اثرات یکپارچهسازی رهبری سازمانی و استراتژی
نقش مدیریت چندلایه در صعود اپل
در بخشی از این کتاب، دو نویسنده اقدامات کلیدی در توسعه کیبورد مجازی آیفون را بررسی کردهاند تا نشان دهند رویکرد «رهبری سازمانی چندلایه» چطور به موفقیت اپل منجر شد.
رهبری سازمانی استراتژیک باید از لایههای متعدد درون یک شرکت نشات بگیرد، نه صرفا از بالاترین مقام ارشد. از آنجا که قصد و نیت استراتژیک بنگاه از طریق بالاترین فرد ارشد در سازمان منتقل میشود، پس این مسوولیت مدیران مستقر در لایه بعدی است که همان پیام را به مدیران زیردست خودشان منتقل کنند که آنها هم همین کار را با مدیران لایه بعدی انجام دهند؛ فرآیندی که رهبری سازمانی لایهبندی شده نامیده میشود.
استیو جابز، بنیانگذار و مدیرعامل سابق شرکت اپل، در شکلدهی اصول خودش برای هدایت این شرکت، نوآوری را در مرکز کار قرار داده بود. یکی از دستورالعملهای خاص او، ایجاد یک «قطب دیجیتال» در هر منزل شخصی بود.
او خانههایی را با پلیرها، لوازم، دوربینها، کامپیوترها، تلفنها و سیستمهای امنیتی به هم متصل پیشبینی میکرد و قرار بود کامپیوترهای مک و نرمافزارهای متناسب با آنها، عناصر متصلکننده باشند. همه این ابزارها کارکردهای چندگانه دارند، استفاده از آنها آسان است و از نظر زیباییشناختی جذاب هستند. سیستم عامل گرافیکی OS X که از سال ۲۰۰۱ برای کامپیوترهای مک اپل و طبق گزارشها با هزینه یک میلیارد دلاری درست شد، قابلیت همکاری و سازگارپذیری مورد نیاز با نسلهای بعدی قطعات اینتل را فراهم کرد. در ضمن، جابز ابزارهایی را برای این قطب دیجیتال به صورت تک به تک معرفی کرد که هر کدام میتوانند به نوبه خود یک تغییردهنده بازی باشند. مثلا آیپاد با ابزار کوچکتری که امکان بهروزرسانی اینترنتی و انتخاب آهنگها را فراهم میکند، جایگزین پلیرهای صوتی دیجیتال MP۳ شد. آیپاد به عنوان نخستین نقطه پیوند در اکوسیستمی از ابزارهای مرتبط به هم، از جمله iTunes ، پتانسیل استراتژی قطب دیجیتال را اثبات کرد و ویژگیهای مختلف را یکپارچهسازی کرد. ناظران ساختار آیپاد و مفهوم قطب دیجیتال را در سطح گستردهتر، به چشمانداز و خلاقیت مدیرعامل اپل نسبت دادند، اما رهبری در لایههای مدیریتی زیردست او هم، به همان اندازه اهمیت داشت.
فعل خلاقیت
نقش کن کوشیندا، مهندس نرمافزار اپل را که شرکت از او خواسته بود یک کیبورد مجازی برای آیفون جدید بسازد، در نظر بگیرید. با توجه به ابعاد کوچک گوشی موبایل، دکمههای کیبورد مجازی آیفون باید بسیار کوچک باشند و برای آن، درست کردن یک کارکرد تصحیح خودکار ضروری است تا کاربران بتوانند به سرعت تایپ کنند و مجبور نباشند برگردند و اشتباههای تایپی خود را اصلاح کنند.
یک چالش دیگر، جای دادن حروف، اعداد و نشانهها در کیبورد بسیار کوچک این گوشی بود. تیم کوشیندا در اینجا یک دکمه تغییر وضعیت درست کرد که به کاربران امکان میدهد به راحتی کیبورد را از حروف به اعداد و نشانهها یا حتی الفبای یونانی تغییر دهند. کاربران مشتقانه از هر دو نوآوری استقبال کردند. رهبری کردن کوشیندا در تصمیمهای تیم مهندسیاش – همراه با رهبری جابز در تصمیمهای تیم ارشد خود – مبنای معرفی آیفون به بازار را فراهم کرد.
کوشیندا میگوید: «آیفون فعل خلاقیت بود که البته اجتنابناپذیر نبود، بلکه تجمیع خیلی از انتخابهای کوچک گروهی از افراد بود که از نزدیک با هم و در زمان و مکانی خاص کار میکردند.» وقتی جابز آیفون را در سال ۲۰۰۷ معرفی کرد، پیشبینی میکرد تحولی بزرگ برای اپل و حتی صنعت موبایل ایجاد کند.
او میگفت: «هر از چند گاهی، یک محصول انقلابی وارد بازار میشود و همهچیز را تغییر میدهد. امروز، ما در حال معرفی سه محصول انقلابی در این کلاس هستیم. اولی، آیپاد صفحه پهن با کنترلهای تاچ است. دومی یک گوشی موبایل انقلابی، و سومی یک ابزار ارتباط اینترنتی پیشرفته است. اینها ابزارهای جدا از همی نیستند، بلکه همه در یک ابزار جمع شدهاند و آن را آیفون نامیدهایم.» محصول نهایی، به یکی از موفقترین ترکیبات تکنولوژی در همه ادوار تبدیل شد که قرار بود نیمی از درآمد سالانه اپل یا بیشتر از آن را در سالهای آینده به خود اختصاص دهد. اپل که این کیبورد و ویژگی تصحیح خودکار را با موفقیت برای آیفون ایجاد کرد، بعد از آن کوشیندا را مسوول درست کردن یک کیبورد برای محصول بزرگ بعدی کرد: آیپد. کوشیندا، باس اوردینگ را که طراح نرمافزار بود و امکان اسکرول لمسی روی کامپیوتر را اختراع کرده بود، استخدام کرد.
