زندگانی پر ماجرای حسین علاء
او از آغاز دوره نمایندگی خود در مجلس، به صف نمایندگان مستقل پیوست که مشیرالدوله و مستوفیالممالک، موتمنالملک، مدرس، تقیزاده و دکتر مصدق از جمله آنها بودند و از آن میان، با تقیزاده بیش از همه نزدیک بود. او هنگام طرح ماده واحده مربوط به خلع قاجار در مجلس پنجم، از نمایندگان مخالف آن بود. فریدون علاء، پسر مرحوم علاء درباره روابط او و مصدق طی گفتوگویی چنین گفته است:«مساله دوستی و روابط اجتماعی پدرم با آقای مصدق یک بحث است اما در عالم سیاست گاهی اوقات موقعیتهایی ایجاد میشود که گاه صلاح است که شما برخلاف میل درونی خودتان ایفای نقش کنید. البته مرحوم پدرم خیلی کوشش کرد که آقای مصدق را با واقعیتهای موجود آشنا سازد، اما ایشان اساسا در یک وادی دیگری سیر میکردند. بهرغم همه نکاتی که کیم روزولت در کتاب خود نوشته و از خود تعریفهایی کرده و خودش را ابرجاسوس قلمداد کرده اما واقعیت این است که کودتای ۱۶ اوت به نتیجه نرسید و در ۱۹ اوت در نتیجه هشدارها و نفوذ مراجع مردم به خیابانها ریختند و علیه مصدق تظاهرات کردند.
در آن زمان آمریکاییها هم عملیات ناکام خودشان را به آیزنهاور ـ رئیسجمهور آمریکا ـ گزارش میدهند و رئیسجمهور در خطاب به کیمروزولت و وزیر امورخارجه وقت میگوید: «حالا چکار کنیم؟» آنها پیشنهاد میدهند «بهرغم اینکه انگلیسیها ناراحت میشوند اما از این به بعد باید راه دوستی پیشگیریم.» بعد شاهد این هستیم که در ایران مردم در تمام سطوح و کارمندان دولت علیه مصدق وارد جریان میشوند.» در فروردین ۱۳۳۶ به دستور شاه، علاء از نخستوزیری کنارهگیری کرد و روز بعد به سمت وزارت دربار تعیین شد و تا سال ۱۳۴۲ در آن سمت باقی ماند. در اوایل سال ۱۳۴۲ و در جریان حوادثی که به بازداشت امامخمینی(ره) و وقایع ۱۵خرداد انجامید، علم، نخستوزیر و علاء وزیر دربار بود. علاء خشونتی را که دولت علم در پیش گرفته بود، به مصلحت ندانست و معتقد بود که رویارویی شاه با روحانیان، سرانجام خوبی ندارد. این کار، وی را دچار خشم شاه ساخت و بعد از برکناری از وزارت دربار از طرف شاه به سناتوری رسید، ولی بیش از یک سال عمر نکرد و در ۲۱ تیر ۱۳۴۳ درگذشت.
ارسال نظر