خردهاسترسها چه مشکلاتی ایجاد میکنند؟
خردهاسترسها میتوانند دهها هزار مشکل ایجاد کنند؛ از جمله:
وقت شما را به یغما میبرند. موقعی که مجبورید برای پرداختن به مسالهای و حل آن زمان زیادی را اختصاص بدهید، از وقت سایر تعهدات کاریتان میزنید. این کم آوردن زمان استرسزا است، چراکه نگران تعهداتتان به دیگران هستید. نگرانید که وقت این کار را از کجا خواهید آورد و اگر چیزی از قلم بیفتد یا کار بهموقع نرسد، واکنش همکارانتان چه خواهد بود.
شما را از اهداف خودتان دور میکنند. وقتی از جهات گوناگونی تحت فشار هستید، در وضعیت واکنشی و منفعل قرار میگیرید و کمتر میتوانید تلاشهای کاریتان را در جهت اموری که برایتان مهم هستند، هدایت کنید.
در نتیجه، همیشه سرتان شلوغ است. اما هیچوقت به کارهایی که برای اهداف بلندمدت کاری و هدفمند بودنتان اهمیت دارند، نمیرسید.
شما را مجبور میکنند تعهدات شخصیتان را فدا کنید. تقلا برای به پایان رساندن کار باعث میشود برای خانواده، دوستان و سایر گروههایی که به آنها تعلق دارید کم بگذارید. کیست که بگوید تابهحال پیش نیامده اضطراب داشته باشد که به عزیزش اطلاع بدهد نمیتواند به وعدهاش عمل کند؟
تازه این مساله صرفا احساس گناه همیشگی ناشی از نرسیدن به مسابقه فوتبال فرزند یا نمایش مدرسه نیست. محصول حذف آرامآرام روابطتان با اقوام و دوستان و هر کسی به جز خانواده درجه یک است که از لیست اولویتهایتان خط میخورند. شما برای اینکه بتوانید حریف جریان بیوقفه خردهاسترسها شوید، دایره زندگیتان را کوچک و کوچکتر میکنید و این میتواند سلامتی جسمی و روانیتان را تخریب کند.
عزیزانتان را درگیر استرس کاری شما میکنند. وقتی مجبور میشوید به خاطر خردهاسترسهایی که در محیط کار به شما فشار میآورند، از تعهداتتان شانه خالی کنید، آن اتفاق را با عزیزانتان به اشتراک میگذارید و خردهاسترس را به روابط خارج از کار تحمیل میکنید و تفسیر خودتان از آن واقعه را به آنها انتقال میدهید. همسران حامی و دوستان هم معمولا با شما همدردی میکنند و در خشمتان سهیم میشوند. واکنششان برای همان لحظه حس خوبی دارد، اما واقعیت این است که ممکن است به خودتان برگردد و تأثیر اولیه خردهاسترس را چندین برابر کند. بهاینترتیب بیشتر در خردهاسترسهایتان میخزید و حالا عزیزانتان هم از نظر احساسی و هیجانی درگیر ماجرا هستند.
به شبکه روابطتان آسیب میزنند. بسیاری از ما در مواجهه با خردهاسترس به این متوسل میشویم که از دیگران بخواهیم لطفی در حقمان بکنند. شاید از همتیمیتان خواستید تا دیر وقت بماند که تحلیلی را برای شما انجام دهد یا قسمتی از متن لازم برای ارائه در کنفرانسی را آماده کند یا شاید از همکاری خواستید به خاطر شما به کسی رو بیندازد. اما تغییر عقیده ناگهانی مشتری یا رهبر سازمان، اولویت کاری شما را تغییر داده و باعث شده لطفی که درخواست کردید و استرسی که آن لطف به بار آورده همه بیهوده شود. «اگر میدانستم آن داده را برای دوشنبه صبح لازم نداری کل آخر هفتهام را رویش نمیگذاشتم.» و البته که شما هرگز فقط با یک یا دو خردهاسترس مواجه نیستید. درست مثل وضعیت براین، احتمالا در یک روز عادی با یک دوجین خردهاسترس طرفید و این خردهاسترسها هفته به هفته و ماه به ماه روی هم تلنبار میشوند. در نهایت بهجایی میرسید که خسته و فرسودهاید، اما نمیتوانید علت دقیقش را تشخیص دهید. این اتفاق دلیل دارد.
مغز ما چگونه به خردهاسترسها واکنش نشان میدهد
خردهاسترس، به شکل دیگری هم مهلک است، چون با چنان شدت و حدتی در زندگی روزانه ما جا خوش کرده که هرگز تجربه نکردهایم و در نتیجه بدن درست و حسابی نمیداند باید چه واکنشی نسبت به آن نشان دهد. فرآیندی که طی آن بدن ما بهطور نرمال نسبت به استرس واکنش نشان میدهد آلوستازی (allostasis) نامیده میشود؛ مکانیزم زیستی که بدن را از استرسهای داخلی و خارجی محافظت و به حفظ هموستازی (حفظ پایداری محیط داخلی بدن) کمک میکند. مغز ما میداند که چگونه فرمهای قراردادی استرس را تشخیص دهد. ما خطر را شناسایی میکنیم و از توان افزوده مکانیزم ستیز یا گریز که برای مقابله با خطرات وارد عمل میشود، استفاده میکنیم.
متأسفانه خرده استرس با اینکه آثار بهشدت مخربی دارد، در رادار این سیستمهای گوشبهزنگ قرار نمیگیرد. «جوئلسلینس»، عصبشناس رفتاری و پژوهشگر مدرسه پزشکی گراسمن دانشگاه نیویورک و سرپرست پزشکی دارویی «آیزاک هلث» که خدمات سلامت مغزی آنلاین ارائه میدهد، این مساله را توضیح میدهد.
او که تحقیقاتش بر تأثیر فاکتورهای روانشناختی اجتماعی بر سلامت مغز متمرکز است، میگوید: «تصور کنید باد کوهی را دچار فرسایش کند و از بین ببرد. تأثیرش مثل اثر یک انفجار بزرگ تیانتی که کوه را سوراخ میکند نیست. اما به مرور زمان، اگر باد هرگز قطع نشود، این قابلیت را دارد که آرامآرام کوه برافراشتهای را از بین ببرد و از آن تنها کلوخی باقی بگذارد.» شاید ما نسبت به خردهاسترسهایمان مطلع و آگاه نباشیم. اما آنها میتوانند فشارخونمان را بالا ببرند و ضربان قلبمان را افزایش دهند (همانطور که در حمله پنیک براین اتفاق افتاد) یا باعث تغییرات هورمونی یا متابولیسمی شوند. سلینس در ادامه میگوید: «پس با اینکه خردهاسترسها دارند به بدنمان آسیب میزنند، مغز ما موقعیت تهدیدآمیزی را تشخیص نمیدهد و به همین دلیل مکانیزمهای پیچیدهتر محافظتی را که در مواجهه با استرسهای شناختهشدهتر فعال میکند، به کار نمیاندازد.»