نوآوری فقط با جیب پر!

جملاتی شبیه این از زبان مدیران ارشد شرکت‌های ایرانی فراوان شنیده می‌شود. در این جملات و تعابیری شبیه آن، یک پیش‌فرض نانوشته اما اشتباه وجود دارد: نوآوری حتما نیازمند منابع مالی فراوان است. همین پیش‌فرض در بسیاری موارد به نتیجه‌گیری‌های کاملا نادرست می‌انجامد و نوآوری را در این شرکت‌ها زمین‌گیر می‌کند.

آیا شرکت‌ها تنها به پشتوانه اندوخته نقدی قابل‌توجه می‌توانند قدم در راه نوآوری بگذارند؟ اجازه دهید کمی درباره پاسخ صحیح این پرسش برای‌تان بگویم.

اگر نوآوری را به نوآوری محصول محدود بدانیم و آن را هم ضرورتا با تحقیق‌وتوسعه گره بزنیم، پاسخ می‌تواند مثبت باشد. بسیاری از فناوری‌ها و محصولات جدید حاصل سال‌ها کار پژوهشی هستند که با صرف هزینه، مراحل مختلف توسعه از یک ایده اولیه تا یک خروجی قابل تولید صنعتی را طی کرده‌اند. برخی شرکت‌های ایرانی سرمایه‌گذاری سنگینی در تحقیقات انجام داده‌اند تا به محصولات جدید برسند و در بسیاری از موارد هم به نتیجه دلخواه نرسیده‌اند.

اما به یاد داشته باشیم که نوآوری محدود به عرضه محصول جدید یا بهبودیافته نیست. نوآوری می‌تواند در تغییر فرآیندهای سازمانی باشد. گاهی نوآوری در فرآیندهای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری شرکت‌ها با کمترین هزینه مالی انجام می‌شود اما ارزش‌افزوده فراوانی برای سازمان دارند. گاهی نوآوری در برنامه‌های بازاریابی شرکت می‌تواند ضمن کاهش هزینه‌ها، ارزش بیشتری برای شرکت خلق کند. گاهی نوآوری در خدمات شرکت، مشتریان بسیار وفادارتر و تکرار خرید بسیار بیشتر را به همراه می‌آورد بدون اینکه بار مالی جدیدی برای شرکت‌ها در پی داشته باشد. گاهی نوآوری در مدل کسب‌وکار شرکت‌ها، آنها را از سرمایه‌گذاری سنگین در زیرساخت‌های پرهزینه رها کرده و درب بازارهای به مراتب بزرگ‌تری را به روی آنها می‌گشاید. حتی گاهی نوآوری در محصول به معنای حذف یک ویژگی موجود محصول است که از نظر مشتریان دلخواه نیست اما قیمت محصول را افزایش داده است. در مواردی، چنین کاری باعث ورود شرکت‌ها به یک بخش جدید و کم‌رقیب از بازار می‌شود و منافع فراوانی عاید سازمان می‌کند. این نمونه‌ها به‌خوبی نشان می‌دهد که شرکت‌ها نباید نوآوری را به نوآوری در محصول، آن‌هم یک شکل ویژه از آن‌که مستلزم سرمایه‌گذاری نقدی قابل‌توجه است محدود کنند. این پیش‌فرض اشتباه، باعث می‌شود که شرکت‌ها بسیاری از فرصت‌های ناب نوآوری را نبینند. فرصت‌هایی که معمولا توسط رقبا شکار می‌شوند و کفه رقابت را به نفع رقبا سنگین می‌کنند.

