ظهور قوانین و رفتارهای جدید با کارآفرینی پیشرو (بخش اول)
وقتی تکنولوژی از جامعه پیشی میگیرد
چنین موانع مقرراتی، لجستیک و اجتماعی برای پذیرش خدمات و محصولات جدید بسیار رایج هستند. در حقیقت، تکنولوژی بهطور معمول، از توانایی جامعه برای مواجهه با آن پیشی میگیرد. بخشی از دلیل آن این است که کارآفرینان حوزه تکنولوژی اغلب در مورد مشکلات قانونی و اجتماعی که نوآوریهای آنها ایجاد میکند، بیپروا هستند. گرچه، دولت فدرال به خودروهای الکتریکی سوبسید داده، اما تسلا از مقررات دولتی و محلی تخلف کرده است، زیرا این شرکت از دلالهای متداول برای فروش مستقیم به مصرفکنندگان استفاده میکند. فیسبوک نیز بهرغم موفقیت کلان در ارتباط با کاربران و آگهیدهندگان، با نگرانیهای بزرگ مقرراتی در مورد استفاده از دادهها روبهرو است.
واضح است که حتی وقتی نوآوریها، راحتی و آسودگی بیمانندی به ارمغان میآورند، باز هم روشهای قدیمی تنظیم صنایع، راهاندازی کسبوکار و امرار معاش را تهدید میکنند. این مساله همواره درست بوده است. به این ترتیب که ماشینهای اولیه اجازه نداشتند سریعتر از اسبها حرکت کنند و برخی کارگران نساجی در قرن نوزدهم، از چکشهای سنگین برای حمله به ماشینآلات صنعتی استفاده کردند؛ چرا که از جایگزینی ماشینها بهجای انسان هراس داشتند. تکنولوژی جدید حتی هنجارهای اجتماعی را تغییر داده است: توجه کنید که چگونه اپلیکیشنهای قرار ملاقات، نحوه دیدار افراد را تغییر دادهاند.
البته، کارآفرینان واقعا به این نکته توجه ندارند که مشکلاتی که با آن روبهرو هستند، بخشی از یک الگوی تاریخی است. آنها میخواهند بدانند که چگونه میتوانند دوره بین ورود یک تکنولوژی و ظهور قوانین و رفتارهای جدید که به جامعه اجازه میدهد تا احتمالات آن را بپذیرند، مدیریت کرده و کوتاه کنند.
بهطور قابلتوجهی، این «تیرگی نهادی» مشابه که در صنایعی مانند هواپیماهای بدون خلبان و خودروهای بدون راننده شایع است، همان چیزی است که من در کشورهای در حال توسعه مشاهده کردهام. من بر این باورم که کارآفرینان حوزه تکنولوژی، میتوانند از بازرگانان و سایر افراد حوزه کسبوکار که در بازارهای نوظهور جهان موفق شدهاند نکات بسیار زیادی را بیاموزند.
بازرگانان در برزیل و نیجریه، میدانند که منتظر ماندن برای ارائه زیرساختهای نهادی و بازار مورد نیاز کسبوکارشان توسط دولت بیهوده است؛ چرا که این امر مدت بسیار زیادی طول خواهد کشید. آنها خودشان باید ساختارهای حمایتی برای خنثی کردن آنچه من و کاریشنا پالپو در مقالات اولیه بهعنوان «خلأ نهادی» بیان کردیم، ایجاد کنند. آنها باید «شرایطی» بسازند که به آنها اجازه ارائه خدمات و محصولات موفق را خواهد داد.
کارآفرینان پیشرو در حوزه تکنولوژی در اقتصادهای توسعهیافته ممکن است این تصور را داشته باشند که هدایت سیاستگذاران و عموم مردم وظیفه آنها نیست؛ اما حقیقت این است که هیچ فرد دیگری «نمیتواند» این نقش را ایفا کند. ممکن است آنها با گریز از قوانین یا تهدید به خروج از کشور، طرفدار تاکتیکهای سخت و بیرحمانه باشند. اما در بلندمدت، آنها برای استفاده از قدرت نرم آگاهتر خواهند شد و با طیفی از شرکا برای ایجاد ساختار اجتماعی و نهادی همکاری میکنند که از رشد آنها حمایت خواهد کرد؛ همان کاری که کارآفرینان در بازارهای نوظهور انجام دادهاند.
