ایران از نگاه هیات تجاری فرانسه - ۱۸۳۹
تصاویر ذیقیمت
در سال ۱۸۰۷ ژنرال گاردان رسما به ایران آمد، ولی قراردادی تجاری که او با دولت ایران امضا کرد به تصویب نرسید و اقدامات انگلستان که نمیخواست رقیبی برای حکومت کمپانی هندشرقی در ایران پای گیرد، نهایتا به بازگشت هیات اعزامی همراه ژنرال گاردان انجامید و بعد از یک سلسله جبههگریها و ائتلافهای سیاسی و نظامی علیه ناپلئون، برای چندین سال نفوذ فرانسه در خاورمیانه برچیده شد. با این حال دولت ایران که برای متعادل کردن نفوذ روسیه و انگلستان علاقهمند بود پای دولت فرانسه را به منطقه بکشاند، در سال ۱۸۳۸ هیاتی را به سرکردگی حسینخان آجودانباشی روانه پاریس کرد و بهدنبال رایزنیهایی که بهعمل آمد، لویی فیلیپ پادشاه فرانسه تصمیم گرفت هیاتی عالیمرتبه را به ایران اعزام کند. اینگونه است که در ۳۰ اکتبر ۱۸۳۹ هیاتی به سرکردگی کنت دوسرسی با هدف مطالعه امکانات برقراری روابط تجاری و سیاسی با ایران از بندر تولون واقع در ساحل مدیترانه، عازم کشور ما میشود تا با گذشتن از دریای سیاه و عبور از خاک ترکیه عثمانی خود را به تهران برساند. قبلا، هنگامی که خبر آمادهشدن هیاتی رسمی برای عزیمت به تهران انتشار یافت، فرهنگستان هنرهای زیبای فرانسه موافقت وزارت امورخارجه را برای اعزام دو هنرمند، یکی نقاش و دیگر معمار که از طریق کنکور برگزیده شده بودند، جلب کرده بود.
این هیات در ۱۱ ژانویه ۱۸۴۰ از مرز ایران میگذرد و از این لحظه دو هنرمند یادشده به نامهای اوژن ناپلئونفلاندن نقاش و پاسکال کوست معمار، دست بهکار میشوند و شروع به تهیه تابلوهای نقاشی و صورتبرداری از آثار و بناهای تاریخی میکنند. البته هیات مذکور به استثنای این دو هنرمند، بیآنکه در اهداف خویش توفیق یابد، در ژوئن ۱۸۴۰ ایران را ترک میکند و از بندر اسکندرون با کشتی به وطن برمیگردد. اما کوست و فلاندن برای به پایان رساندن ماموریت خود در ایران میمانند. آنان صورتبرداری از آثار و بناهای تاریخی و باستانی را تکمیل میکنند و به این منظور تا بوشهر و سواحل خلیجفارس پیش میروند و سپس با گذشتن از خاک امپراتوری عثمانی، عراق کنونی، ترکیه، سوریه و لبنان، در اول دسامبر ۱۸۴۱ از بیروت با کشتی به فرانسه برمیگردند. محصول کار این دو هنرمند، یعنی یادداشتهای سفر، یادداشتهای باستانشناختی، لیتوگرافی و گراورها، ۹ سال بعد در ۱۸۵۰ به چاپ میرسد.
