04-04

کیسینجر موفق شده بود اسد را به منطقه [موردنظر] منتقل کند. البته اسد نیز مانند سادات بار را بر دوش کیسینجر گذاشته بود. اما اسد از گستاخی به سمت انعطاف حرکت کرده و خود را در دستان کیسینجر قرار داده بود. کیسینجر هنوز محتاط بود. همان‌طور که او با در هم آمیختن استعاره‌های خود به اسرائیلی‌ها گفت: «یکی از چیزهای دیوانه کننده در برخورد با سوری‌ها این است که شما یک گفت‌وگوی منطقی چهارساعته دارید و سپس چند دنده می‌زنید و آنها وارد مسابقه می‌شوند.» اکنون چالش کیسینجر همانا انتقال اسرائیلی‌ها به منطقه بود. برای این کار، او باید منتظر ورود دایان به واشنگتن باشد.

شنبه، ۲مارس۱۹۷۴، ریاض. در این ‌بین، تحریم نفتی باید برطرف می‌شد. قبل از بازگشت به واشنگتن، کیسینجر برای یک قرار ملاقات دیگر با خانواده‌ سلطنتی به ریاض رفت. هنگامی‌که او به ملک فیصل درباره گفت‌وگوی ثقاف با نیکسون درباره لغو تحریم‌ها گزارش داد، فیصل او را با گفتن اینکه جداسازی نیروها در جولان باید اول‌ از همه انجام شود، غافلگیر کرد. فیصل توضیح داد: «هنگامی ‌که این کار انجام شود، آخرین مانع از بین خواهد رفت.» کیسینجر به‌سختی می‌توانست خود را مهار کند. این پیش‌شرطی بود که او فکر می‌کرد در زمانی که در واشنگتن بود، ثقاف را متقاعد کرده بود که دست از آن بکشد. او به فیصل گفت که اگر نیکسون از این الزام اطلاع می‌یافت هرگز با فرستادن او به منطقه موافقت نمی‌کرد. اما فیصل دراین‌بین تحت‌فشار شدید اسد قرار گرفته بود تا اهرم فشارش بر آمریکایی‌ها را از او نگیرد. ملک به کیسینجر توضیح داد که این فقط به او بستگی ندارد. اگرچه او نهایت تلاش خود را می‌کند، اما عقب‌نشینی دیگر اسرائیل «استدلال‌ها را از دست کسانی که... نمی‌خواهند با لغو تحریم همراهی کنند، می‌گیرد.» اشاره او به قذافی و بومدین و همچنین اسد بود.

کیسینجر پاسخ داد که در شأن آمریکا نیست که این‌گونه از سوی دوستانش تحت‌فشار قرار گیرد. فیصل گفت که این برای او نیز موجب درد زیادی شده است. آنها به همین منوال ادامه دادند تا اینکه فیصل از گفت‌وگو خسته شد. درحالی‌که برای پایان دادن به جلسه ایستاده بود، گفت: «امیدواریم مشکلات به‌زودی پایان یابد» و سپس برای تلاش‌های کیسینجر دعا کرد و گفت که از خدا «برای موفقیت شما» طلب خیر خواهم کرد. ثقاف به وجد آمد. او متعاقبا به کیسینجر گفت که این یکی از بهترین دیدارهایی بود که با پادشاه داشت. ثقاف توضیح داد: «شاه معمولا وقتی با شما صحبت می‌کند به پایین نگاه می‌کند. این‌بار او مستقیم به جلو نگاه می‌کرد. معمولا آنجا می‌نشیند و پُرزهای ردای خود را برمی‌دارد؛ این بار این کار را نکرد.» او گفت که کیسینجر باید خوشحال باشد؛ زیرا پادشاه متعهد به لغو تحریم‌ها شده است. اما کیسینجر اعتراض کرد که پادشاه به او گفته که تحریم را لغو نخواهد کرد. ثقاف پاسخ داد: «این همان را ثابت می‌کند. او فکر می‌کرد که شما آن را فاش خواهید کرد و بنابراین نمی‌توانست به شما بگوید.»

