نقش پیشهوران صفوی در برگزاری مراسم عمومی
فرصتی برای خودنمایی
مشهورترین مراسم عمومی سالانه عید نوروز و عید اسپند در آغاز ماه شمسی اسپند (اسفند) بود. در این هنگام اصناف در گردهمایی عمومی در اصفهان، در قیصریه و میدان شاه شرکت میکردند. طی ۱۲ روز جشن نوروز، اهل حرفه، صنعتگران و تجار مغازههای خود را در سراسر بازار چراغانی میکردند. در قیصریه و چهارسوقها جشن خیرهکنندهای برگزار میشد و از بازدیدکنندگان با میوه، شربت و شیرینی پذیرایی میشد. به گفته کوتو در عهد شاه عباس اول طی جشن و سروری که به پا میشد، تجار و پیشهوران اصفهان مغازههای خود را با گل و چراغهای رنگی آراسته و شبهای جشن نوروز، شمعهایی را روشن میکردند. صاحبان مغازهها در چنین شبهایی دادوستد را رها کرده و به سرگرم کردن مردم و هر نوع بازی میپرداختند.
لی برن که در سالهای ۱۱۱۷-۱۱۱۵ق. / ۱۷۰۴-۱۷۰۳م. در ایران بود، شمهای از جشنهای عمومی را توصیف میکند که احتمالا مربوط به عید نوروز است؛ «بازارشان که با شمع تزئین شده بود چشم را خیره میسازد و بسیار دلپذیر است. اما وضعیت میوه فروشان و شیرینیفروشان به گونهای دیگر بود و تاثیر چشمگیرتری داشتند. در این میان انواع وسایل پذیرایی فراهم آمده بود. در همه جای شهر در رستورانهای پراکنده نیز شرایط ویژهای وجود داشت که رسمی نامعمول و موضوعی است که هرگز من در هیچ کشوری ندیدم. به هر حال با وجود چنین ولخرجیهایی، اجناس مغازهها به واسطه هجوم گسترده گروههایی از تمامی بخشهای اصفهان که برای شرکت در این مراسم آمده بودند، به زودی به پایان میرسید.»
برای اصناف پایتخت و دیگر ایالتهای ایران صفوی، عید نوروز و عید اسپند، موقعیتی بود که میتوانستند ابراز وجود کرده و پیوند نزدیکتری با جامعه پیدا کنند. آصف میگوید خانواده شاهی را عادت بر این بود تا حد ممکن در هنگام جشنهای عید نوروز از بازار بازدید کنند. در عهد شاه سلطان حسین خانواده شاهی سالانه در سه روز پیدرپی از بازار مرکزی اصفهان دیدن میکرد. روزهای بازدید از خانواده شاهی را از پیش اعلام میکردند زیرا هیچکس حق نداشت در این روزها از خانه بیرون بیاید. نکته جالبی که آصف به آن اشاره میکند، این است که در این روزها زنان پیشهوران و دختران در مغازههای شوهران و پدران خود خدمت و کالاهای سفارش شده خانواده شاهی را عرضه میکردند.
همچنین خانواده شاهی شامل ۵۰۰ زن و دختر شاه سلطانحسین بود که با چهارهزار و ۵۰۰ کنیز و خواجه و صد برده سیاه همراهی میشد. خانواده شاهی افزون بر گردش در قیصریه بازار و کاروانسراها و لذتی که از آن میبردند، گاهی بیش از حدود صدهزار تومان کالاهای تجملی گوناگون خرید میکردند. دن گارسیا دسیلوای فیگوئروا سفیر اسپانیا در اصفهان سالهای ۱۰۲۹-۱۰۲۶ق/ ۱۶۲۰-۱۶۱۷م به بازدیدهای مشابه خانوداه شاهی از بازار شاه در عهد شاه عباس اول اشاره میکند.
افزون بر جشنهای ملی سالانه، اصناف در مراسم شاهی و اداری نیز شرکت میکردند. اصناف با این کار تمایل داشتند تا مورد تحسین و ستایش حکومت قرار گیرند، اما این مراسم نهتنها برای اصناف سودی در بر نداشت، بلکه بار سنگینی نیز بر دوش آنها تحمیل میکرد. در مراسمی مانند تاجگذاری، ازدواجهای خاندان شاهی یا ورود میهمانان خارجی شاه، فرمانهایی برای برگزاری جشنها از دربار صادر و به وسیله مقامهایی مانند وزیر، داروغه و کلانتر با دقت اجرا میشد. هزینههای چراغانی، تزئینات و ... از پیشهوران و صنعتگران و تجار گردآوری میشد. هزینهها آنقدر سنگین بود که پیشهوران قادر به پرداخت آن نبودند و باعث شکایت آنها میشد.
