نگاه دیگران-بخش صدوسیوهفتم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
پنجشنبه، ۱۳ دسامبر ۱۹۷۳، القناطر الخیریه، مصر. سادات دوباره به کمک او آمد. این بار آنها در خلوتگاه آخر هفته او، حدود بیستکیلومتری شمال قاهره، در نقطهای که رود نیل به شاخههای «روزتا» و «دمیتا» تقسیم میشود، ملاقات کردند و شریانهای کشور را درحالیکه خون حیات آن از دلتا به سمت دریا میرود، گسترش میدهد. ویلای ریاستجمهوری مشرف به یکی از این سد بندهای دوقلو بود؛ سدهایی که با طاقهای زیبای قنات مانندش به هر دوشاخهی رود نیل کشیده میشود. در انتهای هر یک از این سدها، برجهای عثمانی مشابهی ساختهشده بود تا اتاقهای دیدهبانی را که موانع فولادی سنگین را بالا و پایین میکردند (موانعی که جریان رود نیل را به منطقه دلتای غنی از کشاورزی تنظیم میکرد) پنهان کنند. آنها در دهه۱۸۶۰ توسط محمدعلی پاشا، بنیانگذار مصر مدرن ساخته شده بودند. مانند اهرام جیزه -آنها دوران گذشته عظمت مصر را تداعی میکردند- این یکی نشاندهنده صنعتی شدن یک تمدن باستانی بود.
زمینهای مسطح و حاصلخیز بین دو سد به پارکها و باغچههایی تبدیل شده بودند که خانوادههای مصری در تعطیلات آخر هفته و سایر تعطیلیها برای تفریح به آنجا میرفتند. ویلای سادات در داخل این محوطه، در جایی قرار داشت که شامل ده جریب باغهای سرسبز و با دقت آراستهشده با درختان نخل و فیکوس و یک تاب برای نوههای سادات بود. در جلو و پشت عمارت گچی زرد، آلاچیقهایی که توسط ستونهای یونانی نامتجانس حمایت میشدند، به تراسهای طبقه دوم سایه میدادند. کرکرههای سبزرنگ، پنجرههای قوسی را تزیین میکرد. در بخش مرکزی باغچههای این ویلا یک درخت انجیر باستانی غولپیکر بود که تاج گسترده آن توسط چهار ریشه هوایی حمایت میشد که مدتها پیش به زمین فرود آمده بودند تا تنههای محکمی را ایجاد کند که آن شاخههای عظیمی را که از بالاتنه اصلی امتداد یافته بودند، حمایت کند.
سادات در سایهسار آن، که توسط نسیم خنکی که از رودخانه نزدیک میوزید، مینشست و به آبهای آهسته شاخه نیل که از میان سدبندها در مسیر دریای مدیترانه عبور میکردند، فکر میکرد. کاروان کیسینجر از قاهره در بزرگراهی که در مجاورت رودخانه قرار داشت به سمت شمال حرکت کرد. این مسیر به سرعت از میان حومههایی با آپارتمانهای مخروبه و دارای آجرهای قرمزرنگ، به جادهای دومسیره رسید. میلههای فولادی از پشتبامهای ناتمام رد شده بود و در انتظار ساخت طبقات بعدیای بودند که جمعیت به سرعت در حال گسترش قاهره به آن نیاز داشت. در دو طرف جاده، مکانیکها روی وانتبارهای خراب در کنار نانواییهایی کار میکردند که نان پیتا [pita bread: نان صاف و گردی است که در حدود بیست سانتیمتر قطر دارد.مصرف این نوع نان در مدیترانه، خاورمیانه و شمال آفریقا بسیار رواج دارد] را در غرفههای خیابانی به نمایش میگذاشتند.
شیشلیکهای بینراهی روی باربکیوهای موقتی خیابانی کباب میشد. کاروان کیسینجر در حال مسابقه دادن با گاریهای شل و ولی ( که قاعدتا چهارپایان باید آنها را میکشیدند) بود که خارج از جاده اصلی بودند و حرکت آنها گردوغباری را به هوا میفرستاد که روی نانهایی مینشست که توی سینیها قرارگرفته بود. اگر کیسینجر از روی روزنامههایی که میخواند نگاه میکرد، کشوری بهشدت فقیر را میدید. مصریها غرور خود را بازیافته بودند؛ اما در غیر این صورت در فلاکتی گرفتارشده بودند که ویژگیهای جمعیتی - به کمک بیکفایتی و فساد رژیم ناصر- برایشان به ارمغان آورده بود. کاروان از سد بند اول گذشت و از میان باغها و باغچهها گذشت. آنها به سمت جنوب پیچیدند و در امتداد کرانه روزتای رود نیل به سمت اتاق دیدهبانی عثمانی که مشخصکننده سد بندِ دوم بود، راندند. درست قبل از اینکه به آنجا برسند، به سمت ورودی ویلای سادات پیچیدند و به پلههای سنگی رسیدند که به تراس طبقه اول و در ورودی بدون تزئینات منتهی میشد.
هنگامیکه کیسینجر از لیموزین خود پیاده شد، متوجه سادات شد که در بالای پلهها منتظر اوست و یونیفرم نظامی سفارشی خود را پوشیده است. سادات در تراس مقابل دوربینهای مطبوعاتی به گرمی از او استقبال کرد و سپس او را به اتاق پذیرایی سادهاش در راهروی اتاق کارش برد. این اتاق از طریق دو پنجره کوچک و قوسیشکل که توسط قفسههای کتاب پوشیده شده بودند به رود نیل اشراف داشت. نقشه برجسته مصر از کف تا سقف، دیوار اتاق آفتابی مجاور را تزیین میکرد. کیسینجر و سادات کنار پنجرههای قوسی روی یک صندلی راحتی فرانسوی با هم نشستند. روی دیوار بالای سر آنها یک نقاشی ساده از سد بلند اسوان، یک پروژه عظیم مهندسی، بود که شوروی بهتازگی در مصر علیا، در انتهای دیگر رود نیل، تکمیل کرده بود.
هنگامیکه رسانهها بیرون آمدند، سادات به سمت صندلی گهوارهای چرمی خود حرکت کرد، پیپِ همیشه حاضر خود را روشن کرد و حمله به اتحاد جماهیر شوروی را آغاز کرد. آنچه موجب این انتقاد تلخ شد، دست ردِ اخیری بود که در زمان درخواست تسلیحات جدید از مسکو برای مقابله با عرضه مجدد تسلیحات ایالاتمتحده به اسرائیل به سینه او زده شد. سادات نیت خود را برای کیسینجر روشن کرد. او اتکای مصر به اتحاد جماهیر شوروی را کاهش خواهد داد و در عوض به ایالاتمتحده روی خواهد آورد. این شامل ممانعت از دسترسی شوروی به پایگاههای مصر و اجازه لغو پیمان دوستی شوروی و مصر بود.