روایت تفاوت قدرتهای خرید از لنز شاخصهای کالایی
خطکش کوکاکولا بر اقتصاد کشورها
کوکاکولا به دلیل حضور گسترده در بیش از ۲ هزار کشور، استانداردسازی نسبی محصول و استراتژی قیمتگذاری معیار مناسبی برای تشریح برخی از دادههای اقتصادی محسوب میشود. برخلاف کالاهای لوکس یا تخصصی، کوکاکولا محصول مصرفی روزمره است که تقریبا در همه جوامع شناختهشده و در دسترس است؛ از همین رو میتواند به عنوان کالای مرجع برای سنجش نابرابریهای درآمدی و تفاوتهای هزینه زندگی عمل کند.
چرا کوکاکولا؟
کوکاکولای ۳۳۰ میلیلیتری استانداردترین بطری این شرکت محسوب میشود و در نتیجه معیار مناسب و درعین حال همگنی برای مقایسه دادههای درآمدی کشورها به حساب میآید.
کوکاکولا یک استراتژی قیمتگذاری جهانی ندارد و قیمتها را با توجه به متوسط درآمد و قدرت خرید مردم هر کشور تنظیم میکند. به عنوان مثال، در کشورهای با درآمد بالا مانند ایالات متحده یا سوئیس، قیمت یک قوطی کوکاکولا بالاتر از کشورهای با درآمد پایینتر مانند هند یا نیجریه است. در کشورهای در حال توسعه، کوکاکولا اغلب بستهبندیهای کوچکتر (مثل بطریهای ۲۰۰میلیلیتری) را با قیمتهای پایینتر عرضه میکند تا برای مصرفکنندگان مقرونبهصرفه باشد.
علاوه بر این، عوامل دیگری مانند هزینههای حملونقل، مواد اولیه (مانند شکر و آلومینیوم برای قوطیها)، و حتی سیاستهای زیستمحیطی (مانند مالیات بر پلاستیک یا قند) بر قیمت نهایی تاثیر میگذارند. به عبارتی شرکت کوکاکولا با استفاده از این استراتژی تلاش میکند تا محصولش در همه بازارها قابل دسترس باشد. در کشورهایی مثل ایران به دلیل تحریم، کوکاکولا توسط شرکتهای داخلی تولید میشود و قیمتها بر اساس هزینههای تولید داخلی تعیین میشود و نه قیمت جهانی. در کوبا و کرهشمالی، کوکاکولا به طور رسمی فروخته نمیشود و در صورت وجود، قیمتها در بازار سیاه بسیار بالا است.
دادهها نشان میدهند که قیمت کوکاکولای ۳۳۰ میلیلیتری در کشور سوئیس از بقیه کشورها بالاتر بوده و معادل ۵.۶۹ دلار است. در مقابل کمترین قیمت کوکاکولا مربوط به بنگلادش است که در آنجا یک بطری ۳۳۰ میلیلیتری تنها ۰.۳۳ دلار قیمت دارد.
ترازوی کالایی
شاخص کوکاکولا، که با تقسیم حداقل دستمزد ماهانه قانونی یک کشور بر قیمت متوسط یک قوطی کوکاکولا محاسبه میشود، معیاری ساده و قابل لمس برای ارزیابی قدرت خرید واقعی نیروی کار با حداقل دستمزد است. این شاخص نشاندهنده تعداد قوطیهای کوکاکولایی است که میتوان با یک ماه دستمزد حداقلی خریداری کرد و به عنوان ابزاری غیررسمی، نابرابریهای درآمدی و تفاوتهای هزینه زندگی را برجسته میکند. کوکاکولا به دلیل توزیع جهانی گسترده، استانداردسازی نسبی محصول و تنظیم قیمت آن بر اساس سطوح درآمدی محلی، گزینهای مناسب برای چنین مقایسهای است. با این حال، حتی در کشورهای با درآمد پایین که قیمت مطلق کوکاکولا پایینتر است، قدرت خرید اغلب کمتر از اقتصادهای پیشرفتهای مانند سوئیس، ژاپن یا لوکزامبورگ است.
این رویکرد بخشی از خانواده شاخصهای غیررسمی مبتنی بر کالاهای مصرفی است که برای سادهسازی مفهوم برابری قدرت خرید (PPP) طراحی شدهاند. معروفترین آنها شاخص بیگ مک است که از سال ۱۹۸۶ توسط مجله اکونومیست منتشر میشود و با مقایسه قیمت یک ساندویچ بیگ مک، بیشارزشگذاری یا کمارزشگذاری ارزها را نسبت به دلار آمریکا ارزیابی میکند. این شاخص بر پایه نظریه برابری قدرت خرید عمل میکند و فرض میکند کالاهای مشابه باید پس از تعدیل نرخ ارز، قیمت یکسانی داشته باشند. با توجه به محدودیتهای جغرافیایی مکدونالد به ویژه در آفریقا، شاخص جایگزینی مانند شاخص KFC در قاره آفریقا رواج یافته که از قیمت یک سطل مرغ سوخاری KFC برای مقایسه قدرت خرید و هزینه زندگی در کشورهای آفریقایی استفاده میکند.
به همین ترتیب، شاخص لته، قیمت یک فنجان لته در زنجیره استارباکس را در ۱۶ کشور ثروتمند مبنا قرار میدهد تا تفاوتهای هزینه زندگی و قدرت خرید در اقتصادهای پیشرفته را نشان دهد.
اگرچه این دسته از شاخصهای کالامحور از منظر عمومی جذابیت داشته و قادرند مفاهیم پیچیدهای مانند PPP یا شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) را ملموس کنند، اما محدودیتهایی نیز دارند. آنها عوامل موثری مانند مالیات، هزینههای حملونقل، مقررات محلی، تفاوتهای فرهنگی در مصرف و نوسانات کیفیت محصول را نادیده میگیرند. علاوه بر این، تمرکز بر یک کالا ممکن است تصویر کاملی از سبد مصرفی خانوار ارائه ندهد.
نقشه جهانی اقتصاد در قوطی
میانگین جهانی شاخص کوکاکولا معادل ۵۲۳ قوطی است. این در حالی است که میانگین کشورهای خاورمیانه با ۶۱۹ قوطی، بالاتر از متوسط جهانی قرار داشته و نشاندهنده قدرت خرید نسبی بهتر در این منطقه است.
در صدر این رتبهبندی، هنگکنگ با امکان خرید ۲هزار و ۲۷۲ قوطی کوکاکولا با حداقل دستمزد ماهانه، بالاترین جایگاه را به خود اختصاص داده است. پس از آن، کشورهایی مانند ژاپن و عربستان سعودی با رقم ۲ هزار و ۹۴ قوطی و یک هزار و ۴۴۱ قوطی قرار دارند که بازتابدهنده دستمزدهای بالا، بهرهوری اقتصادی قوی و کنترل نسبی هزینههای زندگی در این اقتصادها است.
در این میان کشورهایی مانند سوئیس، اتریش و بلژیک که قیمت کوکاکولا در آنها به دلیل هزینههای بالای زندگی گرانتر است، همچنان در میان ۲۰ کشور برتر قرار دارند، زیرا دستمزدهای بالا این تفاوت قیمتی را جبران میکند. همچنین، عمان و ترکیه در میان ۳۰ کشور نخست از مجموع ۷۵ کشور بررسیشده جای گرفتهاند.
در اروپا میانگین قدرت خرید کوکاکولا معادل ۴۵۷ قوطی است که تفاوت معناداری با میانگین جهانی دارد.
در منطقه خاورمیانه، با توجه به اینکه در کشورهایی مانند بحرین و امارات متحده عربی حداقل دستمزد قانونی برای بخش خصوصی الزامی نیست و تنها برای بخش دولتی یا دستههای خاصی از کارگران تعیین شده، رتبهبندی با احتیاط و دقت بیشتری انجام میشود. عربستان سعودی، امارات، بحرین و عمان چهار کشور برتر منطقه هستند. در انتهای این فهرست، ایران و لبنان با رقم ۱۵۲ قوطی و ۱۱۶ قوطی قرار گرفتهاند که قدرت خرید پایین حداقلبگیران در آنها، عمدتا ناشی از تورم مزمن، تحریمهای اقتصادی و کاهش شدید ارزش پول ملی است.
از منظر جهانی، کشورهای آسیای شرقی در ردههای بالای شاخص غالب هستند. کشورهایی مانند هند، چین، کرهجنوبی، ژاپن، تایوان و سنگاپور که اغلب با رشد اقتصادی پایدار، افزایش بهرهوری نیروی کار و سیاستهای موفق کنترل تورم همراه بودهاند، قدرت خرید بالایی نسبت به جمعیت انبوه خود نشان میدهند. برای نمونه، در سنگاپور که حداقل دستمزد ملی یکسان وجود ندارد و نرخها بر اساس بخشهای مختلف مانند بخش تمیزکاری با پایینترین نرخ تعیین میشود، حتی با در نظر گرفتن کمترین دستمزد، امکان خرید ۹۱۰ قوطی کوکاکولا وجود دارد که این کشور را در رتبه نهم جهانی قرار میدهد.
در مقابل، انتهای فهرست جهانی به کشورهایی مانند نیجریه (۱۱۵ قوطی)، کوبا (۱۱۶ قوطی) و آرژانتین (۱۴۴ قوطی) ختم میشود که مشکلات اقتصادی مانند تورم مزمن، بیثباتی ارزی و کاهش درآمد سرانه در آنها مشهود است. جایگاه ایران نیز در رتبه بعدی جهانی معادل ۷۰ در میان ۷۵ کشور است.
در این میان ایالات متحده، به عنوان کشور مبدأ تولید کوکاکولا، در رتبه ۲۵ قرار دارد. این جایگاه نشان میدهد که شرکت کوکاکولا در استراتژی قیمتگذاری خود، به شدت به هزینههای زندگی محلی و قدرت خرید مصرفکنندگان توجه دارد؛ به گونهای که حتی کشور پرجمعیتی مانند هند که در شاخص برابری قدرت خرید (PPP) نیز بالاتر از آمریکا ایستاده، در این معیار از ایالات متحده پیشی گرفته است. این شاخص غیررسمی، بیش از پیش تاکید میکند که قدرت خرید واقعی، نه تنها به دستمزد اسمی، بلکه به تعادل میان درآمد و هزینههای مصرفی روزمره بستگی دارد و میتواند نابرابریهای اقتصادی جهانی را به شکلی ملموستر نمایان کند.