او کماکان در اغلب تصمیم‌گیری‌های مهم آن‌ دوران نقش داشت. سال ۱۹۵۹ که شاه دعوتی «به‌شدت سری و محرمانه» از یک هیات نمایندگان بلندمرتبه روس به تهران برای «مذاکره در مورد پیمان عدم تجاوز» به عمل آورد، علاء یکی از سه مقام ایرانی مذاکره‌کننده بود که سعی کردند کمک بریتانیا و آمریکا را برای منصرف کردن شاه از پیگیری چنین سیاستی جلب کنند. وقتی دنیس رایت برای ابلاغ پیام محکم و قاطع آمریکا خطاب به شاه پا به تهران گذاشت، علاء همچنین به او «اصرار کرد خیلی رک و سرراست [با شاه] حرف بزند چون خودش نمی‌تواند» روی شاه «چندان تاثیری بگذارد.» همان روز علاء به انگلیسی‌ها خبر از رسیدن روس‌ها داد، کاری که دنیس رایت آن را «عملی شجاعانه» خوانده. روشن نیست علاء و آن دو مقام دیگر «خبرچین» بودند یا داشتند بخشی از نقشه شاه را برای فشار آوردن به ــ یا بنا به نظر مقام‌های آمریکایی آن زمان «باج‌خواهی از» ــ غرب بابت گرفتن تسلیحات نظامی بیشتر اجرا می‌کردند. با در کنار هم گذاشتن همه دانسته‌هایمان در مورد علاء و روابطش با شاه بیشتر احتمال می‌رود که او مهره بازی شاه بوده باشد.

- «یادداشت‌های دکتر قاسم غنی»، جلد دوم، لندن، ۱۹۸۴