توهم  تحلیلگری  در  بازار سرمایه

بازار سرمایه به دلیل ماهیت پیچیده و متاثر از عوامل متعدد اقتصادی، مالی و سیاسی یکی از حوزه‌هایی است که به‌شدت تحت‌تاثیر اثر دانینگ–کروگر قرار دارد. بسیاری از افرادی که وارد این حوزه می‌شوند، گمان می‌کنند که با چند روز مطالعه یا گذراندن دوره‌های آموزشی سطحی می‌توانند به تحلیلگران کارآمدی تبدیل شوند. آنها با اطمینان به تحلیل‌های سطحی خود، وارد میدان می‌شوند و پس از چند معامله موفق اعتمادبه‌نفس زیادی پیدا می‌کنند. این موفقیت‌های اولیه که بیشتر به دلیل روند کلی بازار و شرایط خاص اقتصادی است تا مهارت‌های فردی، باعث می‌شود که فرد تصور کند همه‌چیز را در این بازار می‌داند. این وضعیت به‌سرعت باعث می‌شود که این افراد خود را به‌عنوان تحلیلگران خبره معرفی کرده و توصیه‌ها و سیگنال‌هایی به دیگران بدهند.

در واقع، اثر دانینگ–کروگر در این مرحله به اوج خود می‌رسد. این افراد به دلیل ناآگاهی از پیچیدگی‌های بازار بیش از حد به توانایی‌های خود اعتماد می‌کنند و به‌سادگی به دیگران توصیه‌های بی‌پایه و اساس می‌دهند. این توصیه‌ها که اغلب بر اساس تحلیل‌های ساده و بدون پشتوانه است، می‌تواند باعث شود که سرمایه‌گذاران مبتدی و کم‌تجربه نیز به اشتباه بیفتند و تصمیمات نادرستی بگیرند. این تحلیل‌ها معمولا شامل پیش‌بینی‌هایی هستند که بر اساس تحلیل تکنیکال ساده، اخبار سطحی یا حتی شایعات استوارند، بدون آنکه به فاکتورهای بنیادی و کلان اقتصادی توجه کافی شده باشد.

اگرچه بازار سرمایه ایران به دلیل شرایط خاص خود بستر مناسبی برای رشد سریع این نوع تحلیلگران غیرحرفه‌ای است، اما نقش شبکه‌های اجتماعی در گسترش این پدیده غیرقابل‌انکار است. کانال‌های تلگرامی، صفحات اینستاگرامی و گروه‌های تلگرامی تبدیل به بستری شده‌اند که در آن افراد کم‌تجربه به‌سرعت به تحلیلگران و مشاوران مالی  تبدیل می‌شوند. 

این شبکه‌ها به افراد این امکان را می‌دهند که در عرض چند دقیقه تحلیل‌هایی از خود منتشر کنند که ممکن است توسط‌هزاران نفر دیده شود. نکته نگران‌کننده این است که چون این تحلیل‌ها عموما بدون پشتوانه علمی و حرفه‌ای هستند، به‌راحتی قابل‌تاثیرگذاری بر افکار عمومی و تصمیمات سرمایه‌گذاران می‌شوند. این تحلیل‌ها معمولا به‌سادگی به‌صورت «پیش‌بینی‌های قطعی» مطرح می‌شوند. برای مثال «این سهم حتما در مدت کوتاهی رشد خواهد کرد» یا «این شرکت به دلیل فلان خبر، قطعا سقوط خواهد کرد.» این نوع اطمینان کاذب سبب می‌شود که افراد کم‌تجربه به این تحلیل‌ها اعتماد کرده و دست به خرید یا فروش‌های پرریسک بزنند. در این میان، تازه‌واردان به بازار سرمایه که بیشتر در ابتدای مسیر خود قرار دارند، بیشتر در معرض اثر دانینگ–کروگر هستند.

