در گفتوگوی «دنیایاقتصاد» با ابراهیم جمیلی بررسی شد
واگرایی؛ آفت بزرگ تشکلهای اقتصادی
با توجه به اینکه گوش دولتمردان برای شنیدن سخن بخشخصوصی سنگین شده است، تشکلها چه راهکاری اتخاذ کنند تا بتوانند تاثیرگذاری بهتری بر تصمیمها داشته باشند؟ تجربه تشکلهای قدیمیتر، چه آموزهای برای تشکلهای نوپا دارد؟
بهطور کلی نیازمند بازنگری کیفی و کمی در تشکلها هستیم. قطعا هم تشکلهای قدیمی و هم تشکلهای نوپا، نیازمند بررسی کامل و عمیق فعالیتهای خودشان هستند. متاسفانه گاهی تشکلها بهدلیل اختلاف اعضا، باعث کاهش کیفیت خدماتدهی میشوند. باید جو همکاری را در مجموعه تشکلها حاکم کنیم.
همه دوست دارند در تشکل، رئیس یا عضو هیاترئیسه باشند. درحالیکه برای فعال بودن، جایگاههای مختلف در هر تشکل میتواند مفید باشد. تشکلها باید عضومحور باشند و تکتک اعضا، بتوانند در امور تشکل نقشآفرینی کنند. این تصور که عضویت در هیاترئیسه برتری و مزیت است، اشتباه است و باید آن را اصلاح کرد. عضویت در مناصب مختلف تشکل، صرفا وقت گذاشتن و تلاش بیشتر است.
تشکلها باید بر مبنای اعضا مدیریت شوند. اینطور نباشد که کمک دولتی بگیرند. متاسفانه در ایران یاد گرفتهایم که به همه چیز سوبسید بدهیم. از نان و سوخت گرفته تا کود شیمیایی را گرفتار یارانه دولتی کردهایم. تشکلها را هم دچار این آسیب کردهایم. این کار مانع پیگیری موثر مسائل اعضا است. منابع مالی تشکل باید براساس خدماتی که ارائه میدهد و توسط اعضا تامین شود.
از سوی دیگر لازم است تشکلها پوستاندازی کنند. در تشکلها ممنوعیت عضویت در هیأتمدیره بیش از دو دوره حاکم شود. همانطور که ICC چنین مقرراتی دارد. اگر در هر دوره تعدادی از اعضای هیاتمدیره تغییر کنند، شرایط مناسبی فراهم میشود. البته افراد صاحبنظر و باتجربه تشکلها را باید در قالبهایی همچون هیات امنا، شورای سیاستگذاری یا پیشکسوتان فعال نگه داشت تا به جوانها در مدیریت تشکل کمک کنند. من نمیگویم همه افرادی که سن آنها بالا رفته است، کنار گذاشته شوند اما بهتر است مدیران باسابقه تشکلها، بهصورت داوطلبانه کنار رفته و جای خود را به کسانی بدهند که میتوانند انرژی بیشتری بگذارند و راهحلهای خلاقانه برای مشکلات صنف ارائه دهند.
کرونا بسیاری از کسبوکارها را دچار رکود کرده است. به نظرتان تشکلها در چنین شرایطی چه مسوولیتی بر عهده دارند؟
کرونا در کنار هزینههایی که به همراه داشته، فرصتهایی هم خلق کرده است. تشکلها میتوانند از این فرصتها برای پیگیری مسائل اعضای خود استفاده کنند. مثلا جلسات مجازی بیشتر شد. برگزاری دورههای آموزشی، نظرخواهی و نظرسنجیهای اینترنتی، فرصتهای خوبی برای افزایش تعامل انجمنها با اعضا فراهم کردند.
برای اینکه بتوانیم در شرایط خاص مشورتهای بهتری را به تصمیمگیران کشور ارائه دهیم، لازم است نگاه پژوهشی در تشکلها قوت بگیرد. پژوهشهای عملگرا و متکی بر استعدادیابی در بین فعالان هر تشکل، میتواند به ایدههای خوبی منتج شود.
هدف تشکلها کمک به توسعه اقتصادی است ولی برخی تشکلها سهمخواهیهای ضدتوسعهای دارند. مثلا برخی انجمنها به بهانه ارائه کالای ارزان به مردم، از ارز ۴۲۰۰ حمایت کردند درحالیکه در عمل منافع مردم پایمال شد. چه مدلی را پیشنهاد میکنید که تشکلها در عین وفاداری به منافع اعضای خود، نگاه توسعهای داشته باشند و بازی خود را در زمین منافع عمومی انجام دهند؟
منافع صنفی را باید در چارچوب منافع ملی دنبال کرد. منافع ملی ما در گرو افزایش صادرات است. البته در برخی زمینهها هم تامین بازار داخلی ضروری است. ارز چندنرخی باعث رانت و فساد میشود و به نفع تولیدکننده و مصرفکننده نیست. رفع موانع تولید میتواند به افزایش کیفیت و کمیت تولید و کاهش هزینهها منجر شود.
