چرا شرکت‌های ایرانی نوآوری نمی‌کنند؟

حقیقت این است که اختراعات مربوط به حسگرهای پیچیده، روبات‌های پیشرفته، هوش مصنوعی و نانوفناوری می‌توانند مصداق نوآوری باشند اما نوآوری تنها به این موارد محدود نمی‌شود. محدود کردن نوآوری به این گونه اختراعات باعث می‌شود که نوآوری به مفهومی در دوردست‌ها تبدیل شود و دست‌نیافتنی بنماید. وقتی هدفی دست‌نیافتنی شد به‌طور طبیعی از برنامه کاری مدیران عمل‌گرا کنار گذاشته می‌شود. به همین سادگی، نوآوری از فهرست گزینه‌های اولویت‌دار بسیاری از مدیران ایرانی خط می‌خورد.

اما نوآوری در سطح یک شرکت یعنی اعمال تغییراتی که برای شرکت ارزش‌افزا باشند. این ارزش‌افزایی برای مثال می‌تواند به شکل رشد درآمد یا افزایش کارآیی عملیاتی باشد که هر دو مورد هم به رشد و ماندگاری کسب‌وکارها می‌انجامند. تغییر ارزش‌افزا محدود به هیچ صنعتی نیست. برداشتی صحیح از نوآوری، آن را از دوردست‌ها به همین نزدیکی می‌آورد. چنین برداشتی، نوآوری را از امری استثنا و نامحتمل به پدیده‌ای با فراوانی بالا و دردسترس تبدیل می‌کند. چنین برداشتی، نوآوری را از انحصار صنایع و فناوری‌های پیشرفته خارج کرده و آن را برای عموم شرکت‌ها در همه صنایع شدنی می‌داند.

اگر بناست هر تغییر ارزش‌افزایی در شرکت‌ را نوآوری بدانیم، پس همه شرکت‌ها می‌توانند نوآوری کنند. اگر چنین است، شرکت‌ها نباید حتما گوگل یا جنرال الکتریک باشند که به دنبال نوآوری بروند و حتی قدیمی‌ترین صنایع همچون صنایع دستی و کشاورزی هم می‌توانند مجال مساعدی برای نوآوری باشند و نوآوری حتما نباید با دره سیلیکون آمریکا مرتبط باشد. برای مثال، احیای بافت سنتی شهر تاریخی یزد هم می‌تواند محل ظهور نوآوری‌های ارزش‌افزا باشد. کارگاه‌های سفالگری لالجین، مزارع کشت زعفران و... همگی می‌توانند خاستگاه نوآوری‌های ریز و درشت و ارزش‌آفرین باشند.

اگر مراد از نوآوری، اعمال تغییرات ارزش‌افزاست، شرکت‌ها نه تنها می‌توانند بلکه باید نوآور باشند. اگر شرکتی از راه نوآوری به دنبال بالا بردن درآمد یا افزایش کارآیی عملیاتی خود نباشد، لاجرم در جا می‌زند. در شرایطی که بازار و نیاز مشتریان روزبه‌روز متغیر است، شرکتی که نوآوری نکند در یک نقطه از زمان متوقف می‌شود و بذر نابودی خودش را می‌کارد. این امر در صنایع سنتی به همان اندازه اهمیت دارد که در صنایع پیشرفته. از قضا به همین دلیل بسیاری از صنایع سنتی کشور یا به کلی از بین رفته‌اند یا در شرف حذف کامل هستند. اکنون رد کمرنگ این صنایع را فقط در موزه‌ها و اماکن تاریخی می‌توان یافت. این صنایع روزگاری نیاز مردمان و بازار این سرزمین را برآورده می‌کردند. آن روزگار گذشته و مردمان و رفتار و نیاز‌های آنها تغییر کرده، اما آن صنایع همچنان بر همان شیوه کار و همان محصولات، بدون هیچ‌گونه نوآوری پافشاری کرده‌اند. حذف و نابودی، پاسخ بی‌رحمانه بازار و روزگار به درجا زدن و نوآوری نکردن است.  

برای مثال به صنعت شیشه‌گری ایران بنگرید. پیشینه این صنعت در ایران طولانی است و به حدود دو هزار سال پیش از میلاد مسیح می‌رسد. بطری‌های شیشه‌ای یافت‌شده در حفاری‌های چغازنبیل نشان از تاریخ چندهزار ساله شیشه‌گری در ایران دارد. اما این صنعت پس از فروغ ویژه در دوره سلجوقی به‌تدریج ضعیف می‌شود.

 شاه‌عباس صفوی برای احیای این صنعت، شیشه‌گران ونیزی را به ایران آورده و کارگاه‌های شیشه‌سازی را در شهرهای مختلف ایران از جمله اصفهان، شیراز و کاشان دایر می‌کند. اما این تقویت مقطعی با نوآوری همراه نشد و شیشه‌گری دوباره در سراشیبی سقوط قرار گرفت. با ورود شیشه صنعتی با قیمت ارزان‌تر و کیفیت بهتر به بازار ایران، سقوط این صنعت سنتی تشدید شد. امروزه جز در چند کارگاه انگشت‌شمار که درآمد چندانی ندارند و چند موزه، اثری از این صنعت دیرینه ایران‌زمین باقی نمانده است.

از جهت مقایسه می‌توان نگاهی کوتاه به صنعت شیشه‌گری در جزیره بسیار کوچک مورانو در کنار شهر ونیز انداخت. صنعت شیشه‌گری این جزیره خیلی دیرتر از ایران و در حدود قرن هشتم میلادی پا گرفته است. اما تاریخ شیشه‌گری در مورانو از همان ابتدا تا به امروز با نوآوری قرین شده است. امروزه صنعت شیشه‌گری مورانو شهره جهانی و یکی از پایه‌های اقتصادی ونیز به شمار می‌رود و بیش از ۱۵۰ شرکت با فروش سالانه بیش از ۱۱۶ میلیون یورو در این جزیره فعالند که بیش از ۶۰ میلیون یورو آن درآمد صادراتی است. اکنون شیشه‌گری در جزیره مورانو یکی از جاذبه‌های ونیز است که سالانه هزاران هزار گردشگر را به سوی خود می‌کشاند. محصولات شیشه‌ای امروز مورانو بسیار نوآورانه‌اند و با محصولات این صنعت در سده هشتم میلادی بسیار متفاوتند. نوآوری مداوم سبب شده که محصولات مورانو با واقعیت‌های جهان امروز و الگوهای جدید خرید محصولات شیشه‌ای سازگار شوند. اگر این نوآوری‌ها نبود، اکنون شیشه‌گری در مورانو نه تنها رونق نداشت، بلکه به احتمال فراوان همچون شیشه‌گری ایران راهی موزه‌ها شده بود.

مثال بالا به روشنی نشان می‌دهد که نوآوری می‌تواند به اختراعات انقلابی در صنایع پیشرفته محدود نباشد. به عبارتی، همه صنایع از سنتی‌ترین گرفته تا پیشرفته‌ترین آنها می‌توانند و باید نوآوری پیشه کنند و اگر نکنند، از بازار حذف شده و راهی موزه‌ها می‌شوند.

bagheri@hamafarini.com