 این افراد معمولا به دلیل ناآگاهی از سطح پیچیدگی‌های تحلیل‌های مالی و اقتصادی به اشتباه فکر می‌کنند که تحلیل‌های ساده‌ای که به‌دست می‌آورند می‌تواند آینده بازار را پیش‌بینی کند، در نتیجه، آنها به‌شدت بر پایه احساسات و تصمیمات لحظه‌ای عمل می‌کنند و این‌گونه باعث می‌شوند که رفتارهای گله‌ای شکل بگیرد. آنها بدون درک کافی از تحلیل‌های بنیادی و ساختاری بازار، به‌دنبال سیگنال‌های هیجانی و کوتاه‌مدت می‌روند و وارد معاملات سفته‌بازانه می‌شوند. این تصمیمات نه‌تنها ممکن است سرمایه آنها را به خطر بیندازد، بلکه به‌شدت بر نوسانات بازار تاثیر می‌گذارد.

به‌عنوان مثال، در بسیاری از مواقع مشاهده می‌شود که افراد تازه‌وارد به دلیل تحلیل‌های سطحی و بدون تحقیق، تصمیم می‌گیرند که به یک سهم بپیوندند فقط به این دلیل که در رسانه‌های اجتماعی صحبت‌هایی در مورد آن شده‌است. آنها بدون آنکه بررسی کنند آیا این تحلیل‌ها از یک منبع معتبر یا تحلیلگر با تجربه است یا خیر، به‌سرعت وارد معامله می‌شوند. این‌گونه رفتارها که از توهم دانایی و اعتماد کاذب سرچشمه می‌گیرند، باعث می‌شود که دیگر سرمایه‌گذاران مبتدی نیز به اشتباه وارد شوند و این روند می‌تواند به نوسانات شدید قیمت‌ها منجر شود.

این پدیده نه‌تنها به زیان شخصی افراد می‌انجامد بلکه اثرات منفی عمیقی بر کل بازار می‌گذارد. نوسانات شدید ناشی از تصمیمات اشتباهی که توسط تحلیلگران کم‌تجربه اتخاذ می‌شود، می‌تواند بازار را به وضعیت بی‌اعتمادی سوق دهد. این بی‌اعتمادی عمومی می‌تواند به کاهش سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت، کاهش تمایل به سرمایه‌گذاری در بازار سهام و در نهایت به رکود اقتصادی منجر شود. در حقیقت، وقتی مردم به اشتباهات و پیش‌بینی‌های غلط اعتماد کنند و نتایج منفی را تجربه کنند، ممکن است از بازار خارج شوند و این باعث کاهش نقدینگی و رکود بیشتر در بازار می‌شود.

برای مقابله با این پدیده نیاز به یک تغییر اساسی در فرهنگ بازار سرمایه وجود دارد. در ابتدا باید به سرمایه‌گذاران و تحلیلگران تازه‌کار آگاهی داده شود که بازار سرمایه چیزی بیشتر از تحلیل‌های سطحی و هیجانی است. آموزش‌های تخصصی باید جایگزین دوره‌های آموزشی ساده و زودگذر شود. به‌طور کلی، اثر دانینگ–کروگر در بازار سرمایه ایران یک پدیده است که باید به دقت شناسایی و مدیریت شود. این اثر نه‌تنها در تحلیلگران تازه‌کار، بلکه در خود سهامداران نیز نقش دارد. ناآگاهی از واقعیت‌های بازار، توهم دانایی و اعتمادبه‌نفس کاذب، همگی عواملی هستند که می‌توانند سرمایه‌ها را به خطر بیندازند و باعث نوسانات شدید در بازار شوند. برای مقابله با این وضعیت، آموزش صحیح، نظارت موثر و مسوولیت‌پذیری رسانه‌ها ضروری است تا بازار سرمایه ایران به مسیر رشد و پایداری برسد.

* تحلیلگر بازارهای مالی