راهحمایت از مصرفکننده، دلار ۴۲۰۰ نیست. چون ارز یارانهای در هر جا ارائه شده، سودی برای مصرفکننده به همراه نداشته است. ارز ۴۲۰۰ در گوشت و نهادههای دامی باعث افزایش قیمت گوشت و مرغ شد. در کود شیمیایی و بنزین، نتایج بد و سیاهی به همراه داشت.
در برخی تشکلها شاهد واگرایی و جبههگیری متقابل اقلیت و اکثریت هستیم که کارآمدی تشکل را کاهش میدهد. توصیه شما به بازیگردانان اصلی این قبیل تشکلها چیست؟
همگرایی در تشکلها میتواند برای همه اعضا ارزش افزوده ایجاد کند و در نهایت ضامن افزایش تولید در کشور باشد. اعضا باید بکوشند تا تشکل را براساس نگاه مشترکی که منافع عموم اعضا را تامین کند اداره کنند و جبههگیریهای مخرب، در نهایت تشکل را نابود میکند.
متاسفانه گاهی اقلیتی که نمیتواند در یک تشکل سهم جدی پیدا کند، به دنبال ایجاد تشکل موازی میرود که این، مساله بسیار خطرناکی است. افزایش بیرویه تشکلها و شقه شقه کردن آنها، در نهایت نظام تشکلهای اقتصادی کشور را ناکارآمد میکند. درحالیکه بهتر است به سمت همگرایی حرکت کنیم و تشکلهای بزرگتری را ایجاد کنیم. تجربه زمینهای کشاورزی پیش روی ماست که آنها را به قطعات بسیار کوچکی تقسیم کردیم و امروز کشاورزی مکانیزه در این زمینهای بسیار کوچک، غیرممکن شده است. بهتر است مراقب باشیم که تشکلهای اقتصادی کشور دچار آسیب مشابهی نشوند. همگرایی و همدلی در تشکلها میتواند به اشتراک دانش کمک کند.
فراخوان داده شود که چطور میتوان تعامل و همکاری بین تشکلها و بین اعضای آنها را افزایش داد. همکاری به معنای آن نیست که همه یک حرف بزنند. بلکه به معنای آن است که حرف همدیگر را بشنوند و اختلافها را به حداقل برسانند و اشتراکها را نیز به حداکثر برسانند.
عمده ضربهای که به تشکلها وارد میشود، آن است که عدهای بعد از اتمام انتخابات و رقابتهای انتخاباتی، همچنان در اتمسفر انتخاباتی باقی میمانند و تشکل را گرفتار چنددستگی میکنند. حال آنکه باید بعد از پایان هر انتخابات، رقابتها را به فراموشی بسپاریم و برای حل مسائل مشترک، دست در دست هم بدهیم. مسابقه بدهیم برای اینکه چه کسی بهتر میتواند کار تیمی انجام دهد.
برخی میگویند امروز که اقتصاد کشور دچار مشکلات متعددی است، بهتر است تمام منابع کشور را در تولید متمرکز کنیم و نیازی به تشکلها نیست! پاسخ شما به این ادعا چیست؟
تشکلها میتوانند به رفع موانع تولید کمک کنند و بدون آنها، شرایط برای تولیدکنندگان دشوارتر خواهد شد. البته ارزیابی مستمر تشکلها لازم است. تشکلهای موفق را الگو قرار دهیم تا تجربه افرادی که این تشکلها را راهبری کردهاند، در اختیار دیگر تشکلها قرار گیرد و به موفقیتهای مشابه دست یابند.
همفکری تشکلها میتواند هم به بهبود فضای تولید کمک کند و هم شبکه توزیع را بهبود بخشد. هزینههای پخش در ایران بسیار بالاست و شاهد فاصله قیمتی جدی بین قیمت مصرفکننده و قیمت فروشنده هستیم. در چنین شرایطی به جای تقویت تولید، واسطهگری تقویت میشود که تشکلهای بزرگ ملی باید برای این کار چارهاندیشی کنند.
در سالهای اخیر از نقشه راه توسعه که همان برنامههای ۵ ساله و افق ۲۰ ساله بود غفلت زیادی شد. اگر منافع ملی در اولویت باشد، چنین مشکلاتی پیش نمیآید. ولی متاسفانه اقلیتی سود خود را در حمله به صادرات کالا و خدمات فنی مهندسی، تولید ملی و واردات رسمی میدیدند و تنها نهادی که در این سالها مصرانه به این اشتباهها اعتراض میکرد، تشکلهای اقتصادی بودند.