پیتر دلاواله مسافر نکتهسنج ایتالیایی گزارش میکند که در سال ۱۰۲۸ ق./ ۱۶۱۹م، هنگامی که شاه عباش اول از مازندران به اصفهان بازگشت، میدان شاه و بازار شاهی را به فرمان مقامات با هزینه برخی اصناف بهصورت جذابی تزئین کرده و پیشهوران و کسبهای که نمیتوانستند بلافاصله سهم خود را بپردازند، باید وجوه نقد را از خزانه شاهی قرض میکردند. در هنگام رسیدن نادرخان حاکم ترکستان، در سال ۱۰۵۶ق/ ۱۶۴۶م پیشهوران و تجار اصفهان، قیصریه و میدان شاه را به افتخار شاه عباس دوم چراغانی و آراسته کردند. برای مراسم عروسی پسر میرزا مهدی صدرالممالک با دختر خلیفه سلطان وزیر بزرگ شاه عباس دوم، پل باشکوه اللهوردیخان در اصفهان (ساخته شده در حکومت شاه عباس اول) با شمع، چراغ و اشیای رنگی گوناگون آراسته شده بود و بخش بزرگی از هزینه آن را تجار و پیشهوران پرداخته بودند. گملی که در زمان تاجگذاری شاه سلطان حسین در اصفهان حضور داشت، شرح مفصلی از چراغانی و آذینبندی قیصریه و میدان شاه، بازارهای گوناگون و چهارسوق اصفهان بهدست میدهد. در آن موقع مغازهداران باید تا نیمه شب در مغازههایشان میماندند. کیفیت برگزاری مراسم تاجگذاری شاه سلیمان دوم در سال ۱۱۶۳ق/ ۱۷۴۹م از سوی پیشهوران و تجار مشهد به این شکل بود که اصناف گوناگون مشهد، بازارها و میادین را با سرپرستی کدخدایان و ریشسفیدان تزیین کرده بودند.
موارد یادشده که اصناف با دیگر گروههای اجتماعی در آن شرکت داشتند، گردهمایی ملی یا مراسم شاهی و حکومتی بودند. جشنهایی را نیز اصناف به تنهایی برگزار میکردند. برای نمونه عید قربان با مراسم ویژه اصناف دوره صفوی برگزار میشد. این مراسم تا پایان سده ۱۳ق/ ۱۹م تداوم یافت و از آن پس با دگرگونی شرایط و اندیشههای اجتماعی منسوخ شد. مراسم قربانی کردن شتر در عید قربان در اصفهان را شاردن، کوتو، کمپفر و نیز وقایعنگاران ایرانی دوره صفوی و با جزئیات بیشتر در اثر تحویلدار در روزگار قاجاریه توصیف شده است. به نظر تحویلدار سرچشمه این رسم بهطور قطعی شناخته نشده اما پایداری آن به دوره صفوی بازمیگردد. بروگش که در سال ۱۲۳۷ق/ ۱۸۵۸م در ایران بود، میگوید که قربانی شتر بنا به رسمی باستانی در میان اصناف بهوجود آمده است. پاهای قربانی را فلزکاران و سر آن را خیاطان بر میداشتند و دیگر اصناف بخشهایی که باقی مانده بود را برای خود برمیداشتند. تحویلدار میگوید که نذرهایی که در طول مراسم گردآوری میشد، به گروههای مختلف و به نسبت مختلف داده میشد، که به سهم مجموع مالیات تعهد شده آنها بستگی داشت. ویلم. م. فلور معتقد است که برگزاری مراسم عید قربان نخست بر اثر کارکرد دستههای مشهور به حیدری- نعمتی گسترش پیدا کرده بود که در میان اصناف نیز رواج یافت.
منابع صفوی نمونههای اندکی از مراسم ویژه یک صنف بهدست میدهند. مراسم سالانه مسگران در روز سیزدهم تیرماه (۴جولای) نمونهای از این موارد است که حتی در سده ۱۳ق/ ۱۹م نیز برجای مانده بود. این مراسم به نامهای مختلفی مانند جشن آبریزان، جشن آبپاشان و جشن مسگران و لیتویه مسگران (لیتویه به معنی آبریختن) نامیده میشد. شاه عباس اول علاقه وافری به برپایی این جشن داشت و گاهی شخصا در پی برگزاری آن برمیآمد. این مراسم در سراسر ایران برگزار میشد، اما بیشترین شور و اشتیاق در شهرهایی بود که آب و هوای بسیار خشک و کم بارانی داشتند.
کاشان که اقلیمی بهشدت خشک داشت، اصناف وابسته به مسگران، نقش مهمی در حیات اقتصادی و اجتماعی ایفا میکردند و از اینرو مراسم به شکل چشمگیری برگزار میشد. در صبح روز سیزدهم تیر، هنگامی که پیشهوران مغازههایشان را بازمیکردند، مسگران به یکدیگر و مغازههای هم صنف خود آب میپاشیدند و سپس مغازهها را تعطیل میکردند و دور هم جمع میشدند. آنان با آوازخوانی دستهجمعی و شادیکنان به دولتخانه میرفتند و در باغی که در اطراف استخر بود، گرد میآمدند و سپس با شادی و سرور به روی هم آب میپاشیدند. حاکم از آنها قدردانی میکرد و به آنها هدایایی میداد و سپس به شهر بازمیگشتند و با اصطلاحاتی که برگرفته از آداب و رسوم صنفی بود، آوازهای ویژهای در جاهای مختلف شهر سرمیدادند. شب هنگام جمعیت دوباره شهر را ترک میکرد و به سوی فین (روستای زیبایی در حومه شهر) حرکت میکردند. پیشهوران سه شبانهروز به جشن و پایکوبی میپرداختند و از بازیهای مختلف لذتبخش و سرگرمکننده بهره میبردند.
ارسال نظر