جرقه‌های انقلاب مشروطه

از میان اعتراضات شهری در عصر مظفری، شورش‌های نان از اهمیت بسیاری برخوردار است. ریشه این شورش‌ها و بحران نان را باید در دوره ناصری جست‌وجو کرد. در عصر ناصری نان غذای اصلی مردم ایران بوده است. بسیاری از طبقات مردم بدون مصرف نان گرسنه می‌ماندند. پولاک نان را غذای اصلی طبقه کارگر ایران می‌داند. بخش مهمی از تغذیه طبقات متوسط و متمکن را نیز نان تشکیل می‌داد. در این دوره و تحت تاثیر عوامل مختلفی همچون وقوع قحطی و خشکسالی و نیز احتکار غلات و آذوقه توسط دولتمردان و ثروتمندان، بحران نان شکل گرفت و مردم را به ازدحام در برابر دکان‌های نانوایی کشاند که سبب وقوع شورش‌های متعدد نان در این دوره شد و شهرهایی چون تهران، تبریز، فارس، یزد، کاشان و کرمان بارها با شورش نان مواجه شدند.

این شورش‌ها عمدتا توسط عوامل حکومت ناصری سرکوب می‌شد؛ اما حکومت به‌رغم سرکوب شورش‌ها، ناگزیر از اتخاذ تدابیری می‌شد که از گرانی و کمبود نان پیشگیری کند یا پیامدهای آن را مدیریت کند. ساخت انبارهای غله در تهران و ولایات برای پایین آوردن قیمت‌ها، منع صادرات گندم، مجازات محتکران و عزل والیان و حکام ولایات از اقدامات حکومت برای مدیریت و پیشگیری از شورش‌های نان در عصر ناصری بوده است. به نظر می‌رسد مردم به این نکته پی برده بودند که شورش‌های نان قدرت چالش آنان را با حکومت بالا می‌برد و سیمای موجه‌تری به اعتراضات آنان می‌بخشد. در نتیجه، دیگر مطالبات خود را نیز در سایه و بستر این موضوع مطرح می‌کردند؛ چنان‌‌که این شورش‌‌ها به یک مکانیسم اعتراضی تبدیل و بارها تکرار شد.

اگرچه بحران نان در عصر ناصری آغاز شد؛ اما در دوره مظفری شدت یافت. مدتی پس از به سلطنت رسیدن مظفرالدین‌شاه، قیمت نان افزایش چشمگیری یافت و تلاش‌هایی که در عصر ناصری برای مدیریت بحران نان انجام می‌شد، در این دوران صورت نگرفت. وقوع قحطی و خشکسالی و احتکار توسط بزرگان، بر وخامت اوضاع افزود و نارضایتی ایجاد کرد و این نارضایتی‌ها منجر به وقوع شورش‌هایی شد که سرانجام به انقلاب مشروطیت انجامید. ازآنجاکه بررسی تحولات اجتماعی ایران در اواخر دوره قاجاریه و پیش از وقوع انقلاب مشروطه در بازشناسی مباحث مربوط به تاریخ اجتماعی ایران از اهمیت بسیاری برخوردار است، در پژوهش حاضر برآنیم تا به روش ریخت‌شناسانه به بررسی شورش‌های نان در عصر مظفری بپردازیم. ریخت‌شناسی به مفهوم تعیین شکل درونی این شورش‌ها، عوامل تاثیرگذار بر وقوع آنها، خاستگاه اجتماعی و گروه‌های تاثیرگذار، تاثیرات و ارائه آمارهای مرتبط با آنها است. در این پژوهش تلاش می‌شود تا به این پرسش‌ها پاسخ داده شود که چه عواملی بر وقوع شورش‌های نان در عصر مظفری تاثیرگذار بوده است، گروه‌ها و اقشار اجتماعی شرکت‌کننده در شورش‌ها چه کسانی بوده‌اند؟ شورشیان چه خواست‌هایی را دنبال می‌کردند و این شورش‌ها چه تاثیراتی برجای نهاده است؟

