او خود از این سنت پیروی کرد و رهبران بعدی (جیانگ ز‌مین و هوجین‌تائو) نیز تابع این تصمیم نهادی بودند. اهمیت و ارزش این سنت سیاسی هنگامی آشکار می‌شود که در تاریخ احزاب کمونیستی در اتحاد شوروی سابق و چین دوره مائو، رهبران جدید حزب همواره پس از مرگ رهبر پیشین به قدرت می‌رسیدند. بنابراین جابه‌جایی مسالمت‌آمیز رهبری در حزب در زمان حیات رهبر پیشین، امری نادر محسوب می‌شد. اما در سه دوره سیاسی، جابه‌جایی مسالمت‌آمیز قدرت در حزب کمونیست چین رقم می‌خورد. به این معنی که در زمان حیات رهبر پیشین، رهبر جدید به قدرت می‌رسد. پس از هوجین‌تائو در سال۲۰۱۲، شی‌جین‌پینگ قدرت را دردست می‌گیرد.

براساس سنت‌ سیاسی دنگ، باید در اکتبر سال۲۰۲۲ حزب نسبت به تعیین رهبر جدید به‌عنوان جایگزین شی اقدام می‌کرد. اما حزب برخلاف سنت قبلی نسبت به تمدید دوره سوم قدرت شی اقدام کرد. این امر نشان می‌دهد که کنگره حزب درصدد ترک سنت سیاسی دنگ (مدت‌دار بودن رهبری حزب) و پیروی از سنت سیاسی پوتین (دائمی بودن رهبری حزب) است.پیش‌بینی می‌شود تمدید دوره رهبری شی، آثار استراتژیک ذیل را داشته باشد:

۱- شی اعلام کرد که در انتخاب گروه جدید مقامات نقش اساسی داشته و روند و معیار اصلی برای انتخاب نیز مبتنی بر «وفاداری» به او بوده است. یکی از مولفه‌های اصلی تحولات اقتصادی در کشور‌های شرق و جنوب شرق آسیا، اصل «شایسته‌سالاری» بوده است. اصل شایسته‌سالاری میراث گرانبهای لی‌کوان‌یو رهبر سنگاپور است که دنگ به رعایت آن اصل در کشور چین همواره تاکید داشت. اولویت‌بخشی وفاداری نسبت به شایسته‌سالاری، موجب کاهش میزان کارآمدی دستگاه‌های اجرایی حاکمیتی خواهد بود و روند نرخ رشد اقتصادی را در سال‌های آتی تحت تاثیر جدی قرار خواهد داد.

۲- مدت‌‌دارسازی رهبری حزب، یکی از عوامل کنترل خودکامگی در نظام سیاسی چین محسوب می‌شد. اما عبور از دوره‌ای‌سازی رهبری، گام زدن در مسیر خودکامگی هرچه بیشتر در حزب خواهد بود. تاریخ سیاسی کشورها شاهد خودکامگانی بوده است که همواره اطراف خود را با «افراد وفادار» سامان داده‌اند. این امر موجب شده است که افراد وفادار گزارش اخبار بد را به حاکم انتقال ندهند. بنابراین حاکمیت نسبت به وقایع کور و کر شده و در ادامه نیز انطباق‌پذیری نسبت به تحولات محیطی را از دست می‌دهد. به گفته سوزان شیرک «افراد جرات نخواهند کرد که جنبه‌های منفی و هزینه‌های واقعی سیاست‌‌ها و مشکلات مربوطه را به رهبری حزب بگویند و همه برای نشان دادن میزان وفاداری خود بین خودشان رقابت خواهند کرد و در نهایت در این کار زیاده‌روی خواهد شد.»

۳- پس از برکناری افراد شایسته و تثبیت قدرت و ارتقای افراد وفادار در هرم سیاسی حزب، مسوولیت مشکلات اصلی کشور بر عهده شی خواهد بود که این را باید به‌عنوان بزرگ‌ترین خطر برای حزب محسوب کرد. پروفسور یانگ از دانشگاه شیکاگو می‌‌گوید: «شی اکنون واقعا مالک این سیستم است؛ بدون تردید هرگونه اشتباهی نیز منحصرا از آنِ او خواهد بود.»

۴- چین در دوره ۲۰۲۲ - ۱۹۸۰، دارای سیستم اقتصادی باز و سیستم سیاسی بسته بود. شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی، با وجود آزادی‌هایی که داشتند تحت سیاست‌های کلان حزب فعالیت می‌کردند. اما حزب در امور حاکمیت شرکتی آنها دخالت نمی‌کرد؛ ولی در دوره جدید، حزب در امور شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی دخالت خواهد کرد و نیروهای وفادار خود را در شرکت‌های خصوصی پراکنده خواهد ساخت؛ چراکه در دوره جدید، بسط قدرت سیاسی بر هر مساله دیگری برتری خواهد داشت.

۵- در دوره اصلاحات اقتصادی، رویکرد اصلی حزب معطوف به فتح بازارها و اولویت‌بخشی به مبانی «ژئواکونومیک» بود. ثمره اتخاذ این راهبرد مهم و اساسی، پیشرفت‌های شگرف اقتصادی و فناوری خصوصا در دهه۲۰۱۰ بوده است. اما با تمدید قدرت سیاسی شی، جهت‌گیری اصلی حزب معطوف به «ژئوپلیتیک» خواهد شد. اتخاذ رویکرد ژئوپلیتیک و اولویت‌بخشی به آن موجب توسعه‌طلبی‌های سرزمینی چین در کشورهای فقیر اما مستعد خواهد شد و با حکومت‌های استبدادی پیوندهای بیشتری برقرار خواهد شد.

با برتری چین در برخی فناوری‌‌های کلیدی همچون صنایع الکترونیک، مخابراتی ۵G، حمل‌ونقل، زمینه‌های وابستگی کشورهای دیگر فراهم‌تر می‌شود و با وضع استانداردهای مختلف، در آنها نفوذ بیشتری به‌وجود خواهد آمد.