روشهای نوین بنگاهداری
خودروسازی ایران با گردشی درحدود ۲۷ میلیارد دلار، کمتر از یک درصد گردش مالی این صنعت در دنیا را به خود اختصاص داده و به رغم برخورداری از گردش مالی نسبتا قابل قبول بهدلیل ناتوانی در استفاده از روشهای بهرهور و صحیح بنگاهداری چه در حوزه تامین و تولید و چه در حوزه مدیریت مالی همواره دچار کمبود نقدینگی و سرمایه بوده است. در حالی که شرکتهای خودروساز بزرگ دنیا عموما بخش مهمی از سرمایه مورد نیاز خود را با اقدامات درونزا و از طریق بهینهسازی روشها و بهرهمندی از استراتژیهای به روز تامین میکنند و تنها بخش کوچکی را از طریق نهادهای مالی خارج از بنگاه نظیر بازار سرمایه و بانکها تامین میکنند، شرکتهای خودروساز داخلی تنها بانکها را بهعنوان محل تامین سرمایه میشناسند. بانکها نیز طی سالهای اخیر با تامین سرمایه گران تنها به عمق زیانده بودن شرکتهای خودروساز افزودهاند.
اصولا بیشترین بخش سرمایه در گردش شرکتهای بزرگ خودروسازی دنیا ازطریق فروش مستمر، توسعه بازارهای صادراتی و تصاحب سهم بیشتر بازار در مناطق جدید جغرافیایی بهدست میآید. این شرکتها تلاش میکنند تا همواره بهای تمام شده تولیدات خود را کاهش دهند بهنحوی که قدرت رقابتپذیری خودروهای تولیدی در بازارهای هدف حفظ شود. در واقع «حفظ بازار درجهت استمرار درآمدهای فروش»، «کاهش قیمت تمامشده محصول درجهت افزایش توان رقابتپذیری»، «کشف بازارهای جدید برای افزایش درآمد»، «جذب سرمایه از طریق شرکای بالقوه برای ایجاد خطوط تولید در مناطق نوظهور جغرافیایی» و از همه مهمتر «سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه محصول به جهت توسعه بازار» ازجمله ۵ اقدام درونزا و مهمی است که شرکتهای صاحب برند برای افزایش درآمد و سرمایه خود انجام میدهند. این شرکتها علاوه بر تلاش درجهت تامین سرمایه جدید درخصوص حفظ و استفاده بهرهور از سرمایه موجود نیز اقدامات موثری را انجام میدهند. بهعنوان مثال استراتژی تولید براساس تقاضا اقدام موثری است در جهت استفاده بهرهور از منابع درگردش. در این شرکتها اصولا جریان مواد در هر دستگاه تولید، صرفا زمانی فعال میشود که تقاضایی در کانتر فروش دریافت شود؛ در واقع جریان مواد و جریان نقدینگی بر بستری از تقاضای اکتیو شده قرار دارد و اصولا بخشی از سرمایه در گردش دراین شرکتها از پیشفروش و بخشی نیز از طریق خریدهای اعتباری تامین میشود. نکته مهم در روش تولید براساس تقاضا کاهش سرمایههای راکد در قالب موجودی انبار، همچنین کاهش زمان گردش سرمایه و نقدینگی در این شرکتهاست که اقدامی موثر در جهت چابکسازی ساختار پولی و نیز افزایش بهرهوری منابع مالی است. گردش مالی برخی از شرکتهای بزرگ به حدی است که گاهی از تحولات استراتژیک نیز برای افزایش سرمایه بهره میبرند. بهعنوان مثال استراتژی ادغام که باعث افزایش قدرت رقابتپذیری و توسعه بازار و محصول شرکتها میشود. نمونه آن ادغام شرکت میتسوبیشی در رنو-نیسان بود که میزان فروش مجموع سه شرکت را در سال ۲۰۱۷ بهمیزان ۵/ ۶ درصد افزایش داد، بهطوری که جایگاه این شرکت را تا رده نخست بزرگترین تولیدکننده خودرو ارتقا بخشید.
البته امروزه سرمایه درگردش شرکتهای خودروسازی دنیا آنقدر زیاد شده که بیشتر این شرکتها برای استفاده بهرهور از منابع مالی خود به تاسیس شرکتهای مالی در مجموعه خود اقدام میکنند. این موسسات مالی علاوه بر بهینهسازی جریان پول در این شرکتها به شناسایی مسیرهای جذب سرمایه میپردازند. همچنین هدایت سرمایهگذاری در سگمنتهای مرتبط با فرآیند اصلی و نیز لیزینگ به مشتریان در جهت خرید اعتباری از جمله خدماتی است که این موسسات مالی به کمپانی مادر ارائه میکنند. بالغ بر ۱۵ درصد درآمد خودروسازی دایملربنز آلمان در سهماهه سوم ۲۰۱۸حاصل خدمات شرکت «دایملر فایننس سرویس» بوده است. در واقع این شرکت علاوه بر آنکه به تامین سرمایه کمپانی بنز کمک کرده از حاصل خدمات خود نیز معادل ۱۵ درصد به درآمد گروه اضافه کرده است.
