واکاوی
تاثیرپذیری رجال ایرانی از مشروطه عثمانی
سیدحسن تقیزاده پس از مرور تاریخچه مشروطیت اول عثمانی و اشاره به استبداد ۳۲ساله سلطان عبدالحمید که سرمشق ظلم دژخیمی مانند محمد علیشاه قاجار بود، چنین تذکر میدهد که: «این مشروطیت اولی (عثمانی) که نخستین حکومت ملی در شرق بود، در اذهان مسلمانان عدالت دوست و آزادی خواه مشرق باقی ماند. طبعا در نهضت اصلاحی و آزادیطلبی و تجدد سیاسی و تغییر شکل حکومت و تاسیس عدالت[خانه] که از اوایل قرن چهاردهم هجری در ایران به ظهور رسید، مملکت عثمانی تا حدی سرمشق بود. وی در جای دیگر معتقد است کلمه مشروطیت بلاشک از عثمانی آمده است و از زمان تاسیس حکومت ملی در آنجا رایج شد.» نحوه تاثیرگذاری امپراتوری عثمانی بر انقلاب مشروطه در ایران از ابعاد مختلفی قابل بررسی است. یک بعد آن مربوط به رجال سیاسی و مذهبی دوران قاجار است که به نحوی از وضعیت داخلی امپراتوری عثمانی متاثر شده و در پی ایجاد اصلاح و تحول در ساخت سیاسی- اداری کشور برآمدند. بعد دیگر آن مربوط به فعالیت روشنفکران و بازرگانی است که با حضور امپراتوری عثمانی از آن تاثیر پذیرفته و برای ایجاد تحول در ایران از آن الهام می گرفتند.
بعد سوم مربوط به تاثیرگذاری مستقیم امپراتوری عثمانی در انقلاب مشروطه است و بعد چهارم مربوط به فعالیت روزنامههای ایرانی مقیم استانبول است. رجال و نخبگان سیاسی ایران از یک جهت بیشترین و نخستین تاثیرگذاری را با استفاده از الگوی امپراتوری عثمانی بر روند مشروطه ایران داشتند. در سالهای قبل از مشروطه در ایران، رجال سیاسی با آشنایی نزدیکی که با تحولات عثمانی داشتند مزایای بسیار تحولات آن دیار را درک کرده بودند. آنها بهدلیل نزدیکی به قدرت، توانایی بیشتری برای انجام دادن اصلاحات در جهت حفظ نظام داشتند و میتوانستند اقدامات مشابهی را در ایران پیگیری کنند. به هرحال زمینههای اصلی و اولیه اصلاحات در ایران را که به انقلاب مشروطه منتهی شد، همین رجال سیاسی عهد ناصرالدینشاه فراهم کردند. امیرکبیر از اولین افرادی است که با ملاحظه اصلاحات در دولت عثمانی به فکر اصلاحات در ایران افتاد.
وی چهارسال در رأس هیات ایرانی در ارزنهالروم در امپراتوری عثمانی اقامت داشت و از نزدیک شاهد تحولات اصلاحطلبی در آنجا بود. اگرچه امپراتوری عثمانی در آن مقطع بسیار عقبماندهتر از اروپا بود، ولی اوضاع و احوال خاصی در آن حاکم بود و اصلاحطلبان جنب و جوشی را برای اصلاحات ایجاد کرده بودند. امیرکبیر زمانی که منشی مخصوص ارتش بود، مجذوب این نظام شد و هنگامی که در مقام فرستاده ویژه ایران به امپراتوری عثمانی رفت به اصلاحات حاصلآمده از جنبش تنظیمات در آنجا علاقه پیدا کرد. بنابراین میتوان گفت که اصلاحات در ایران به تبع تنظیمات در عثمانی و از زمان صدارت امیرکبیر آغاز شد. وی در تاسیس دارالفنون، ترجمه و تالیف کتاب و مطبوعات متاثر از عثمانی بود.
حتی وی در پی برقراری مشروطه در ایران هم بوده است. امیرکبیر برسر این مسائل جان خود را از دست داد. میرزا حسینخان سپهسالار برجستهترین فردی است که هم از حیث تاثیرپذیری از عثمانی و هم از حیث اثرگذاری بر روند تحولات ایران در عصر ناصری از جایگاه ممتازی برخوردار بود. او دانشآموخته فرانسه و چهارده سال وزیر مختار ایران در استانبول بود. سپهسالار پس از بازگشت به ایران، در مقام وزیر عدلیه، اصلاحاتی در نظام قضایی ایجاد کرد و پس از رسیدن به صدارت در ۱۲۸۸ اصلاحات گستردهای را آغاز کرد. اصلاحات به معنای واقعی کلمه، با وزارت عدلیه و صدارت پرفراز و نشیب وی پای گرفت و ریشه یافت. صدارت وی همزمان با اوج تنظیمات درعثمانی به دست مدحت پاشا و نوسازی ژاپن به دست ایتو بود.
وی بهدلیل حضور درازمدت در عثمانی در اوج کشمکشهای اصلاحطلبانه به مراتب بیش از امیرکبیر تحت تاثیر افکار و آرای مدرن ترکان اصلاحطلب قرار گرفت و با رجال ترقیخواه ترک ارتباط بسیار نزدیکی داشت. سپهسالار در گزارشهای خود سعی میکرد تلاش ترکان را برای ترقی و اصلاح به رخ حکام قاجار بکشد و آنها را از این طریق به اصلاحات ترغیب کند. وی در گزارشهای خود از موضوعاتی چون ناسیونالیسم، حکومت قانون، ترقی مادی و فکری مغرب زمین و لزوم اخذ تمدن اروپایی و حقوق اجتماعی سخن میگفت به حدی که میتوان گفت مفهوم جدید ملت و وطن را بیش از هرکس، در نوشتههای رسمی دوران قاجاریه وارد ساخت. سپهسالار همچنین به همراه مستشارالدوله برای اولینبار مفاهیمی چون منفعت نوع، منافع عمومی، رأی عامه و آرای ملت را در نوشتههای خود بهکار بردند. وی علاوه بر ترقی مغرب زمین، به تحولاتی اصلاحطلبانه در امپراتوری عثمانی نیز همواره اشاره داشت.
از همین رو به میرزا سعیدخان انصاری، وزیر امورخارجه، سفارش میکند که خطابه سلطان عثمانی و نظامنامههای مزبور را بخواند که بصیرت عالی از مضامین آنها خواهد گرفت. وی همچنین برخی کتابهای مولفان اروپایی درباره قواعد ملکیه و قوانین دولتی و رسوم پلیتیک را که به ترکی ترجمه شده بود، برای ناصرالدین شاه فرستاد. همچنین کوشید تا آثار دیگری را که بهکار دولت و ملت بخورد، جمعآوری کند. همچنین سپهسالار اقدامات مختلفی را که در راستای آزادسازی افکار در امپراتوری عثمانی صورت میگرفت بهطور دائم در گزارشهای خود منعکس میساخت. در گزارشهای وی نهادهایی که بیشتر مورد تاکید بود، پارلمان، مطبوعات آزاد و احزاب بودند.