آنچه کارآفرینان بازارهای نوظهور میدانند
بیایید نگاهی گذرا به آنچه در معنای «خلأ نهادی» نهفته است بیندازیم. اکثر کارآفرینانی که کسبوکاری در آمریکا یا آلمان ایجاد میکنند میتوانند این اعتماد را داشته باشند که طیفی از نهادها برای حمایت از آنها وجود خواهد داشت. بهعنوان مثال، دادگاهها از حقوق مالکیت حمایت خواهند کرد، دانشگاهها نیروی کار ماهر فراهم خواهند کرد و آژانسهای ارزیابی اعتبار، اطلاعات ضروری در مورد عرضهکنندگان و خریداران ایجاد خواهند کرد.
اما بسیاری از این حمایتها در بازارهای در حال توسعه وجود ندارند.
کارآفرینان موفق در بازارهای نوظهور بهطور فعال محیط نهادی که در آن کار میکنند را شکل میدهند، که معمولا به سود کل سیستم است. با هم نگاهی به چند مثال میاندازیم. یکی از این مثالها چارلز شائو است؛ او کسی است که در واکنش به مشکلات کیفی مختص به بخش کشاورزی چین، در سال ۲۰۰۴ شرکت لبنیاتی Huaxia Dairy Farm را تاسیس کرد. ساختار مقرراتی این کشور برای اطمینان یافتن از اینکه مواد غذایی تازه است به اندازه کافی قدرتمند نبود و افراد فعال در حوزه کسبوکار میدانستند که میتوانند با بیاعتنایی به قوانین موجود، از آن فرار کنند. به دنبال رسواییهای بیشمار، چینیهای ثروتمندتر تصمیم به خرید محصولات گرانقیمت وارداتی گرفتند؛ اما اکثر مصرفکنندگان چینی این گزینه را در اختیار نداشتند.
شائو تصمیم گرفت تمامی جوانب استانداردهای اجباری و ضعیف تنظیم شده را بررسی کند. در حقیقت، او تصمیم گرفت استانداردهای امنیت غذایی آمریکا را که بسیار دقیق بود رعایت کند. در ابتدای جوانی، او در بخش تکنولوژی کالیفرنیا کار کرده بود و در آن ایده اشتراک اطلاعات و مجموعه اطلاعات آزاد را وام گرفت. طی زمان، شرکت Huaxia برای ارائه مالکیت معنوی و تحقیقات به سایر مزارع- از جمله رقبا- برای پیشبرد کل صنعت مشهور شد. شائو با کار با دانشکده پزشکی Veterinary از دانشگاه کرنل، سمینارهای رایگان با هدف توسعه استعداد برای یک صنعت لبنیات چینی با تکنولوژی بالا ایجاد کرد. یکی از اهداف او «جذاب کردن» مزارع گاوداری بود بهطوری که کارآفرینان برتر به سمت آن جذب شدند. بنابراین او در غیاب واسطههای دیگر برای پر کردن این نقش، توانست «فوت و فن» و «استعداد» را در کنار یکدیگر جمع کند.
آنچه شائو اساسا انجام داد، تلاش برای بهبود کل زیرساختهای نهادی بود. تلاشهای او برای قدم نهادن فراتر از استانداردهای مقرراتی چین و میل او برای اشتراک بهترین فعالیتها با رقبا در ابتدا در بین سرمایهگذاران چندان محبوب نبود.
اما او بر این کار پافشاری کرد زیرا دریافت که تا وقتی استانداردهای کیفی در سراسر صنعت بهبود نیابد و تا وقتی که کل صنعت پیشرفت نکند، کسبوکار او در نهایت متحمل زیان خواهد شد.
پیش از اینکه شائو مداخله کند، بسیاری از افراد فعال در حوزه کشاورزی در چین به سادگی به قوانین بیاعتنایی میکردند. شائو به وضوح چنین نگرشی را رد کرد. او میتوانست لابی کردن با دولت برای استفاده از امتیازهای آن به نفع خود را بهعنوان بهترین استراتژی خود در نظر بگیرد. در عوض، او یک نگرش بازی مجموع صفر را انتخاب کرد.
