تبدیل ESG به یک دارایی استراتژیک
تازهترین نظرسنجی سالانه PwC، نشان میدهد از میان بیش از ۴هزار شرکتکننده، فقط ۲۲درصد گفتهاند که برای به صفر رساندن کربن متعهد هستند و در حال حاضر ارزشآفرینی، نسبت به تعهدات پایداری برای آنها اولویت بیشتری دارد.
با اینکه برخی ESG را یک تب و تاب زودگذر یا اقدام جانبی برای تیمهای مسوولیت اجتماعی شرکتها تلقی میکنند، اما خیلی از مدیران عامل میگویند این حوزه پتانسیل پیشرفت واقعی را دارد.
آنها میدانند که شفافیت بیشتر و تعهد به توسعه اقدامات ESG باعث اعتماد ذینفعان میشود، ارزشگذاریها را بیشتر میکند و سازمانهای پایدارتری ایجاد میکند. این مدیران عامل، برای پیدا کردن بهترین مسیر پیش رو، همکاری با تیمهای خود را اولویت قرار میدهند.
با این حال، میشنویم که سازمانها در پیشبرد ESG سرعت لازم را ندارند و دلیلش هم تا حدی این است که هیچ روش واضح و مورد توافقی برای سنجش پیشرفت در این زمینه وجود ندارد. این به آن معنا نیست که رهبران سازمان نباید اقداماتی را که سازمانشان میتواند انجام دهد، اثراتی که ESG بر استراتژی کوتاهمدت آنها دارد، و کارهایی که به زمان بیشتری نیاز دارد را ارزیابی کنند.
فکر کردن و اقدام کردن در مورد ESG به عنوان یک سلاح استراتژیک و نه یک امر اجباری، به مدیران کمک میکند شرکتهای خود را به جلو برانند و کسب و کار را به شیوههایی که تصورش را هم نمیکردند، پرورش دهند.
فران هورویتز، مدیرعامل شرکت ابرکرومبی، در این مورد میگوید: «ما به ESG تعهد کامل داریم و میدانیم این موضوع برای شرکا، مشتریان، سرمایهگذاران و جامعه جهانی ما بسیار مهم است. چالشی که وجود دارد این است که هنوز کارهای بسیار زیادی در این حوزه مانده که باید انجام دهیم. به همین دلیل است که باید چند حوزه محدود را که حس میکنید میتوانید تغییر قابلتوجهی در آن انجام دهید، انتخاب کنید. بیش از دو دهه است که سعی کردهایم برنامهها و اقداماتی را که برای همه ذینفعان ما در حوزههای پایداری، جامعیت، تنوعپذیری و انساندوستی ارزش ایجاد کردهاند، در سراسر دنیا اجرایی کنیم.»
ابرکرومبی متعهد شده کمپ مخصوص انرژیهای تجدیدپذیر خود را تا سال ۲۰۲۳ راهاندازی کند. این شرکت گزارش کرده که در اهداف عمومی خود برای تامین مواد اولیه (مثل کرک و نخ) از منابع پایدار، کاهش مصرف آب در فرآیند تولید، آموزش کارکنان برای اجتناب از سوءاستفاده از کارگران، و دیگر حوزههای مرتبط با صنعت پوشاک، به پیشرفتهای خوبی رسیده است.
اولویتبندی اقدامات
رهبران سازمان باید مطمئن شوند که تیمشان میداند انرژی خود را کجا متمرکز کند و ابزارهای لازم را به آنها بدهد تا ارزشهای مورد نظر را در کار و فعالیت روزمره بگنجانند.
مشکلی که بیشتر شرکتها دارند، نبود یک رویکرد استاندارد شده برای پرداختن به این مسائل است. نهادهای زیادی مثل «اهداف توسعه پایدار سازمان ملل» هستند که ESG را نظارت و رتبهبندی و به تعیین این استانداردها کمک میکنند. اما این نهادها توصیههای فراوان و اغلب متعارضی دارند. آنها به جای اینکه اثرات و حواشی جنبههای مختلف را با نگاهی کلنگرانهتر در نظر بگیرند، میخواهند امتیازها و ابعاد فردی را به صفر برسانند. به علاوه، نگاه آنها به ESG معمولا با اولویتهای استراتژیک یک سازمان و مدیرعامل آن، همراستا نیست.
بنابراین مهم است رهبران سازمانی که به دنبال نتیجه هستند، مکثی داشته باشند و بپرسند «کدام اقدامات در مورد ESG برای اهداف استراتژیک ما و برای ذینفعان به طور همزمان، تفاوت ایجاد میکند؟» این کار تمرکز را از یک رویکرد صرفا تصادفی به رویکردی از قبل برنامهریزی شده تغییر میدهد.
نگاه به درون
کارشناسان میگویند کسب و کارها برای چگونگی سنجش ESG بهتر است به جای در نظر گرفتن توصیههای خارجی، مدیران را تشویق کنند که نگاه داخلی داشته باشند.
وقتی مدیران عامل فعالانه به کارکنان و مشتریان و شرکای قابل اعتماد سازمان خود گوش میدهند، اقداماتی که اهمیت واقعی دارند نمایان میشوند. این رویکرد به رهبران سازمان کمک میکند آن دسته از ابعاد ESG را که برای کسب و کار ارزش ایجاد میکنند، شناسایی کنند.
باربارا هامپتون، مدیرعامل زیمنس آمریکا به تیم ما گفته: «اخیرا یک استراتژی جدید ESG ایجاد کردهایم که اهدافی برای کاهش کربن، اخلاقیات، نظارت، کارآیی منابع، برابری و اشتغالپذیری تعیین میکند و DEGREE نام دارد. این برنامه پایداری را در مرکز تصمیمهای سرمایهگذاری ما قرار میدهد و عمیقا در حال بررسی هستیم که ببینیم اهداف غیرمالی را که برای موفقیت و سلامت بلندمدت ما ضروری هستند، چگونه بسنجیم.»
وقت آن رسیده که پیشرفت واقعی را در شرکتها و در مجموع در یک مقیاس بزرگتر ایجاد کنیم. از کجا باید شروع کنیم؟ ذهنیت صحبت کردن در مورد ESG را کنار بگذارید و در عوض بر عمل متمرکز شوید. بهجای داشتن یک برنامه بزرگ و با جزئیات در مورد همه اقداماتی که میتوان در مورد ESG انجام داد، فعالیتهای خاصی را پیدا کنید که بیشترین تاثیر را بر سازمان شما میگذارند.
برای رسیدن به چنین موقعیتی این سوالها را بپرسید:
وقتی بحث ESG مطرح میشود، با چه معیارهایی خودم را میسنجم؟
پیشرفت ESG کجا بزرگترین تفاوتها را برای افراد و استراتژی ما ایجاد میکند؟
چطور میتوانیم به معیارهای ESG که ما را همگام با کسب و کارمان به پیش میبرد، متعهد بمانیم؟
پاسخ به این پرسشها، به رهبران سازمان کمک میکند فعالیتهای خاص و معناداری را که در بنگاه آنها تفاوت ایجاد میکنند، اولویتبندی کنند.