نگاه دیگران-بخش صدونودوچهارم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
اکنون هنگامیکه کیسینجر سعی کرد بازوی اطمینانبخشی را روی دوش اسرائیلیها قرار دهد، آنها [اسرائیلیها] میدانستند که هدف از آن فشار آوردن به آنها برای سازش است و [بنابراین] مقاومت کردند. این یک درس مهم بود: ایالاتمتحده با دادن امتیازات ملموس به اسرائیل (بهجای محکوم کردنش)، اعتبار بیشتری نزد اعراب بهدست میآورد. پرزیدنت جو بایدن کارآمدی این رویکرد را زمانی نشان داد که در جریان شروع جنگ بین اسرائیل و حماس در ماه مه۲۰۲۱ دست خود را به دور نخستوزیر نتانیاهو انداخت. بایدن با وجود درخواستهایی از پایگاه دموکرات مترقیاش و تلاشهایش در شورای امنیت برای اصرار بر آتشبس اسرائیل، ابتدا از اقدام شورای امنیت به مدت یک هفته جلوگیری کرد و سپس نتانیاهو را برای پایان دادن به بمباران تحتفشار قرار داد. نخستوزیر اسرائیل ظرف بیستوچهار ساعت این کار را انجام داد.
پنجشنبه، ۲مه۱۹۷۴، بیتالمقدس. زمانی که کیسینجر برای شروع دیپلماسی رفتوبرگشت اسرائیل-سوریه وارد اسرائیل شد، مایر او را درباره قطعنامه شورای امنیت سرزنش کرد. مایر پرسید که چگونه ممکن است که اسرائیل محکوم شود و «کلمات کریات شمونا حتی ذکر نشده باشد؟» چرا این همیشه اسرائیل باشد که قبض را میپردازد؟ او میخواست بداند. هجده اسرائیلی از جمله زنان و کودکان کشته شدهاند، «و ما محکوم شدیم و ایالاتمتحده به آن رای میدهد؟» کیسینجر مدعی شد که نیکسون به او دستور داده است که به قطعنامه رای دهد. هنگامیکه آنها درباره مذاکرات با سوریه صحبت کردند، مایر گفت که از رئیس جدید ستاد ارتش، ژنرال «موتا گور» خواسته است تا نقشهای را تهیه کند. این نام کیسینجر را مملو از ترس کرد.
آیا او همان ژنرالی نبود که درباره پیشنهاد سینا توسط اسرائیل با همتای مصری خود در ژنو، بند را به آب داد؟ نخستوزیر گفت که گور احساس میکند اسرائیل میتواند در منطقه جولان جنوبی سخاوتمندتر از منطقهای عمل کند که آنها از آن بهعنوان «رفیدیم» یاد میکنند. بااینحال، گور درباره قنیطره و تپههایی که آن را احاطه کرده بودند، انعطافناپذیر بود؛ اما مایر افزود که اگر «اسد بخواهد منطقی عمل کند، من آماده خواهم بود که از کابینه بخواهم بخش شرقی قنیطره را بدهد.» کیسینجر پاسخ داد که با هر عربی که صحبت کرده است، به او گفته که اسد باید تمام قنیطره را داشته باشد.
علاوه بر این، اگر عدم تمایل او به تسلیم منجر به شکست او شود، به توانایی او برای مدیریت امور به نفع اسرائیل آسیب میرساند.شخصی کردن موضوع پس از گاف او در سازمان ملل بهسختی میتوانست وی را متقاعد کند که بیشتر پاسخگو باشد. مایر گفت که قنیطره هرگز برای اسد معنایی نداشت و حتی یک نفر از اعضای کابینه او [مایر] نبود که فکر کند اسرائیل باید آن را به متجاوزی [اسد] که دو جنگ را آغاز کرده بود و همچنان به نیروهای اسرائیلی در جولان شلیک میکرد، تسلیم کند. او [کیسینجر] پاسخ داد: وقت خود را برای متقاعد کردن کابینه خود برای دادن نیمی از قنیطره تلف نکنید. نتیجه آن شکست ماموریت وی و مشکل [سازی] از جانب شوروی خواهد بود، بهعلاوه او نمیتواند اعراب خلیجفارس را برای اطمینان از لغو تحریم نفت بهصف کند.
سادات برای اتکا به ایالاتمتحده همچون یک احمق به نظر میرسد و باید به سمتی تهاجمیتر برود، تشدید دائمی [تنش] در جولان وجود خواهد داشت و کاری که نیکسون در آن زمان انجام خواهد داد غیرقابلپیشبینی بود. تلاوت غزل مصائب خستهکننده شده بود؛ اما او هرگز از تکرار آن برای اسرائیلیها خسته نشد و معتقد بود که برای تضعیف دفاع روانی آنها به معادل کلامی یک دژکوب نیاز دارد. او [کیسینجر] گفت که انجام سفر اشتباه است: «شکست در واشنگتن یکچیز است؛ این یک چیز دیگر است که به اینجا بیایم و اعتبارم را به خطر بیندازم.» او در عجب بود که چگونه میتواند توضیح دهد که اسرائیل باید قنیطره را حفظ کند «تا از شهرکها دفاع کند؛ درحالیکه هیچکس حق شما را برای دفاع از این ...شهرکها نمیپذیرد. آنها آن را بهعنوان یک سیاست الحاق در نظر خواهند گرفت. ما از این موضوع پشیمان خواهیم شد.» با این کار، آنها مساله را به اتاق کابینه موکول کردند؛ جایی که همه مشاوران مایر منتظر آنها بودند. اینبار، همانطور که مایر روی صندلی خود نشست، رابین و آلون در کنار او قرار گرفتند.
ژنرال گور جلسه را با نشان دادن نقشه خود به کیسینجر آغاز کرد و توضیح داد که چرا خط تپههای غرب قنیطره آخرین خط دفاعی قبل از شروع شیب زمین به سمت «دره جزریل» بود. او توضیح داد که در جولان جنوبی، این فلات ارزش نظامی کمی دارد؛ بنابراین اسرائیل میتواند در آنجا امتیازاتی بدهد. اما هرگونه حرکت به سمت غرب در جولان مرکزی، سوریها را مستقیما به شهرکها میآورد. به گفته گور، اسرائیل برای دفاع از آنها باید تپهها را حفظ میکرد. کیسینجر بهسختی توانست خود را مهار کند. او فهرست عواقب رنگ و رو رفتهاش را تکرار کرد. سپس، با کماهمیت جلوه دادن تمرکز نظامی محدود گور، [کیسینجر] توضیح داد که این موضوع درباره یک خط دفاعی نیست، بلکه بیشتر درباره پیامدهای ژئوپلیتیک گستردهتر برای اسرائیل است.
با نگاهی به رابین، کیسینجر به یاد آورد که چگونه آنها با هم یک استراتژی برای ایجاد ناامیدی در اعراب با حمایت شوروی طراحی کردند تا اینکه اعراب در نهایت به ایالاتمتحده روی آوردند، «و از این طریق بهطور مشترک ظرفیت تعیین سرعت وقایع را بهدست خواهیم آورد.» اکنون خط عقبنشینی گور آنچه را که این استراتژی به دست آورده بود، به خطر انداخته بود؛ البته «با اثبات اینکه کسانی که از ایالاتمتحده پیروی میکردند از یک «سیاست توهم» تبعیت میکردند و آنهایی که با اتحاد جماهیر شوروی ماندند، همیشه درست میگفتند.»