با قتل ناصرالدین‌شاه در سال۱۳۱۳ﻫ.ق. مظفرالدین شاه قاجار در یکی از دوران‌ توفانی حیات سیاسی ایران بر تخت سلطنت نشست. عبدالله مستوفی وی را «آدم بسیار خوب و پادشاه بسیار بد» معرفی می‌کند. احمد کسروی نیز به برخی از خصلت‌های نیک وی از جمله همراهی با مشروطه‌خواهان اشاره دارد و در همان حال نیز وی را فاقد استعداد و قاطعیت می‌داند. سلطنت مظفرالدین‌شاه قاجار شاهد مشکلات فراوانی بود که در اواخر عصر قاجار به وقوع پیوست. سفرهای پرهزینه و تجملی او به فرنگ، نیاز به استقراض خارجی برای تامین هزینه‌های سفر، حکومت خودسرانه حکام ایالات و ولایات و بیکاری و تورم فزاینده سبب فشار اقتصادی بر مردم شده بود. در سال‌های نخست حکومت مظفرالدین‌شاه (۱۳۱۴-۱۳۱۶ﻫ ق) که مقارن با دوره رئیس‌الوزرایی و صدارت میرزا علی‌خان امین‌الدوله بود، اصلاحاتی همچون تاسیس مدرسه رشدیه و انجمن معارف، رواج مطبوعات، اصلاحات مالی و... صورت گرفت که با کارشکنی عوامل داخلی و دولت روسیه مواجه شد و عقیم ماند. فروش خالصه‌جات و قرض گرفتن از بانک روس نیز اوضاع را بهبود نبخشید و سبب فشار بر قشرهای فرودست شهری شد که همواره در معرض بیکاری و فقر بودند. در عصر مظفری قیمت نان که قُوت غالب مردم بود، تحت تاثیر عوامل متعدد و متنوع طبیعی، مدیریتی و اقتصادی، چون دوره قبل، افزایش  یافت و نارضایتی و شورش به دنبال داشت. اصلی‌ترین عواملی که بر گرانی نان تاثیرگذار بوده، عبارتند از: خشکسالی، سوء مدیریت و احتکار.

  خشکسالی

خشکسالی و کمبود نان در این دوره سبب نگرانی مردم می‌شد و آنان را به سمت انبار کردن گندم سوق می‌داد. اولین خشکسالی عصر مظفری در سال۱۳۱۵ﻫ رخ داد. عبدالله مستوفی در این‌باره می­‌ویسد: «زمستان و بهار ۱۳۱۵ﻫ ق خشک بود. بعد از خرمن که در اوایل ۱۳۱۶ﻫ آغاز شد، قیمت گندم ترقی کرد و به ده دوازده تومان رسید.» سال ۱۳۱۶ﻫ ق نیز خشکسالی ادامه یافت و سبب واردات گندم به ایران شد. بنا بر گزارش ملک‌المورخین «در این سال در اغلب بلاد خشکسالی و غله کمیاب است و از بلاد روسیه گندم به ایران حمل می‌شود. از سمرقند گندم به تبریز می آورند.» در سال ۱۳۱۷ﻫ نیز قحط و خشکسالی در اکثر نقاط کشور رخ داد. ملک‌المورخین می‌نویسد: «در بیشتر ولایات ایران حال که جمادی الثانیه و دوم ماه پاییز است قحطی است. نرخ اجناس گران، در بعضی ولایات گندم صدمنی سی تومان جو بیست تومان است.»

  سوء مدیریت

گزارش‌های تاریخی حاکی از آن است که در سال ۱۳۲۰ﻫ محصولات سال نو خوب و از میزان خشکسالی کاسته شده بود؛ اما عوامل دیگری چون بی‌نظمی حکومت و سوءمدیریت اشخاصی چون عین‌الدوله سبب وقوع شورش‌های نان در این سال و سال‌های بعدی شد. کسروی نیز در تاریخ مشروطه این مساله را تایید کرده است و می‌نویسد: «سه چهار سال پیش از مشروطه را من خود به یاد دارم. این زمان بزرگ می‌بودم و گاهی به بازار می‌رفتم و انبوهی از زنان و مردان را در جلو دکان‌ها با دیده می‌دیدم. در سال‌هایی که از آسمان باران باریده و از زمین روییده و غله به فراوانی به‌دست آمده بود، مردم نان را با رنج و اندوه به‌دست می‌آوردند.»

