ماندهاند. این مورخان، همانهایی هستند که هدف ثانویه انقلاب، یعنی مشروطهخواهی و شعار مبارزه با استبداد و بیگانگان را به اشتباه به جای هدف اولیه شورش مردم و بازاریان که همان کسب حداقل معیشت، رفاه اقتصادی و آزادیهای تجار و بازرگانی است، مینشانند.
نقش و اهداف بازار در شکلگیری جنبش مشروطه، بحثی است که در زوایای تاریخ کشور تاریک مانده و کمتر به آن پرداخته شده است. این بازار بود که با دفاع از حقوق خود در مقابل استبداد و سیاستهای اقتصادی دولت (دربار) و بیگانگان، به سایر مردم اثبات کرد که میتوان برای آزادی مبارزه کرد و در برابر استثمار و استعمار تسلیم نشد. دوران قاجار را میتوان دوره آغاز کشمکش و نزاع جدی میان دولت و بازار دانست، دورانی که دولت بهمنظور تامین رشد سرسامآور هزینههای دربار، با افزایش میزان مالیات، فشار زیادی به بازار وارد ساخت. نزاع میان دولت و بازار از دوران ناصرالدین شاه جدیتر شد و در زمان مظفرالدین شاه به اوج خود رسید؛ چراکه بازار علاوه بر هزینههای دربار، باید هزینه سفرهای خارجی شاه و درباریان را نیز تامین میکرد. افزایش هزینههای دربار در این دوران از طریق افزایش میزان مالیات و وضع عوارض سنگین گمرکی برای صادرات کالاهای ایرانی جبران میشد که این دو عامل، فشار هزینه سنگینی را بر بازار وارد ساختند که در نهایت، خود، عاملی شدند برای انفجار و شورش بازار که به جنبش مشروطه منتهی شد.
از سوی دیگر، با ورود کالاها و کمپانیهای خارجی برای تصاحب بازار ایران، بازار نسبت به از دست دادن آزادیهای تجاری و منافع کسب درآمد خود احساس خطر میکند و این خود انگیزهای میشود تا تصمیم بگیرد برای حفظ منافع خود براساس مکانیزم بازار، در مقابل دربار و سیاستهای او بایستد. اما در این دوران، بازار به تدریج به یک مرکز قدرت در مقابل دربار بدل میشود. دیگر بازاریان در این دوره به نقش خود در اقتصاد کشور پی بردهاند و آگاه شدهاند که اگر همه با هم متحد شوند، نه تنها میتوانند در مقابل دربار بایستند، بلکه خواهند توانست دست بیگانگان را از کشور و بازارهای داخلی کوتاه کنند که البته بازار این تجربه را از جنبش تنباکو کسب کرد.
دلایل ایستادگی بازار در مقابل دربار
همانگونه که در ابتدای مطلب اشاره شد، ایستادگی بازار در مقابل دربار، که بهدنبال آن روحانیون و سپس مردم نیز به آن پیوستند، مقدمهساز جنبش مشروطه بوده است؛ اما ایستادگی بازار در مقابل دولت معلول عواملی است که در زیر به آنها اشاره میشود.
الف) عوامل خارجی: در واقع جنگ میان دولت و بازاریان زمانی به اوج خود رسید که انگلیسیها پس از کشف ذخایر نفتی ایران درصدد برآمدند در کنار دستاندازی انحصارطلبانه بر منابع نفتی، جایی برای خود در بازار سنتی و تجاری ایران باز کنند و به تدریج بازار ایران را در اختیار بگیرند. در این شرایط، در کنار دستاندازیهای انگلیس، دولت روسیه نیز از طرق مختلف سعی کرد به دربار ایران نفوذ کند و از این طریق، به مقاصد سیاسی و اقتصادی خود در داخل ایران برسد. درواقع بیشترین تاثیر نفوذ بیگانگان به دربار ایران، بر روی بازار بوده است؛ چراکه همواره اهداف سیاسی بیگانگان برپایه اهداف اقتصادی شکل میگرفته و تاریخ این موضوع را اثبات کرده است. بهطور کلی مهمترین دلایل خارجی برای آنکه بازار ایران تحریک شود تا جلوی نفوذ بیگانگان را بگیرد، به این شرح است:
۱- قرارداد رژی: در واقع عقد قرارداد دولت ایران با شرکت «رژی» انگلیسی که بهموجب آن انحصار تولید، توزیع و صادرات توتون و تنباکوی ایران به این شرکت داده شد، نخستین اقدام آشکار دولت انگلیس برای نفوذ به بازار ایران بوده است. اما درخصوص اینکه چرا نفوذ به بازار ایران از مجرای بازار توتون و تنباکو بوده است، باید گفت که این دو محصول سهم مهمی در تجارت بازرگانان و بازاریان ایران داشتند؛ بهطوریکه «رئیس کل گمرکهای آمار ایران مقدار تنباکوی مصرف سالانه را در ایران ۵میلیون و ۴۰۰هزار کیلوگرم و مقدار صادرات را به ۴میلیون کیلوگرم آمار میدهد.» در واقع میتوان واقعه «جنبش تنباکو» را همانگونه که بسیاری از تاریخ نویسان نیز برآن اذعان دارند، یکی از عوامل اثرگذار در شروع جنبشهای مردمی و شکلگیری مشروطه دانست که در واقع، مبارزه با قرارداد رژی در وهله اول از سوی بازاریان و تجار بازاری آغاز شد که با حمایت روحانیت، سایر مردم نیز به صحنه آمدند و این قرارداد فسخ شد. اینجاست که بازار برای نخستین بار به قدرت اتحاد خود پیمیبرد و از آن پس، همانگونه که اشاره خواهد شد، از این تجربه در راستای دیگر اهداف خود نیز استفاده میکند.