طی زمان، گواهیکنندگان مستقل کیفیت شروع به رشد کردند و به این ترتیب «خلأ نهادی» را پر کردند. امید میرود استانداردهای مقرراتی- و تبعیت عرضهکنندگان و خریداران به این هنجارها- با گذشت زمان قویتر شود. داستان شرکت Huaxia غیرمعمول نیست. BRAC، بزرگترین و موثرترین NGO جهان، در تلاش برای کاهش فقر، یک اکوسیستم کلی از واسطهها ایجاد کرده است. این شرکت در سال ۱۹۷۲ توسط فاضل حسن عابد تاسیس شد و در ابتدا بر استفاده از تامین مالی خرد (microfinance) برای نوسازی جوامع در بنگلادش متمرکز بود؛ این سازمان وامهای کوچکی به زنان میداد بهطوری که بتوانند کسبوکار خود را شروع کنند.
به سرعت مشخص شد که این وامها بدون نهادهای حمایتی بزرگ موثر نخواهد بود: نیازهای ضروری مانند یک بازار برای فروش محصولات و نیازهای بلندمدت مانند تحصیلات مقدماتی برای کودکان دریافتکنندگان وامها و خدمات درمانی برای جوامع آنها وجود داشتند. من نمیتوانم اینجا حق مطلب را برای کل داستان ادا کنم اما همین بس که BRAC از طریق هر دو فعالیتهای اقتصادی انتفاعی و غیرانتفاعی، نتایج فوقالعادهای بهدست آورده است و حتی یک شریک معتمد برای پرتقاضاترین موسسات است.
به کلمه «معتمد» توجه کنید: من هیچ کارآفرینی را مشاهده نکردهام که بدون کسب اعتماد سایر ذینفعان در سیستم، محیطی برای موفقیت ایجاد کرده باشد.
اخیرا با جفری جونز، تاریخنویس کسبوکار کار کردهام؛ هدف ما توصیف کارآفرینانی در کشورهای در حال توسعه بوده است که شرایط موردنیاز برای رشد و شکوفایی ایجاد کردهاند. در بسیاری از موارد آنها ساختارها یا خدماتی را ایجاد کردهاند که معمولا توسط دولت در اقتصادهای بیشتر توسعهیافته فراهم شده است؛ دلیل آن هم این است که آنها نمیتوانستند بدون این ساختارها پیش بروند.
مو ابراهیم که شرکت ارتباطات از راه دور Celtel را تاسیس کرده است، باید پیش از اینکه بتواند موبایل را به آفریقا بیاورد، همه زیرساختهای بنیادین از جمله سیمها و کابلها را ایجاد میکرد. روبرتو آنجلینی، رئیس شرکت انرژی و منابع طبیعی Empresas Copec، تا زمانی که شرکتش در جادهها و ناوگان بزرگی از کامیونها سرمایهگذاری نکرده بود، نتوانست برق قابلاطمینان و مداوم در سراسر شیلی تامین کند.
با این حال کارآفرینان خصوصی مانند آنهایی که در بالا توصیف شدند، تا اندازهای کالاهای عمومی فراهم میکنند و به طور کلی جامعه از استانداردهای امنیت غذایی، جادهها و برق قابل اطمینان بیشتر از هر مصرفکننده یا شرکتی سود میبرد؛ بنابراین دولت بزرگترین انگیزه برای ارائه این کالاها را داراست. اما اگر دولت نالایق یا حتی بسیار فقیر است، ممکن است کارآفرینانی مانند چارلز شائو، مو ابراهیم و روبرتو آنجلینی برخی از این شکافها را پر کنند.
کارآفرینان تکنولوژیک چه میتوانند بیاموزند؟
دانشی که کارآفرینان در بازارهای نوظهور بهدست آوردهاند نمیتواند به سادگی، بهطور یکجا به شرکتهای تکنولوژیمحور در بازارهای توسعهیافته منتقل شود. گرچه شرکتهای تکنولوژیک باید درسی را که من از تحقیقم گرفتم به خاطر بسپارند: آنها احتمالا نیاز به خلق (یا کمک به خلق) شرایطی خواهند داشت که اجازه موفقیت به آنها را بدهد.
