فلسفه اقتصاد سیاسی هوش مصنوعی

آنها ابتدا لویاتان ایرانی با مختصات بازیگری توسعه‌خواه ملی را ایجاد کردند و پس از آن اقتصاد و سیاست مکانیکی را شکل دادند. بعد از جنگ جهانی دوم با قدرت‌گیری حزب توده و جریان‌های ملی و روشنفکران انتقادی، کشور از تجربیات علمی و بین‌المللی محروم شد.

زیر پوست کشور برای طبقات پایین و متوسط گزاره‌های مارکس خوانده می‌‌شد و برای طبقات بالا هایدگر و پدیدارشناسی با شعارهای کلی و ضد توسعه، مسکنی آرام‌بخش فراهم کرد. عینک مارکس و هایدگر هیچ نسبتی با تکنولوژی نداشت و عامل فلسفی دور افتادن کشور از دستاوردهای علمی شد.این مساله در مورد عصر اطلاعات و چند سالی است که در مورد هوش مصنوعی در حال روی دادن است. همایش‌ها، سخنرانی‌ها، کارگاه‌ها و ترجمه‌ها و تالیف‌هایی که در مورد هوش مصنوعی در حال شکل دادن فضای سیاسی و متعاقب آن ایجاد دستور کار و تدوین سیاست در مورد انقلاب چهارم صنعتی است بر همان عینک انتقادی و پدیدارشناسی است که با علم و جریان اصلی تکنولوژی مخالفت می‌کند. ترجمه‌ها، تالیف‌ها و اغلب سخنرانی‌هایی که به سمت تحلیل‌های فلسفی، اقتصادی و سیاسی در مورد هوش مصنوعی انجام شده است، اغلب به جریان‌های حاشیه‌ای و ضد علم تعلق دارد.

به لحاظ فلسفی، عینک هایدگر با مبانی پدیدارشناسی گزاره‌های کلی و قیاسی در باب ریاضی کردن جهان و تبدیل شدن انسان‌ها به عدد با گمشده اخلاق و فضیلت در حال تکرار شدن است. به لحاظ جامعه‌شناسی عینک فوکو قدرت انضباطی و کنترلی و جامعه توتالیتر و سراسربین را آینده‌پژوهی می‌کند و به لحاظ اقتصادی عینک مارکس دغدغه دولت مداخله‌گر جهت انحصار‌زدایی و حمایت از بیکاران و ایجاد تفکر انتقادی برای شکل‌دهی به جنبش‌های ضد هوش مصنوعی را تکرار می‌کند. هایدگر، مارکس و فوکو سه‌گانه مخربی است که بر پژوهش‌ها، ترجمه‌ها و ادبیات هوش مصنوعی، به‌خصوص در زمینه اقتصاد سیاسی در حال حاکم شدن است. همان پیش‌فرض‌های اشتباه و راه کجی که در مواجهه با تکنولوژی‌های مکانیکی برداشته شد، اکنون در مورد هوش مصنوعی نیز در حال تکرار است. انقلاب چهارم صنعتی و هوش مصنوعی به جریان اصلی علم و تکنولوژی تعلق دارد. این جریان بین‌المللی و دارای تقسیم کار جهانی است.

فضای باز و تسهیلات و امکاناتی که حکومت‌ها در اختیار نخبگان قرار داده‌اند، توانسته است انقلاب قرن بیست‌ویکم در زمینه هوش مصنوعی را فراهم کند. بستر توسعه هوش مصنوعی اقتصاد بازار آزاد و حاکمیت قانون است. روندی که شکل گرفته است به‌زودی از حاکمیت حکومت‌ها فراتر خواهد رفت و ائتلاف میان شهروندان و شرکت‌ها باعث ضعیف شدن لویاتان مکانیکی و شکل‌گیری لویاتان بین‌المللی که دارای شبکه‌های غیرمتمرکز است خواهد شد. منطق پدیدارشناسی هایدگر در فلسفه، پست‌مدرنیستی فوکو در جامعه‌شناسی و اقتصاد سیاسی انتقادی مارکسیستی توانایی فهم آنچه را که در حال شدن است ندارد. این سه روش‌شناسی حتی توانایی تحلیل درست مدرنیته و تکنولوژی‌های مکانیکی را نیز نداشتند.

فلسفه سیاسی اقتصاد هوش مصنوعی نوعی نظم خودجوش و یارگیری شرکت‌ها و شهروندان بین‌المللی است و هرگونه ادبیات تنگ‌نظرانه مبتنی بر خلق مفاهیم ریاضی کردن جهان، خلق توتالیتاریسم دیجیتال، فقرزدایی، ضدیت با انحصارگرایی، افزایش مالیات کارآفرین‌های جدید بعد از اینکه به کلیشه‌های ذهنی تبدیل شد در چرخه سیاستگذاری زمانی که موضوع انقلاب چهارم صنعتی به میان می‌‌آید با منطق مکانیکی قید و بندهای تنظیم‌گری از بالا را ایجاد می‌کند و تدوین سیاست مداخله‌گرایانه را شکل خواهد داد.

 

*عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد