متقی copy

انتشار بیانیه مشترک عربستان و چین منجر به شوک سیاسی برای مقامات و تحلیلگران مسائل سیاست خارجی ایران شد. در طی ۵سال گذشته از یکسو انگاره همکاری‌های سازمان‌یافته و توسعه‌یابنده ایران با چین به‌عنوان بخشی از تفکر راهبردی ایران برای قرن۲۱ بوده است. از سوی دیگر، گروه‌های اپوزیسیون مخالف نظام سیاسی با قالب‌های تفکر سطحی و انگاره‌های غیر واقع‌بینانه در سیاست بین‌الملل، ایران را تابعی از سیاست استعماری چین قلمداد کرده‌اند.  چنین رویکردی با واقعیت‌های سیاسی، راهبردی و امنیت منطقه‌ای چین، روسیه، ایران یا هر بازیگر دیگری همگونی و هماهنگی ندارد. واقعیت آن است که سیاست بین‌الملل ماهیت سیال تغییریابنده و دگرگون‌شونده داشته و خواهد داشت. در هر لحظه تاریخی از سیاست بین‌الملل، شکل خاصی از معادله قدرت به‌وجود می‌آید و تکامل می‌یابد. هیچ کشوری به‌ویژه قدرت‌های بزرگ، تمایل به همکاری راهبردی و فراگیر با بازیگری که مشکلات منطقه‌ای و راهبردی خود را حل نکند، نخواهد داشت. این امر تراژدی تکرارشونده سیاست بین‌الملل برای هر کشوری بوده و خواهد بود.

۱- نقش عربستان و جهان عرب در سیاست بین‌الملل

عربستان سعودی در زمره کشورهای تاثیرگذار در جهان عرب محسوب می‌شود. کشورهایی همانند مصر، سوریه و اردن در برخی از دوران‌های تاریخی نقش محوری، تعیین‌کننده و اثربخش در سیاست کشورهای جهان عرب را عهده‌دار بوده‌اند.  در شرایط موجود چنین نقش و کار ویژه‌ای بر عهده عربستان قرار دارد. عربستان از قابلیت‌های اقتصادی ویژه‌ای برخوردار بوده و در طی سال‌های گذشته قادر شد تا از طریق‌ سازوکارهای عمل‌گرایانه به موازات کنش تهاجمی تاکتیکی و گزینشی نقش موثری در راستای اهداف، سیاست‌ها و امنیت مورد نظر ایالات متحده در محیط منطقه‌ای ایفا کند.

کشورهای منطقه‌ای در شرایطی بقا و قدرت خواهند داشت که نقش ملی و منطقه‌ای خود را متناسب با اقتصاد جهانی و تقسیم بین‌المللی کار تعریف کنند. در غیر این صورت، به گونه مرحله‌ای موقعیت و کارکرد خود را در فضای سیاست جهانی از دست خواهند داد. عربستان در قرن۲۱ موقعیت خود را ارتقا داده و با سیاست جهانی هماهنگی بیشتری پیدا کرده است. بنابراین طبیعی است که نقش موثرتری در سیاست منطقه‌ای و سیاست بین‌الملل به‌دست آورد.

۲-مفاد بیانیه مشترک عربستان و چین

سفر جی‌پینگ، رئیس‌جمهور چین و دیدار با مقامات عالی‌رتبه عربستان در شرایطی انجام گرفت که اجلاسیه۴۳ کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس نیز در ریاض برگزار شده بود. در این شرایط تاریخی، زمینه برای دیدار رئیس‌جمهور چین با رهبران سیاسی کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس در ریاض فراهم شده است.  این امر، خاطره دیدار دونالد ترامپ از عربستان و رقص شمشیر با رهبران کشورهای عرب منطقه را باز تولید می‌کند. بیانیه مشترک عربستان و چین با توجه به مولفه‌های منطقه‌ای و راهبردی آن را باید به شکل دیگری از رقص شمشیر منطقه‌ای دانست که در برابر سیاست‌های راهبردی ایران نشانه گرفته شده است.

در بیانیه مشترک به این موضوع اشاره شده است که ایران برای اعاده موقعیت خود در محیط منطقه‌ای و سیاست بین‌الملل باید از انعطاف‌پذیری لازم برای هماهنگی با الگوهای رفتاری سایر بازیگران منطقه ای متناسب با ضرورت‌های سیاست جهانی و شکل‌بندی‌های امنیت منطقه‌ای عمل کند. واقعیت آن است که چین همواره بخشی از سیاست بین‌الملل بوده و الگوی رفتاری خود در شانگهای و در ارتباط با ایران را بر اساس قواعد سیاست بین‌الملل تبیین می‌کند و به مرحله عمل می‌رساند.  الگوی رفتاری چین در سیاست منطقه‌ای و نظام بین‌الملل به گونه‌ای بوده که راهبرد منطقه‌ای و سیاست جهانی این کشور را انعکاس عمل‌گرایانه می‌دهد. چینی‌ها الگوی رفتار منطقه‌ای و راهبردی خود را بر اساس ضرورت‌های تاکتیکی و مرحله‌ای تعریف می‌کنند و چنین فرآیندی نمی‌تواند تحت‌الشعاع سیاست‌های یک‌سویه قرار گیرد. این امر به مثابه یکی از پیچیدگی‌های واقعی و قابلیت‌های سیاست خارجی چین در نظام بین‌الملل محسوب می‌شود.

نتیجه

سیاست بین‌الملل محل کنش سازمان‌یافته بازیگران منطقه‌ای و قدرت‌های بزرگ است. هر بازیگر منطقه‌ای همانند عربستان که الگوی رفتاری و سیاست‌های خود را بر اساس شکل‌بندی‌های تاریخی و راهبردی سیاست بین‌الملل تعریف کند، در طولانی مدت قادر خواهد بود تا به مزایای حاصل از انعطاف‌پذیری تاکتیکی و کنش راهبردی سازمان‌یافته بر اساس منافع دسته‌جمعی نائل شود.  الگوی کنش تعاملی چین و عربستان می‌تواند  برای سیاست خارجی ایران مورد توجه جدی باشد. از سوی دیگر گروه‌های اپوزیسیون که نقش تحلیلی در سیاست خارجی ایفا می‌کنند نیز باید دست از بازی‌های هیجانی و کنش مقابله‌جویانه با ضرورت‌های راهبردی امنیت ملی ایران بردارند.

 نگاه سطحی به سیاست بین‌الملل، از سوی هر گروهی که شکل گیرد، مخاطره‌ساز خواهد بود. این واقعیت درسی آموزنده برای کارشناسان وزارت امور خارجه یا سایر تحلیلگران است.  تحلیلگران موضوعات منطقه‌ای و گروه‌های اپوزیسیون نیازمند درک و شناخت واقعیت‌های امنیت منطقه‌ای خواهند بود. آنان باید واقعیت‌های راهبردی تغییریابنده سیاست بین‌الملل را منعکس سازند و ایران را بیش از گذشته در وضعیت رویاگرایی قرار ندهند.  بیانیه مشترک چین و عربستان یک واقعیت سیاست بین‌الملل است که ان‌شاءالله می‌تواند برای تمامی کارگزاران، پژوهشگران و مفسران سیاست خارجی ایران درس هشدار‌دهنده و عبرت‌آموز داشته باشد. اگرچه سیاست هیچ‌گاه پایان نمی‌یابد و هر موضوع عبرت‌آموزی می‌تواند زمینه موفقیت‌های موثر در آینده سیاست خارجی و امنیت منطقه‌ای کشورها را فراهم سازد.

* استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران