عرضه رسوم و غذاهای محلی، بر سفره‌‌ جهانی

نام من آنتونی رهایل است و این داستان من است. من در سال ۱۹۸۳ در بیروت متولد شدم؛ درست زمانی‌ که بیروت درگیر منازعات سیاسی و آشوب بود. قسمت عمده دوران جوانی من، در این آشوب‌ها سپری شد. در این دوران، هر روز در کشور اتفاقاتی می‌افتاد که رفاه عمومی را تحت تاثیر قرار می‌داد؛ اتفاقاتی نظیر اقدامات خشونت‌بار، بن‌بست‌های سیاسی، یا جنگ. ما هنوز هم با چالش‌های بسیاری دست به گریبان هستیم، اما من ایمان دارم که لبنانی‌ها باز هم به زندگی خود ادامه خواهند داد. در تمام زندگیم، از کاری که می‌کردم رضایت نداشتم. هنگامی که از دانشگاه فارغ‌التحصیل و به‌عنوان یک جراح دندانپزشک مشغول به کار شدم، منبع الهام خودم را شناختم. یک روز از خواب بیدار شدم و با خودم فکر کردم، ما لبنانی‌‌ها همیشه مردم خلاقی بوده‌ایم. ایده‌ها و غذاهای تازه ایجاد کرده و به تمام مردم دنیا شناسانده‌ایم.

بسیار خوب، اما آیا بهترین غذاهای در دسترس را امتحان می‌کنیم؟ ایده سایت «بدون سیر، بدون پیاز» از همین جا شکل گرفت. تصمیم گرفتم هر بار که برای خوردن غذایی به رستورانی می‌روم، دیدگاه‌ها و تجربه‌هایم را از طریق یک وبلاگ منتشر کنم.  من به نماینده‌ آدم‌های معمولی تبدیل شدم؛ آدم‌هایی که از رستوران‌گردی لذت می‌برند و می‌خواهند خدماتی دریافت کنند که با هزینه‌ای که می‌پردازند متناسب باشد. بازخوردهای بسیار خوبی دریافت کردم و متوجه شدم قشری از لبنانی‌ها را نمایندگی می‌کنم و دیگر تنها به‌عنوان یک فرد مطرح نیستم. اصلا انتظار نداشتم که وبلاگ به این زودی سروصدا راه بیندازد.

فعالیتی که به‌عنوان یک وبلاگ معمولی آغاز شده بود، به چیزی بسیار بزرگ‌تر توسعه پیدا کرد. طی سه سال اخیر، «بدون سیر، بدون پیاز» به مرجعی تبدیل شده است که لبنانی‌ها و حتی خارجی‌ها برای جست‌و‌جو و به اشتراک گذاشتن بهترین تجربه‌های غذایی‌شان از آن استفاده می‌کنند. اما حتی این هم مرا راضی نمی‌کرد.  من به این نتیجه رسیده بودم که هم‌نسلانم، پیوندشان را با فرهنگ و هویت خود و آنچه این کشور را متمایز می‌سازد، از دست داده‌اند. می‌خواستم با کشورم آشنا شوم و بیاموزم تنوع قومی و فرهنگی‌اش را با تمام جزئیاتش دوست بدارم. دریافتم که با استفاده از غذاها می‌توانم به این هدف دست‌یابم. پس بار سفر بستم.

 به جای جای کشورم سفر کردم. طرابلس، صیدون، صور و بسیاری شهرهای دیگر را زیر پا گذاشتم. دوربین فیلمبرداری در دست گرفتم و در کوچه‌ و خیابان‌ها پرسه زدم. با مردمان نازنینی آشنا شدم که غذاهای لذیذی می‌پختند. شیوه‌های گوناگون پخت یک غذای واحد در جاهای مختلف را یاد گرفتم. این شیوه‌های گوناگون، حتی در مورد غذای ساده‌ای همچون «مناقیش زعتر» هم وجود دارد. من دیدگاه‌ها و کشف‌های خودم را منتشر کردم. ویدئوها بسیار موفق بودند. زیرا در این ویدئوها، مردم با من به گوشه گوشه کشور سفر می‌کردند، شهرها و روستاها را می‌شناختند و با غذاهای خوش‌طعم هر دیار آشنا می‌شدند. «بدون سیر، بدون پیاز» به من امکان می‌دهد مردم کشورم را به هم نزدیک‌تر کنم. زندگی در لبنان آسان نیست.  ایده «بدون سیر، بدون پیاز» سبب شد متوجه مشکلاتی بشوم که پیش‌‌تر به آنها فکر نکرده بودم. قیمت‌ها بسیار بالا هستند، بنابراین مردم می‌خواهند دربرابر پولشان خدماتی ارزشمند دریافت کنند. متوجه شدم کسب‌و‌کارهای بسیاری متولد می‌شوند و از بین می‌روند. به این نتیجه رسیدم که ما باید از کسب‌و‌کارهای شایسته، حمایت کنیم. در نهایت دریافتم که مردم می‌خواهند از هر فرصتی برای تفریح و لذت بردن استفاده کنند. لازم است که مردم با کشور خودشان آشنا شوند و بهترین‌ امکاناتش را بشناسند.

در کشوری نظیر لبنان، کمک به مردم برای فراموش کردن سختی‌های زندگی و لذت بردن از لحظه‌ها، خدمتی بزرگ است. اکنون من عضوی از یک گروه بزرگ هستم، گروهی که در حال بزرگ‌تر شدن است و هر کسی را، از هر جایگاهی، به عضویت می‌پذیرد. تمامی گرایش‌ها سیاسی، اقوام و مذاهب در این گروه پذیرفته می‌شوند و این در لبنان بسیار مهم است. ما تبعیضی قائل نمی‌شویم. همیشه آماده سفر هستیم و به هر جا می‌رویم. همواره از گفت‌و‌گو با اعضای خانواده «بدون سیر، بدون پیاز» شگفت‌زده می‌شوم. ما درباره غذاها و رستوران‌ها حرف می‌زنیم و از یکدیگر می‌آموزیم. بازخوردها بسیار امیدوارکننده است. از اینکه می‌بینم مردم را تحت‌تاثیر قرار داده‌ام، خوشحالم. از اینکه مردم هدف ما را درک می‌کنند و مشتاق شنیدن حکایت‌های ما هستند، شادمانم. بیش از همه، از این لذت می‌برم که مردم از غذا لذت می‌برند.