نام من بندیکتا آلخو وارگاس است. من اهل سن‌لورنزو در بخش اورواپان مکزیک هستم و این داستان من است. پدرم، دومینیگو آلخو آمادو، سال‌ها پیش فوت کرد. مادرم، استر وارگاس ریس، هنوز زنده است. پدرم کشاورز بود و مادرم روزها به انتظار او می‌نشست تا با خرگوش، قارچ، یا گیاه کلیته از مزرعه به خانه بازگردد. مادرم مشتاقانه به انتظار می‌نشست تا خوراک خرگوش یا کلیته بپزد یا آتاپاکوا یا بشقاب قارچ را آماده کند. من آشپزی را از مادربزرگم، ماکسیمینا آمادو کروز، یاد گرفتم. وقتی پدرم مُرد تنها سه سال داشتم. پس از آن مادرم مجبور شد بیشتر کار کند. او غذاهای گوشتی تهیه می‌کرد و می‌فروخت. من از کار او دل خوشی نداشتم؛ زیرا وقتی آتاپاکوا یا چیروتی گوشت درست می‌کرد، از من می‌خواست که برای آوردن آب به چشمه بروم. سن لورنزو تنها یک چشمه داشت و با یک سطل به دنبال آب می‌رفتم. آنجا با همسرم آشنا شدم.

همسر من کشاورز است و به من در پرورش سبزیجات و صیفی‌جات کمک می‌کند. من هر روز ساعت ۵ صبح بیدار می‌شوم و به تپه می‌روم. در آنجا به گیاهانم رسیدگی می‌کنم. تاکنون بارها به آمریکا سفر کرده‌ام. بار اول سوار شدن به هواپیما برایم ترسناک بود. با خودم می‌گفتم:«به کجا می‌روم؟ آنجا خیلی دور است!» امروزه برای کار آشپزی به‌طور مرتب به آمریکا می‌روم. زمانی که به تپه‌ می‌روم با گل‌ها و درختان و سبزی‌هایم حرف می‌زنم. به کلیته‌هایم می‌گویم وقتی آنها را می‌بُرَم از من دلگیر نشوند چرا که به پختن آنها محتاجم. به آنها می‌گویم برای این می‌برمشان که طعم خوبشان را به مردم بچشانم و به همه نشان بدهم که آنها چقدر خوش‌طعم و زیبا هستند. از آنها می‌خواهم از من کینه‌ای نداشته باشند، چرا که من با کمک آنها می‌توانم فرزندانم را بزرگ کنم. به گیاهانم عشق می‌ورزم و به لطف خدا تکیه می‌کنم که ذوق آشپزی را در وجود من نهاده و مرا در کارم یاری می‌کند. مادربزرگم طبخ ۱۵ غذای محلی را به من آموخت. بعدها خودم غذاهای دیگری هم ابداع کردم. بسیاری از مواد لازم برای طبخ غذاهایم را خودم کشت می‌کنم. ذرت، گشنیز، نعناع و گوجه فرنگی‌هایم را خودم پرورش می‌دهم. دلیل علاقه مردم و طعم خوب غذاها همین است.

گردشگران بسیاری از دستپخت من لذت برده‌اند و با غذاهای مکزیکی آشنا شده‌اند. آنها درباره زندگی خودشان و غذاهای خودشان با من حرف می‌زنند، بعضی هم مرا به شهر و دیار خودشان دعوت می‌کنند. به همین دلیل بود که با «روبرتو» عازم واتیکان شدم. او یک روز در اینجا میهمان من بود و گفت باید تو را با خودم به واتیکان ببرم. او مقدمات سفر را فراهم کرد و مرا برای شرکت در یک فستیوال آشپزی به آنجا برد. در واتیکان کلیساهای زیبایی دیدم و با شخص پاپ هم دیدار بسیار کوتاهی داشتم که تجربه معنوی فوق‌العاده‌ای بود. این فرصتی بود که تنها از طریق فعالیتم در حوزه گردشگری برای من ایجاد شد.

من و خانواده‌ام با هم کار می‌کنیم و شبیه حلقه‌های یک زنجیر به هم وابسته‌ایم. من قطب خانواده‌ام هستم. در جامعه ما عموما مردان سرپرستی خانواده را برعهده دارند، اما درخانواده ما این‌طور نیست. ما در کنار هم و برابر هستیم و زنان در تمام امور خانواده نقش محوری دارند. من یک زن شجاع و موفق از فرهنگ پورپچا هستم؛ زنی قوی که با تکیه بر لطف خدا و توانایی خودم پیش می‌روم و به کاری مشغولم که به آن عشق می‌ورزم.

درباره گردشگری غذا در مکزیک

گردشگری

بندیکتا در دومین شهر بزرگ ایالت اورواپان مکزیک زندگی می‌کند؛ جایی که آووکادو به وفور یافت می‌شود. بندیکتا آلخو وارگاس عمرش را صرف طبخ غذاهای محلی لذیذ مکزیک کرده است؛ غذاهایی که دستور پختشان را از مادر و مادربزرگش فراگرفته است. عشق او به آشپزی موجب آفرینش مجموعه‌ای غنی از غذاهای جدید و خوش‌طعم شده است. همان‌طور که گردشگران با فرهنگ مکزیک آشنا می‌شوند، پرزهای چشایی‌شان نیز هنر ویژه بندیکا را پذیرا می‌شود. قریحه بندیکتا در آشپزی مکمل غنای فرهنگی و تاریخی شهر است. سن لورنزو رفته رفته به مقصد شناخته‌شده برای گردشگرانی بدل می‌شود که لذت‌ ناب غذاهای محلی و بافت فرهنگ بومی را قدر می‌دانند.