نوروز در سفرنامه ریچاردز
«جشن نوروز یا استقبال از بهار، یکی از قدیمیترین اعیاد ایرانیان است که مراسم آن پس از پایان زمستان و نزدیک شدن فصل تابستان انجام میگیرد. مسلمانان و زرتشتیان هر دو، نوروز را جشن میگیرند. میگویند به جا آوردن این مراسم از زمان جمشید بزرگ (سلیمان ایران) که هزاران سال قبل از توفان نوح سلطنت میکرده، معمول بوده است. جشن نوروزی دو هفته به طول میانجامد. طی این مدت، دید و بازدیدهای خانوادگی انجام میگیرد و شیرینی و نقل در خانههای ایرانیان فراوان است. چه، مگر جمشید بزرگ نبود که به خواص نیشکر پی برد و دستور داد که از شیره آن قند تهیه کنند؟ میگویند، جمشید ۷۰۰ سال عمر کرد و تصور میکنند اگر بعضی از ضعفهایی را که اغلب پادشاهان ایران از خود نشان دادهاند، بروز نداده بود، ۳۰۰ سال دیگر میزیست. در ششصد و نود و نهمین سال زندگی، جمشید خود را چنان مقتدر میپنداشت که تصور کرد به مقام خدایی رسیده و مجسمه خویش را به اطراف و اکناف کشور فرستاد تا رعایایش او را عبادت کنند. درباره تاریخ زندگانی او داستانهای زیادی نقل کردهاند که باور کردن اغلب آنها از داستانی که ذکر آن رفت، مشکلتر است.
بنابراین جای تعجب نیست که کودکان ایرانی تا این اندازه به نوروز و متعلقات آن علاقهمند باشند. ایرانیان به این سنت قدیمی اعتقاد دارند که «هرکس در بامداد نوروز، قبل از سخن گفتن، دهان خود را شیرین کند و بدن خود را به روغن بیالاید، در آن سال اتفاقات ناگوار برایش پیش نخواهد آمد.»
هنگامی که مراسم بامداد نوروز پایان مییابد، آن عده از مردم اصفهان که میتوانند، با شتاب به سوی زایندهرود میروند تا بعدازظهر و عصر را در کنار رود بگذرانند. در این روز بهخصوص، پل خواجو محبوبیت بیشتری دارد و عده زیادی به آنجا میروند. در اغلب موارد حتی به کرهخرها یک روز مرخصی میدهند و به آنها اجازه میدهند که درتفریح و گردش در هوای آزاد شرکت کنند. ممکن است در این روز چندین خرمهره دیگر به مهرههای پیشین که بر گردن دارند اضافه کنند تا از چشم بد مصون ماند و یک یا دو ردیف حاشیه به پالان او بیفزایند.»
منبع: سفرنامه فرد ریچاردز، ترجمه مهیندخت صبا، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۹.
ارسال نظر