فرمان تاریخی مشروطه
در حقیقت از مدتی قبل شورشها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه مظالم حکومت آغاز شده بود اما شروع جنبش را از ماجرای گران شدن قند در تهران ذکر میکنند. علاءالدوله حاکم تهران ۱۷ نفر از بازرگانان و دو تن سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست. این کار که با تایید عینالدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. اینان در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضداستبداد و تاسیس عدالتخانه یا دیوان مظالم پرداختند. خواست برکناری عینالدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران و حتی عسگر گاریچی به میان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد. عدهای از مردم و روحانیان بهصورت اعتراض به مسجد حضرت عبدالعظیم رفتند و در آنجا تحصن کردند. مظفرالدینشاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد و علما با احترام به تهران بازگشتند. هنگامی که مظفرالدینشاه به وعده خود عمل نکرد علما از جمله سیدین سندین، آقا سیدمحمد طباطبایی و آقاسیدعبدالله بهبهانی، به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک خواهند کرد و به عتباتعالیات خواهند رفت.
بازاریان و عده زیادی از مردم در سفارت انگلیس تحصن کرده و خواهان آزادی علما و تشکیل عدالتخانه شدند. عینالدوله با گسترش ناآرامیها در شهرهای دیگر استعفا کرد و میرزا نصراللهخان مشیرالدوله صدراعظم شد. در ابتدای حرکت، مساله اصلی، عدالتخانه و عدالتخواهی بود و به همین دلیل نهضت مشروطه را در ابتدا نهضت عدالتخانه میگفتند. با اوجگیری نهضت، به تدریج مساله پارلمان و محدود کردن قدرتشاه مطرح شد. ایولین گرانت داف وزیر مختار دولت انگلستان در ایران در تاریخ ۷ دی ۱۲۸۴ طی گزارشی به سر ادوارد گری، وزیر امورخارجه وقت انگلستان تصریح کرده است؛ «اگر اوضاع کنونی روسیه به همین منوال ادامه یابد، احتمال میرود در ایران اغتشاشاتی پدیدار گردد، همانطوری که استحضار دارید دولت مرکزی ایران به نحو روزافزونی تضعیف میشود.
طی سه سال گذشته در مشهد، شیراز و کرمان عصیانهایی درگیر شد و هرجومرج پاییز گذشته تبریز هم بر اثر لیاقت و توانایی نظامالسلطنه والی آذربایجان فرو نشانده شد. وی یکی از ماموران معدود ایرانی است که مقتدر بوده و سر کار مانده است. در مواقع مختلف گزارشهایی که بهوسیله سر آرتور هاردینگ و اینجانب در سالهای اخیر برای استحضار دولت اعلیحضرت پادشاهی انگلستان فرستاده شده نشان میدهد که لرستان، کردستان، خوزستان و فارس در وضع عصیانآمیز حادی قرار دارند و راهزنی در جادههای کرمان، بندرعباس، بختیاری و عملا همه جادهها، روزافزون است بدون اینکه از این ناامنی جلوگیری شود. همانطوری که در تلگرام شماره ۱۷۳ مورخ ۱۳ ماه جاری گزارش شد، به تازگی اغتشاشی در تهران درگرفت که ظاهرا علیه علاءالدوله فرماندار تهران بود، لیکن در واقع بهعنوان اعتراض نسبت به خرابی و فساد دستگاه حکومت و صدراعظم صورت گرفت.
در این وقایع غالب مجتهدان برجسته تهران علنا جانب مردم را گرفتند و اینک درشاه عبدالعظیم که زیارتگاهی در ۹ کیلومتری جنوب تهران است، بست نشستهاند. مظفرالدینشاه هفته پیش وزیر دربار مشیرالدوله را برای استمالت(دلجویی)علما بهشاه عبدالعظیم فرستاد، اما آنها از بازگشت به خانههای خویش استنکاف کردند و به ماموران هم شدیدا اهانت نمودند. نکته مهم این است که یک واعظ اصفهانی به نام سیدجمال در روزهای ماه رمضان، در یکی از مساجد مهم بازار، علنا بر ضددولت موعظه کرده و تشکیل یک حکومت قانونی و ملی را پیشنهاد و توصیه مینموده است و تا آنجا که اینجانب اطلاع دارم هیچ گونه اقدام موثری به منظور ساکت کردن او از طرف حاکم تهران به عمل نیامده است. به موجب اطلاعاتی که از منابع موثق و ذیصلاح بهدست آوردهام، علمای متحصنین در شاه عبدالعظیم شروطی به این شرح عنوان کردهاند: ۱- برکناری صدراعظم [عینالدوله] و فرماندار تهران [علاءالدوله]. ۲- آزاد بودن تماس بین شاه با همه افراد ملت. ۳- تشکیل نوعی حکومت که مردم در آن نمایندگی داشته باشند. ۴- اخراج مسیو نوز و همه ماموران بلژیکی او از گمرکات.»
با ادامه اعتراضات مردم با دو مهاجرت و نیز خواسته مردم مبنی بر عزل عینالدوله و همچنین اندیشه تاسیس مجلس شورای ملی در افکار مردم شاه مجبور به برکناری عینالدوله شد و با تاسیس مجلس موافقت کرد. بالاخره مظفرالدینشاه فرمان مشروطیت را در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ امضا کرد. علما و دیگرانی که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بازگشتند و تحصن در سفارت انگلیس پایان یافت. مردم صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند.
ارسال نظر