روش‌های «پادشاهی جادویی» عجیب است. فیصل به‌تازگی دست به ترفندی دقیق زده بود تا خواسته‌های کشورهای عربی رادیکال را در مقابل اصرار محافظ بزرگ آمریکایی خود متعادل کند. در مقابل درباریان فیصل و کیسینجر که برخی از آنها بدون شک به اسد گزارش می‌دادند، باید در کنار سوریه ظاهر می‌شد. اما در واقع، همان‌طور که دعای پایانی و طلب خیرِ مرموز او نشان داد، وی قصد داشت به ایالات‌متحده کمک کند. وزرای نفت عرب پس از یک مجموعه جلسات که در ۱۱مارس در قاهره آغاز شد، سپس به طرابلس منتقل شد و در ۱۸مارس در وین به اوج رسید، اعلام کردند که «به‌دلیل ادامه تلاش‌های ایالات‌متحده برای صلح در خاورمیانه» تصمیم به رفع تحریم گرفته‌اند. وزرای نفت سوریه و لیبی موفق شده بودند این تصمیم را برای سه روز به تعویق بیندازند؛ اما در نهایت همه وزرای نفت دیگر، از جمله الجزایر، تصمیم گرفتند با اصرار عربستان سعودی مبنی بر اینکه تحریم به هدف خود رسیده است، همراهی کنند؛ زیرا این امر ایالات‌متحده و اروپا را متقاعد کرده که «بُعد جدیدی» را در قبال درگیری اعراب و اسرائیل اتخاذ کنند. الجزایری‌ها به‌عنوان ابزاری برای حفظ وجههی سوری‌ها پیشنهاد کردند که این تصمیم در جلسه اول ژوئن موردبازنگری قرار گیرد.

 اما شیخ یمانی، وزیر نفت عربستان، به‌صراحت به مطبوعات گفت که عربستان سعودی در برقراری مجدد تحریم‌ها همکاری نخواهد کرد و برای تسریع در لغو تحریم، بلافاصله یک‌میلیون بشکه نفت به ایالات‌متحده ارسال خواهد کرد. این تصمیم به عنوان «لغو موقت» ارائه شد؛ اما کیسینجر درست می‌گفت، زمانی که ماه‌ها قبل ارزیابی کرده بود که پس از برداشته شدن تحریم‌ها، دوباره تحریمی اعمال نخواهد شد. کیسینجر کمر تحریم نفت را شکسته بود. این اقدام برای اسد که از سوی بهترین دوستانش رها شده بود درس‌هایی روشن داشت: بهتر است او راهی برای همکاری با ایالات‌متحده پیدا کند وگرنه با اتحاد جماهیر شوروی که اکنون با تسلیح دشمن سرسخت خود، صدام حسین، مشغول محافظت از خود بود، تنها می‌ماند. اگر این نیرو اکنون با «هنری عربستان» بود، همان‌طور که مجله‌ تایم او را چنین خوانده بود، در بیتالمقدس، جایی که بحران سیاسی عمیق‌تر شده بود، تاثیر چندانی نداشت. امتناع دایان از پیوستن به کابینه‌ مایر، استعفای او را با ناامیدی تسریع کرده بود. گروهی از همکاران التماس‌کننده «حزب کارگر» سپس توانستند نظر او را تغییر دهند. دایان نیز سرانجام نظر خود را تغییر داد؛ به‌طوری‌که در ۱۰مارس، سرانجام دولت جدید تشکیل شد. اما دایان تمایلی به آمدن به واشنگتن نداشت. همان‌طور که دینیتز در ۱۴مارس به کیسینجر توضیح داد، هر دولت اسرائیلی که درباره واگذاری سرزمینی فراتر از خط ۶اکتبر بحث کند «فردا یک اردک مرده خواهد بود».