نگاه دیگران-بخش سیونهم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
باوجوداین، اسرائیلیها میترسیدند که کیسینجر فریفته نماینده خوشپوش، مودب و خوشمعاشرت مصر شود. قبل از جلسه، رابین یک پرونده پانزدهصفحهای درباره اسماعیل که توسط جامعه اطلاعاتی اسرائیل تهیه شده بود، به کیسینجر داد. اعتبار آن پرونده با یک منبع سطح بالا در قاهره مسجل شده بود: [او کسی نبود جز] اشرف مروان، داماد جمال عبدالناصرِ فقید که از اطرافیان و حلقه درونی سادات بود (درباره او بعدها بیشتر خواهیم شنید). همانطور که رابین پس از تحویل پرونده به کیسینجر در جلسه «اتاق نقشه» به مایر گزارش داد: «شائول» متعهد شد که «هیچ موضعی نمیگیرد یا خود را متعهد به هیچچیز جز بحث فلسفی و وعده برای ادامه تماسها در آینده نمیسازد.» عامل دیگری در پس رضایت کیسینجر وجود داشت. تا دسامبر۱۹۷۲، ارزیابی سیا این بود که «برتری نظامی اسرائیل در مقابل مصر غیرقابل چالش به نظر میرسید. سادات نمیتوانست با انجام حملهی نظامی تمامعیار از این معما بگریزد؛ زیرا محکوم به ناکامی بود.» این در چارچوب استراتژی کیسینجر هم بود. فقط به نظر میرسید که اخراج مستشاران شوروی تقویتکننده ثبات تعادل در نظم منطقهای است که او به آن گرایش داشت.
ملاقات اسماعیل با کیسینجر سرانجام برای ۲۵فوریه۱۹۷۳ تعیین شد. تا آن زمان، نیکسون مجددا انتخاب شده بود و آرای خیرهکننده ۷/ ۶۰درصدی و همه ایالتها بهجز ماساچوست را بهدست آورد. با امضای «پیمان صلح پاریس»، نیکسون به این سهگانه دستیافته بود: عادیسازی روابط با چین که حاصل سفر تاریخی وی به پکن در سال۱۹۷۲است؛ تنشزدایی با شوروی، همانطور که در نشست سال۱۹۷۲ مسکو مشهود است و اکنون یک توافق صلح با ویتنام که حضور نیروهای آمریکایی در آنجا را پایان میدهد. رئیسِ کیسینجر خواستار حرکت بهسوی چالش بزرگ بعدی بود که او آن را صلح در خاورمیانه معرفی میکرد. نیکسون دیپلماسیِ پشت پرده کیسینجر را بهترین راه برای ادامه این کار میدانست. همانطور که او به الکساندر هیگ گفت که وی بهزودی بهعنوان رئیس کارکنانش منصوب خواهد شد، «ما نمیتوانیم اجازه دهیم که وزارت خارجه، خاورمیانه را مدیریت کند.
آنها همهچیز را خراب خواهند کرد.» اما ارزیابی رئیسجمهور از آنچه باید در کانال کیسینجر انجام شود، به طرز چشمگیری تغییر کرده بود و او همچنان درباره این مساله شک و تردید داشت که آیا مشاور امنیت ملی او، مرد این کار هست یا نه. او به هیگ گفت: «من در هنری نمیبینم که بتواند از پس این کار برآید.» رئیسجمهور این مساله را گوشزد کرد که او پس از انتخابات به کیسینجر گفته بود که «اکنون زمان فرارسیده که آن پیرزن [گلدا مایر] را تحتفشار قرار دهیم.» او سپس نگرانی خود را بیان کرد که وقتی هویت یهودی کیسینجر به میان میآید، «نقطه کور» او متلاشی نمیشود: «او کاملا به آن چیزی حمله میکند که دستور کار یهودیان خواهان آن است...
او نمیخواهد برای اسرائیلیها کاری کند؛ مگر دادن اطمینان خاطر به آنها و دادن تسلیحات بیشتر به آنها.» این یک ارزیابی زیرکانه از کاری بود که مشاور امنیت ملیاش آمادگی انجام آن را داشت؛ اگرچه کیسینجر از پیشنهاد نیکسون [مبنی بر این] که او این استراتژی را برای خدمت به منافع دولت دنبال میکرد نه منافع ملی آمریکا بهشدت ناراحت شد. در واقع، این همان استراتژیای بود که نیکسون به وی دستور داده بود در آستانه انتخابات نوامبر پیگیری کند. نیکسون در خاطرات خود مینویسد که در ضرورت انجام کاری در خاورمیانه در سال۱۹۷۳، صرفنظر از انتخابات آینده اسرائیل «بهشدت کیسینجر را متاثر ساخته است.»