۲- پیماننامههای گمرکی: «در سال۱۲۷۸ و در زمان امینالدوله، سه تن بلژیکی را آورده و کار گمرک ایران را به ایشان سپردند. سرکرده آنان «نوز» بود که نخست عنوان «رئیس کل گمرکات» به او دادند که باید در زیردست صدراعظم کارهای گمرک را راه ببرد؛ ولی سال دیگر، هنگامیکه شاه آهنگ اروپا داشت، به دستاویز آنکه صدراعظم همراه او خواهد رفت، نوز را «وزیر کل گمرکات» گردانیده و به یکباره در کارهایش خودسر ساختند.» در زمستان همین سال پیمان گمرکی که با روسیان بسته شده و تعرفه گمرکی که از روی آن درست شده بود بیرون آمد... در سال۱۲۸۱ پیماننامهها به همدیگر داده شد؛ ولی بهکار بستن آن بازمانده بود که بهمن ماه این سال به آن برخاستند. این پیمان و تعرفه یکسره به زیان ایران و نتیجه آن این بایستی بود که اندکی افزارسازی و پارچهبافی و مانند اینها که ایرانیان میداشتند، از میان رود و کار دادوستد و بازرگانی از رونق افتد و کشاورزی و گلهداری نیز آسیب ببیند و در پایان آن باشد که مردم ایران دستبسته و بیکار مانده و به شهرهای قفقاز و دیگر جاها بکوچند یا در کشور خود به سختی افتاده و از ناچاری به همسایه بیگانه گرایند.»
در واقع این پیماننامه طوری تنظیم شده بود که بر واردات کالاها از روسیه تعرفههای پایین و بر صادرات کالاهای ایرانی تعرفههای گمرکی بالا بسته میشد. تعرفههای گمرکی سنگین بر صادرات کالاهای بازرگانان ایرانی که خود از بازاریان نیز بودند، در کنار قراردادهای بازرگانی نابرابر ما بین دولت ایران و دول خارجی، فشار سنگینی بر بازار وارد ساخت که این خود علتی شد برای شکلگیری جنبش مشروطه.
۳- وامهای خارجی: اخذ وامهای خارجی دربار ایران از بیگانگان و بهخصوص از دول روسیه و انگلستان در راستای جبران کسری شدید تراز تجاری ایران و پوشش هزینههای سرسامآور دربار، یکی از عوامل محرک بازار و مردم برای قیام علیه دربار بوده است.
ب) عوامل داخلی: پساز تعارضهای اولیه میان دولت و بازار برسر دخالت خارجیها در بازار (بهطور مستقیم و غیرمستقیم)، زمینه برای گسترش جنبشهای داخلی مهیا شد.
۱- کوچک شدن مرزها
۲- کاهش ارزش پول ملی
۳- افزایش فشار مالیاتی
شورش بازار، آغاز مشروطه
با توجه به آنچه گفته شده است مشاهده میشود که بیشترین فشارهای اقتصادی ناشی از سیاستهای دربار و نقشههای بیگانگان برای نفوذ به سیاست و اقتصاد ایران، به بازار وارد میآمده است. تحت این شرایط است که بازار آزادیهای خود را در معرض خطر میبیند و آمادگی لازم را برای شورش پیدا میکند. اما بهانه شورش و قیام بازار در راستای حفظ سود و آزادیهای تجاری خود زمانی داده میشود که علاءالدوله، حاکم تهران، تعدادی از بازاریان و طلاب را به بهانه افزایش قیمت قند شلاق میزند. در واقع بهای قند بهدلیل جنگ بین ژاپن و روسیه افزایش یافته بود. علاءالدوله به بهانه گران شدن قند، تعدادی از تجار و طلاب را از جمله سید هاشم قندی که مردی بسیار خیر بود و چند مسجد ساخته بود شلاق میزند و بازار که از افزایش فشارهای مالیاتی حکومت و اعطای امتیاز فعالیتهای تجاری به خارجیها به تنگ آمده بود، اینجاست که آزادیهای خود را از دسترفته تلقی میکند و واکنش نشان میدهد و این همان واکنشی است که به دنبال آن مشروطه شکلمیگیرد.