برای فهم بیشتر، بیایید یک مورد در جهان در حال توسعه توسعهیافته را بررسی کنیم: گردشگری پزشکی۱ مدرن که توسط یک شبکه خدمات درمانی هندی ایجاد شده است. «تکنولوژی» جدید در اینجا یک نوآوری مدل کسبوکار و نه یک مدل علمی است اما با این حال یک مورد آموزنده است.
Narayana Health برای عمل قلب کم هزینه و با کیفیت بالا در سطح مقیاس و سودآوری در جهان مشهور است. این ظرفیت این شرکت را قادر ساخت تا امکان دسترسی به مراقبت از قلب و جراحی آن را برای فقیرترین شهروندان هند فراهم و بیمارستانها، مراکز قلب و تسهیلات مراقبت اولیه را در سراسر کشور ایجاد کند.
در سال ۲۰۱۴ این سازمان بیمارستانی در جزایر کیمن ساخت. هدف کوتاهمدت این بیمارستان، خدمات درمانی برای مردم در جزایر دریای کارائیب، مکزیک و باقی کشورهای آمریکای مرکزی است. در نهایت، مراقبهای مقرونبهصرفهتر میتواند به برخی از دهها میلیون آمریکایی که فاقد بیمه سلامت هستند یا فاقد پوشش بیمهای مناسب هستند، ارائه شود. (سیستم خدمات درمانی بالاترین هزینهها را در کشورهای توسعه یافته داراست.) Narayana Health در تلاش برای خدمترسانی به این جمعیتهای جدید، با مشکلات بسیاری روبهرو است؛ مشکلاتی که به دلیل فقدان حمایت نهادی ایجاد شدهاند. ولی به دلیل روبهرو شدن با چالشهای مشابه در هند، مدیران شرکت همزمان با پیشرفت کار در جزایر کیمن از تجارت خود استفاده میکنند و به جای مواجهه با چالشهای مختلف، رویکردهای خاصی ارائه میکنند.
تضمین کیفیت. یکی از اولویتها متقاعد کردن بیماران غیرهندی به این امر است که نارایانا خدمات درمانی در سطح جهانی ارائه میدهد. وقتی این اتفاق میافتد، کمیسیون مشترک بینالمللی (Joint Commission International )، یک نهاد آمریکایی که بیمارستانهای خارج از ایالات متحده را بهعنوان ارائهدهندگان خدمات با کیفیت بالا تضمین میکند، به عملیات کیمن مهر تایید میزند و به این ترتیب بهعنوان یک افزایشدهنده اعتبار عمل میکند. این امر نه فقط برای بیماران، بلکه برای صنعت و پزشکان درجه یک که بیمارستان آرزوی جذب آنها را دارد نیز مهم خواهد بود.
ابزارهای جبران خسارت. اکثر توریستهای پزشکی در صورت بروز اشتباه، هیچ راهحلی نخواهند داشت. تا وقتی یک واسطه مناسب ظهور میکند، این امر یک «خلا نهادی» مشکلزا باقی خواهد ماند.
نارایانا میداند که نمیتواند هر شکافی را از بین ببرد اما این مساله تنها در کسبوکار ارائه خدمات درمانی نیست.
هزینههای هند در خدمات مستقیم تقریبا با منابعی که صرف اطمینان از استفاده مردم از خدمات میشود، مطابقت دارد و بسیاری از سرمایهگذاریهای بعدی، به همان اندازه که برای سازمان و مشتریهایش سودمند است، برای بقیه بازیگران این ماجرا نیز منفعت دارد. نارایانا، در کیمنز، تعهد مشابهی برای تقویت بنیان نهادی، به نفع خود و به نفع عموم ایجاد خواهد کرد.
پی نوشت:
۱. medical tourism شاخهای از گردشگری سلامت است که در آن شخص از کشور پیشرفته به سایر نقاط دنیا سفر میکند تا از خدمات پزشکی کشور مقصد در مراکز درمانی بهره مند شود.
ارسال نظر