فروش اوراق قرضه و دریافت اعتبارات بانکی نیز ازجمله روشهای تامین سرمایه ازطریق نهادهای خارج ازبنگاه در شرکتهای خودروسازی دنیاست. بهعنوان مثال حدود ۸/ ۵ میلیارد یورو ازمجموع نقدینگی شرکت بنز در پایان سپتامبر ۲۰۱۸ مربوط به فروش اوراق قرضه است. همچنین این شرکت درجولای ۲۰۱۸ موفق شد از کنسرسیومی متشکل از بانکهای بینالمللی یک خط اعتباری به ارزش ۱۱میلیارد یورو با ترم بازگشت ۵ ساله دریافت کند. این شرکتها البته سرمایهگذاریهای جدیدی نیز در کشورهای مختلف دارند که عموما این سرمایهها از طریق جذب سرمایههای جدید شرکا یا افزایش سرمایه در بورس تامین میشود.
در ایران اگرچه به لحاظ قانونی روشهای متعددی برای تامین سرمایه شرکتهای تولیدکننده تعریف شده، اما برخورداری از این روشها در برخی شرایط نظیر تحریم چندان امکانپذیر نیست. برخی از این حمایتها بهصورت تامین اعتبار یا وام بانکی برای خرید تجهیزات یا مواد اولیه است. استفاده از ال سی بانکی یکی دیگر از روشهای تامین یا حفظ سرمایه در خرید مواد اولیه و قطعات منفصله خارجی است. همچنین حمایت بانکی درخریدهای خارجی به شکل یوزانس نیز یکی دیگر از روشهای تامینسرمایه درخریدهای خارجی است. اما نکته مهم این است که در شرایط فعلی استفاده از هیچیک از روشهای مذکور تقریبا امکانپذیر نیست. اصولا ساختارهای اقتصادی و پولی دنیا بهگونهای تدوین شده که کشورهای کنار گذاشته شده از زنجیره تجارت جهانی (تحریم شده) نمیتوانند بهدرستی از این ساختارها بهرهبرداری کنند.
از سوی دیگر از آنجا که شرکتهای خودروسازی در ایران هیچگاه بهصورت یک بنگاه اقتصادی سودآور مدیریت نشدهاند و دیدگاه مدیریت دولتی حاکم بر این شرکتها معمولا بهجای آنکه به سودآوری متکی باشد، به تامین نظر نهادهای دولتی وابسته است، بنابراین جریان نقدینگی دراین شرکتها هیچگاه به شکل بهرهور و سودآور مورد استفاده قرار نگرفته است. بهعبارت بهتر ساختار تامین و فروش این شرکتها بهرهور نیست و این را میتوان از زمان طولانی یکبار گردش سرمایه و مواد در این شرکتها متوجه شد. میانگین لیدتایم تولید درشرکتهای خودروسازی دنیا حدودا ۴ماهه است؛ یعنی از زمان سفارشگذاری قطعات تا زمان تحویل خودرو به مشتری بهطور میانگین ۴ماه طول میکشد. این به آن معناست که دراین صنعت یک بچ سرمایهای باید در یک دوره مالی یکساله، ۳ بارچرخش کند. این البته اساس یک الگوی ساده تخمین بازه زمانی سرمایه در گردش است و تخمین دقیقتر تعداد دفعات چرخش پول در یک شرکت به عوامل مختلفی ازجمله طرحریزی مالی و روشهای تولیدی آن شرکت بستگی دارد. این درحالی است که گردش مالی در شرکتهای خودروسازی ایران شاید تنها یک بار و نهایتا دوبار درسال رخ دهد و این موضوع باعث میشود نیاز به سرمایه درگردش دراین شرکتها بهشدت افزایش یافته، بهطوری که این شرکتها را درمیانه سال مالی دچار افت نقدینگی کند.
در وضعیت فعلی که شرایط تحریم باعث شده تامین قطعات در بازههای زمانی طولانیتر امکانپذیر شود، شاید دلایل اصلی طولانی بودن زمان گردش سرمایه دراین شرکتها مخفی بماند. اما نباید از این موضوع غافل شد که روشهای خرید در شرکتهای خودروسازی روشهای درستی نیست، بهطوری که سفارشگذاری تا تامین مواد و قطعات از زمانهای غیراستانداردی برخوردار است. طولانی بودن این بازه در شرکتهای داخلی به کهنه بودن روشهای خرید از مرحله انتخاب پیمانکار و مذاکره تا روشهای تست و آزمون قطعات و مواد و حتی روشهای طرحریزی و مدیریت انبارش مربوط میشود. در حال حاضر در دنیا دیگر از شرکتهای واسطهای نظیر ساپکو و سازهگستر برای تامین مواد و قطعات استفاده نمیشود. این شرکتها مسیرهای تامین را طولانی میکنند. امروزه OEMها بهعنوان هلدینگهای بزرگ قطعهسازی بخشهای زیادی از مراحل تامین را برعهده دارند و همین موضوع باعث شده جریان مواد و نقدینگی در شرکتهای خودروسازی چابک و چابکتر شود. روشهای غلط فعلی در حوزه تامین مواد و قطعات، البته یک خسران دیگر نیز برای این شرکتها بهوجود آورده و آن افزایش میزان ضایعات و دورریزهای تولید است که سهم روش غلط تامین در بروز این ضایعات بیش از سهم روش غلط تولید در این شرکتهاست. در واقع نسخه اصلی شفابخش در عبور شرکتهای خودروساز از روشهای کهنه شرکتداری نهفته است.
ارسال نظر