  احتکار

در عصر مظفری یکی از علل عمده کمبود نان در کشور، مساله احتکار و زمین‌های خالصه پادشاه بود. زمانی که مظفرالدین‌شاه به سلطنت رسید، قافله‌ای از درباریان گرسنه با خود به همراه داشت که همه آنها به‌طور جدی خواستار آن بودند که املاک و مزارع سلطنتی میانشان تقسیم شود و شاه نیز قسمت عمده دهات و زمین‌های مزروعی خود را به آنها بخشید. در نتیجه، غلات و گندم‌هایی که قبلا جزئی از املاک سلطنتی به شمار می‌آمد و قسمتی از آذوقه شهر تهران را تامین می‌کرد، به انبار مالکان جدید رفت و در آن‌‌جا احتکار شد تا پس از مدتی به قیمت‌های کلان به فروش برسد. به‌نظر می­‌رسد در میان عوامل تاثیرگذار بر قیمت نان، احتکار موثرترین عامل بوده و خشکسالی تنها اثر روانی داشته است؛ زیرا به محض بروز خشکسالی و کم شدن بارندگی مالکان و تجار و حتی برخی از خبازان دست به احتکار می‌زده‌اند. کسروی یکی از گرفتاری‌های زمان خودکامگی را انبارداری می‌داند و می‌نویسد: «همیشه دیه‌دارانی (کشاورزان) گندم و جو را نفروختندی تا نان کمیاب و گران شدی و آن‌‌گاه به بهای بیشتر فروختندی.

این کار در سال‌های پیش از مشروطه در آذربایجان رواج بسیار یافته بود و بیشتر دیه‌داران از ملایان و اعیان و بازرگان‌ها به آن می‌پرداختند و دولت که باید جلو گیرد، نمی‌گرفت؛ زیرا خود محمدعلی میرزا دیه داشت و او نیز از گرانی غله بهره‌‌مند می‌شد.» در دوران ولیعهدی محمدعلی میرزا در آذربایجان، مردم از جهات بسیار در عذاب بودند. بخش وسیعی از املاک آذربایجان، متعلق به او و همسرش بود و چون غلات حاصل از این املاک را احتکار می‌کرد، مساله گرانی، کمبود و آلودگی نان در آن ایالت همواره از مشکلات مردم بود و بارها به شورش اهالی گرسنه انجامید. سال ۱۳۲۴ﻫ یکی از عوامل عمده شورش بزرگ مردم در مشهد احتکار گندم توسط حاکم بود که سبب نارضایتی مردم و شورش می‌شد.

اسپرینگ رایس در نامه‌های خصوصی خود می‌نویسد: «به امنای عالی رتبه کشور امر شده است نان ارزاق مورد نیاز تهران را به‌هر نحوی‌که شده است، تامین کنند؛ اما چون خود این افراد جزو همان مالکان زمین‌‌دار هستند که گندم خود را به قیمت‌های بالاتر احتکار کرده‌اند، اوامر شاه را به این نحو اجرا می‌کنند که جلوی ورود گندم و جو را به تهران از دهات اطراف پایتخت می‌گیرند و گندم‌های متعلق به خودشان را که از انبارها تل شده است، به بالاترین قیمت زمان قحطی می‌فروشند.» در شورش سال ۱۳۲۱ﻫ.ق. در خراسان هم پسر نایب‌التولیه در اغتشاشات به دست مردم کشته شد. تا اواخر دوره مظفری، افزایش قیمت غلات که گاه تا ۱۰برابر قیمت‌های معمول می‌رسید، وسوسه احتکار گندم را همچون یک بیماری مزمن در میان طبقات صاحب سرمایه باقی گذاشت.

 

 از مقاله‌ای به قلم هاجر صالحی، سهیلا ترابی‌فارسانی و  احمد کامرانی‌فر