چاپ اینگونه آثار هزینه سنگینی داشت. در نتیجه بهای گزاف آنها مانع انتشارشان در سطح وسیع میشد. بعد از انقلاب کبیر فرانسه، دولت وظیفه خود دانست که در نشر آثار ارزنده پیشقدم باشد. برای مثال بناپارت دستور داد تا کتاب وزین توصیف مصر به هزینه دولت چاپ و منتشر شود و این کار از ۱۸۰۹ تا ۱۸۲۸ طول کشید. به همین ترتیب، طی سالهای ۱۸۵۱ تا ۱۸۵۲ کتاب سفر اوژن فلاندن نقاش و پاسکال کوست معمار به ایران زیر نشر رفت و با هزینه وزارت کشور فرانسه در چاپخانه دولتی به چاپ رسید. طبیعتا اینگونه آثار نیازمند آمادهسازی طولانی و چاپ و صحافی دقیق بودند و بسیار گران تمام میشدند. کتاب سفر به ایران در چهار جلد حاوی ۳۵۰ قطعه تصویر به قیمت ۱۴۰۰ فرانک عرضه شد. این مبلغ معادل با دستمزد دو سال یک کارگر کشاورز بود. فقط اهدای آن از سوی نهادهای دولتی به کتابخانههای محلی میتوانست کنجکاوی کتابخوانها و افراد علاقهمند را ارضا کند.
کتابخانه شهرداری شهر لوبلان به دریافت این مجموعه نایل آمد و آن را در کنار انبوه آثاری که دولت انقلابی بعد از مصادره اموال کلیساها به نهادهای مدنی واگذار کرده بود، جای داد. حدود صدوپنجاه سال بعد در سال ۱۹۷۸دبیر دبیرستانهای شهر لوبلان به نحو معجزهآسایی در انبار زیر شیروانی شهرداری، این مجموعه کامل و دستنخورده را مییابد و متعاقبا با تشکیل انجمنی به نام «دوستداران کتابخانه شهرداری لوبلان» دست بهکار احیای این مجموعه و دیگر آثار مکشوف در این مخزن میشود. اکنون شهر لوبلان مالک مجموعه سفر به ایران فلاندن و کوست است؛ یعنی دو جلد گزارش سفر، ۱۰۰ قطعه لیتوگرافی درباره ایران مدرن و ۲۵۰ قطعه گراور درباره ایران باستان همراه با متون توصیفی آنها. به اینها باید نسخه بدل گزارش سفر شخص سفیر کنت دوسرسی را نیز افزود که نوه او در سال ۱۹۲۸ زیر عنوان سفیر فوقالعاده ایران در سالهای ۱۸۳۹ تا ۱۸۴۰ منتشر کرد.
اوژن ناپلئونفلاندن در ۱۵ اوت ۱۸۰۳ در شهر ناپل متولد شد. او که ابتدا بدون بهرهگیری از استاد به نقاشی روی آورده بود، سپس از محضر هوراس ورنه، نقاش و طراح معروف که در ترسیم صحنههای تاریخی مهارت داشت، بهرهمند شد. نخستین تابلوهای مشهور فلاندن «یک دختر ناپلی» (۱۸۳۵) و «مناظری از شهر بروکسل» است. وی در اولین نمایشگاهی که در سال ۱۸۳۶ در پاریس تشکیل میدهد، آثاری از مناظر ونیز عرضه میکند، از جمله «منظره پلازتا» و قصر دوکال و پل دسوپیر. او در سال ۱۸۳۶ به دریافت مدال درجه دو آکادمی نقاشی مفتخر میشود و اولین تماسش با تمدن اسلامی در همین سال صورت میگیرد؛ چون در عملیات نظامی فرانسه در الجزایر حضور مییابد. تابلوی «فتح کنستانتین» که لویی فیلیپ پادشاه فرانسه آن را خریداری میکند و «ورود ارتش فرانسه به الجزایر در ۵ ژوئیه ۱۸۳۰» که امروز در موزه ورسای به نمایش گذاشته شده است از آثار این دوره بهشمار میروند.