این ویژگی باعث میشود صفحات با کمک انگشت به سرعت حرکت داده شوند و از همان ابتدا مورد استقبال کاربران قرار گرفت و به یک ویژگی استاندارد در صفحه نمایشهای مجازی تبدیل شد. گروه کوشیندا به دنبال این بود که بفهمد آیا کیبورد جدید آیپد باید کپی محضی از کیبورد مکینتاش باشد یا صرفا زیرمجموعهای از آن. آنها روی طیفی از مفاهیم طراحی کار کردند و به دو نمونه اولیه رسیدند.
اول، یک کپی مجازی از کل کیبورد که برای کاربران مکینتاش آشنا بود و دوم، کیبوردی که به کاربران امکان میداد با یک دکمه در کیبورد مجازی، حروف کوچک و بزرگ را به هم تبدیل کنند و کاربران آشنایی کمتری با آن داشتند. آنها طیفی از اندازههای مختلف را برای دکمههای مجازی و انواع روشها را برای تصحیح غلطهای نوشتاری تست کردند.
رهبری سازمانی چندلایه در بهترین نوع
برای اینکه مشخص شود کدام کیبورد بهتر است، کوشیندا در یک اتاق کنفرانس در ساختمان مرکزی شرکت اپل، گزینههای خود را به گروهی از مدیران ارشد نشان داد، از جمله خود جابز. وقتی کوشیندا وارد اتاق شد، هنری لمیراکس، معاون مهندسی سیستم عامل iOS را که برای استفاده در آیفون، آیپاد و آیپد طراحی شده بود، مشاهده کرد. لمیراکس بهطور مستقیم به جابز گزارش کار میداد و مسوول هماهنگی مهندسی نرمافزار و واسطههای سختافزاری محصولات اپل بود و بین ارشدترین مدیران و تیم مهندسها ارتباط برقرار میکرد. همچنین اسکات فورستال، معاون ارشد مهندسی نرمافزار شرکت و گرگ کریستی، مدیر تیم روابط انسانی هم حضور داشتند؛ یعنی بالاترین لایه مدیریتی و ارشدترین مقامات شرکت.
کوشیندا هر دو گزینه اصلی را به آنها نشان داد: کیبوردی که کاملا مشابه کیبورد مکینتاش بود، دکمههای کوچکتری داشت و کیبورد با قابلیت تبدیل حروف کوچک و بزرگ، دکمههایش بزرگتر بود.
او در جلسات قبلی که با مدیران دیگر داشت، متوجه شده بود گزینهای که مد نظر اوست، کمتر مورد استقبال است. حالا که جابز و دیگر تیم ارشد گزینهها را بررسی میکردند، او دو صفحه را روی یک آیپد نمونه باز کرد و گفت: «طراحیها دو نوع است. یکی از آنها مثل کیبورد لپتاپ دکمههای بیشتری دارد و دیگری مثل آیفونی که مقیاسش بزرگتر شده، دکمههای بزرگتری دارد.»
جابز از این به آن میرفت و هر کدام از نسخهها را چند بار امتحان کرد. در حالی که هیچ حس یا نشانه اولویتی روی صورتش نبود، رو به کوشیندا کرد و گفت: «ما فقط یکی از اینها را لازم داریم، درست است؟ فکر میکنی کدام بهتر است؟» کوشیندا یکه خورد، چون فکر میکرد مدیریت ارشد باید این انتخاب را داشته باشد، نه خودش. او که برای واکنش نشان دادن زمان زیادی نداشت، سریع به خودش آمد و گفت: «خودم طراحی کیبوردی که دکمههای بزرگتر دارد را دوست دارم. فکر میکنم سریع میتوان تایپ کردن با آن را یاد گرفت.»
او اضافه کرد که ویژگی تصحیح خودکار که همین الان هم روی آیفون وجود دارد، به راحتی در این طراحی هم قابل اعمال است. جابز خیلی راحت، اما قاطع گفت: «خب، پس همین که دکمههای بزرگتر دارد را خواهیم داشت.»
در پس پرده معرفی آیفون و آیپد، همیشه چندین لایه رهبری سازمانی وجود داشته و مدیرعامل آخرین مسائل را حل کرده، اما مهندسهایی مثل کوشیندا در لایههای خودشان تصمیمهای مهمی گرفتهاند. فرمول رهبری سازمانی چندلایه عبارت بود از:
اهداف تعریف شده روشن برای هر لایه، ارتباطات مداوم بین لایهها، زمانبندی مشترک برای هماهنگی همه لایهها و بازخورد مداوم از بالا به پایین و پایین به بالا. کوشیندا برای حرکت بین لایههای مختلف، نقشه راه خودش را اختراع کرد: «برای متمرکز کردن توجه در مواقع لزوم، عوامل حواسپرتی را حذف کنید. هر چه زودتر، به هدف نهایی خود نزدیک شوید. اثر سختترین تلاشهای خود را به حداکثر برسانید. برای درست کردن نمونه کارها، الهامبخشی، قاطعیت و مهارت را ترکیب کنید. همچنین به بازخوردهای همکاران باهوش گوش دهید.»
و در نهایت، او معتقد است «انتخاب خلاقانه، ما را قدم به قدم از ظهور یک ایده به سوی محصول نهایی پیش میبرد.»