اجازه دهید از نگاه دیگری به پرسش اصلی و پاسخ آن بنگریم. اگر نگاهی بسته به نوآوری داشته باشیم، یعنی تصور کنیم که کل ورودی‌های فرآیند نوآوری را یک شرکت باید به تنهایی تامین کند تا بتواند به تنهایی از همه خروجی‌های آن بهره‌مند شود، احتمالا پاسخ سوال مثبت است. این همان نگاهی است که به آن «نوآوری بسته» گفته می‌شود. اما امروز شانس موفقیت در نوآوری با نگاه بسته بسیار کم است. شرکت‌ها با نگاه «نوآوری باز» تلاش می‌کنند تا از منابع دانشی و غیردانشی دیگران در کنار منابع خود بهره برده و مقید نیستند که حتما همه خروجی باید توسط خودشان به بازار عرضه شود و تمامی منافع آن به خودشان تعلق بگیرد. امروزه نوآوری بسته در بسیاری از موارد پرهزینه و طولانی‌‌مدت است اما بازار نیازمند راه‌حل‌های کم‌هزینه در کوتاه مدت است. از همین‌رو، شرکت‌ها با رویکرد باز به نوآوری، نه‌تنها هزینه‌های نوآوری و زمان رسیدن به بازار را کاهش می‌دهند، بلکه ریسک نوآوری را هم با همکاران خود در حوزه نوآوری تقسیم می‌کنند.

در رویکرد نوآوری باز، افراد، شرکت‌ها و سازمان‌های مختلف با انگیزه‌ها و داشته‌های مختلف گردهم می‌آیند و هدفی مشترک و نوآورانه را دنبال می‌کنند. در موارد متعددی از همکاری نوآورانه در ایران که شخصا در آنها مشارکت یا بر آنها نظارت داشته‌ام، آورده یک شرکت به این همکاری‌ها غیرنقدی بوده است. برای نمونه، در یک مورد، آورده یک شرکت بزرگ و شناخته‌شده به همکاری نوآورانه، برند شرکت و دانش، تجربه و امکانات تولیدی بود. سرمایه لازم را یک سرمایه‌گذار خطرپذیر و ایده و تخصص فنی مرتبط را هم یک تیم جوان استارت‌آپی تقبل کرد. منافع حاصل از این همکاری که یک محصول کاملا نوآورانه در بازار ایران بود، در قالب توافق‌شده‌ای به طرف‌های مشارکت‌کننده تعلق گرفت. بنابراین شرکت بزرگ موردنظر بدون درگیر کردن منابع مالی قابل‌توجه از منافع این همکاری بهره‌مند شد.

نکته مهم این است که این منابع غیرنقدی بسیار متعدد و متنوع هستند. با این وجود، بیشتر شرکت‌ها (به‌ویژه شرکت‌های بزرگ و سنتی) از وجود یا اهمیت آنها برای نوآوری بی‌اطلاع یا کم‌اطلاعند و در برنامه‌ریزی‌های خود به این داشته‌ها توجه نمی‌کنند. برای نمونه، می‌توانم به داشته‌هایی همچون شبکه ارتباطی، شناخت مشتریان، شبکه توزیع، فضای اداری، تجربه مدیریتی، امکانات تبلیغاتی، ظرفیت تخصصی، دسترسی به بازار، پروژه‌های متوقف‌شده، تجربه صادرات و... اشاره کنم. تک‌تک این موارد می‌توانند دریچه ورود شرکت‌ها به همکاری‌های نوآورانه ارزش‌افزا برای شرکت‎ها باشند. البته برای استفاده مناسب از این داشته‌ها و ورود به همکاری‌های نوآورانه، لازم است که شرکت‌ها از دانش و توانمندی‌های لازم برای شناسایی‌ فرصت‌های نوآوری باز و استفاده از این فرصت‌ها برخوردار باشند.

با توجه به موارد بالا، اولا همه انواع نوآوری نیاز به ورودی نقدی و سرمایه‌گذاری نقدی اولیه ندارند و ثانیا سرمایه نقدی می‌تواند تنها یا حتی مهم‌ترین آورده شرکت‌ها به فرآیند نوآوری نباشد، بنابراین اگر شرکتی صرفا به علت کمبود منابع مالی، قید نوآوری را بزند، مرتکب اشتباهی بزرگ و مهلک شده است. از قضا بسیاری از نوآوری‌ها با هدف کاهش هزینه‌ها، بهبود شرایط نقدینگی و خروج شرکت‌ها از محدودیت‌های مالی انجام می‌شوند. اینگونه شرکت‌ها معمولا فقط زمانی به اشتباه خود پی‌می‌برند که رقبا همان فرصت‌های نوآوری را شکار می‌کنند و در رقابت دست بالا را می‌گیرند!