بعد از سفر به ایران و بازگشت از این ماموریت، در سال ۱۸۴۲ مدال شوالیه لژیوندونور به او اهدا میشود. در دو سال بعد، در ۱۸۴۴ همراه با دیپلمات فرانسوی پل بوتا اینبار عازم بینالنهرین (عراق کنونی) میشود تا به جستوجوی نینوا برخیزد و به مدت ۶ ماه تابلوهای متعددی را پدید میآورد. اولین اثری که از تابلوهای اوژن فلاندن در ۱۸۵۰ به چاپ میرسد، از کارهای همین دوره است و «بناهای تاریخی نینوا» نام دارد. سال بعد در ۱۸۵۱ حاصل کار مشترک او با پاسکال کوست درباره ایران و نیز گزارش سفرش مجموعا زیر عنوان سفر به ایران در (سه قسمت) به چاپ میرسد. در ۱۸۵۳ در نمایشگاه پاریس تابلویی از اوژن فلاندن به نام «اصفهان، ورودی مسجد اعظم واقع در میدان شاهعباس» به نمایش گذاشته میشود. سپس در ۱۸۶۵ دو آلبوم با عنوان مشرقزمین به چاپ میرساند. در ۱۸۷۵، در نمایشگاه پاریس، دو اثر دیگر با عنوانهای «منظرهای از فتح طرابلس سوریه» و «داخل بازار تهران» به نمایش گذاشته شده است. اوژن فلاندن در ۱۸۷۶ در شهر پاریس بدرود حیات میگوید.
انجمن دوستداران کتابخانه شهرداری لوبلان بعد از ترمیم مجموعه سفر به ایران تصمیم میگیرد شماری چند از این لیتوگرافیها و گراورها را در مجلدی تقدیم علاقهمندان کند و بعد از رایزنیهای بسیار، ۶۰ قطعه از آنها را انتخاب میکند و همراه با چند مقدمه و معرفینامه به قلم متخصصان فن به چاپ میرساند. نمایشگاهی دائمی در محل کتابخانه این شهر، شخص فرهیخته ایراندوستی را به بازدید از این نمایشگاه میکشاند و هم او مجلد نامبرده را خریداری میکند و به نشانی نگارنده این سطور به پست میسپارد. مقدمه و معرفیهای عالمانهای که در دیباچه این کتاب آمده است نگارنده را بر آن داشت تا این مختصر را همراه با چند قطعه از لیتوگرافیها و ترجمه متن آنها تقدیم خوانندگان گرامی جهان کتاب کند. تا چه پسند افتد و چه در نظر آید.
در ۲۲ ژانویه ۱۸۴۰ هیات سفارت با شکوه تمام قدم به تبریز، مرکز استان آذربایجان ایران میگذارد. اینجا اولین منزلگاه مهمی است که این هیات با مقامات رسمی و عادات و رسوم ایرانی تماس حاصل میکند. رودخانه اسپین چای به گفته فلاندن - قوری چای امروز – شهر را از حومه آن جدا میسازد. بر خلاف آنچه میتوان تصور کرد، مسجد صاحبالامر که در سمت چپ به چشم میخورد، در حومه شهر قرار دارد. بر فراز آن گنبدی کم ارتفاع به روی استوانهای بلند پایه قرار گرفته است و حصار بزرگی این مجموعه را در بر میگیرد. بر فراز ایوان مناره مسجد، موذنی درحال گفتن اذان مشاهده میشود.
«تهران خیلی گسترده نیست. مسافت دور آن بیشتر از چهار یا پنج کیلومتر نیست. باروی آن مثل حصار دیگر شهرها دارای برجهایی است که بر فراز شیب تند خندق فراخی قرار گرفتهاند. باروی دور شهر دارای شش دروازه است که با آجرهای لعابدار به رنگهای گوناگون تزیین شدهاند. بعضی از این دروازهها با نوعی دژ کوچک مراقب میشوند که آن هم در حصار خندقی است که حدود صد متری جلوتر از باروی خود شهر قرار دارد.» ما اینجا از دروازه شمیران، ماخوذ از نام حومهای که در پای البرز قرار گرفته و بهخاطر آب و هوای معتدلش مورد توجه بوده و هست، از تهران بیرون میرویم. این تابلو دارای تعادل زیادی است و فقط تصاویر معدودی به آن جان و حرکت میبخشد: دو دختر جوان در کنار آب، شتربانی سوار بر حیوان خود و چند سوارکار که به طرف دروازه حرکت میکنند.
ارسال نظر