در جدیدترین تجربه، این پدیده خود را در مرزهای بریتانیا بروز داده است. در پی همه‌پرسی موسوم به برگزیت که در سال ۲۰۱۶ در این منطقه انجام شد و مردم آن به جدایی از اتحادیه اروپا رای دادند، ارزش پوند در بازارهای جهانی به‌طور چشمگیری افت کرد. به‌باور کارشناسان همین امر موجب شده شهر لندن برای دو سال پیاپی با اختلافی اندک عنوان دومین شهر توریستی جهان را با بیش از ۱۹ میلیون گردشگر کسب کند.

پدیده‌ای به‌قدمت پول

اما سیاست کاهش ارزش پول رایج چگونه می‌تواند منجر به رشد ورود گردشگر به یک کشور شود؟ شاید ذکر یک مثال بتواند در توضیح بهتر این امر کمک کند. در سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴، به‌طور میانگین قیمت هر یورو در بازارهای جهانی برابر با ۳۳/ ۱ دلار آمریکا بود، بنابراین برای یک گردشگر آمریکایی قیمت یک وعده شام ۱۰۰ یورویی در یک شهر اروپایی ۱۳۳ دلار تمام می‌شد. اما در دو سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ نرخ برابری یورو در مقابل دلار افت کرد و این رقم به حدود ۱۱/ ۱ دلار رسید. به این ترتیب قیمت همان وعده شام ۱۰۰ یورویی برای گردشگری از آمریکا به ۱۱۱ دلار کاهش پیدا کرد و با بسط این موضوع به هزینه تمامی خدمات و کالاهایی که یک گردشگر در کشور مقصد دریافت می‌کند، سفر به اروپا برای گردشگران آمریکایی جذاب‌تر از گذشته شده است.

تاریخ، این پدیده را پیش‌تر نیز تجربه کرده است. پس از پایان جنگ جهانی اول و با اعمال سیاست‌های جدید ارزی در سطح بین‌الملل، در سال ۱۹۲۳ ارزش فرانک فرانسه در مقایسه با ارز عمده جهانی یعنی دلار سقوط کرد. این اتفاق نه‌تنها موجب افزایش سفر گردشگران به کشور فرانسه شد، بلکه به‌باور صاحب‌نظران موجب رقم خوردن دوره طلایی هنر قرن بیستم در شهر پاریس در دهه ۲۰ میلادی نیز شد. بسیاری از هنرمندان آمریکایی و دیگر کشورهایی که ارزش پولشان به‌اندازه فرانک فرانسه افت نکرده بود، همراه با سرمایه خود به این شهر آمدند و سال‌ها در آن زندگی کردند. یکی از این هنرمندان ارنست همینگوی، نویسنده مشهور آمریکایی بود که در آن سال‌ها علاوه‌بر نویسندگی، برای روزنامه «تورنتو استار»، چاپ کانادا نیز گزارش تهیه می‌کرد. وی حتی تاثیرات روزانه سقوط ارزش فرانک فرانسه را در گزارش‌های خود منعکس و از روزنامه کانادایی حقوق دریافت می‌کرده است. به این ترتیب همینگوی و دیگر آمریکایی‌هایی که برای زندگی یا گردش به پاریس آمده بودند، با تبدیل دلارهای خود به فرانک ایام راحتی را در این کشور می‌گذراندند.

زورآزمایی یوآن و دلار

اما در سال‌های اخیر صحنه بین‌المللی اقتصاد شاهد رویارویی دو  ارز عمده بوده است؛ یوآن چین و دلار آمریکا. آمارهای روزانه گواهی می‌دهند که پس از یک دوره آرامش از اواسط سال ۲۰۰۸ تا اواسط سال ۲۰۱۰ نرخ برابری این دو ارز، نوسانات پی‌درپی را پشت‌سر گذاشته که انعکاس آن بر آمار و ارقام ورود گردشگر به این دو کشور به‌ روشنی قابل مشاهده است.

در سال ۲۰۱۰ تعداد ۵۵ میلیون و ۶۶۵ هزار گردشگر خارجی وارد کشور چین شدند؛ جایی که قیمت هر یوآن با ۱۴۷۷/ ۰ دلار برابری می‌کرد و این کشور توانسته بود نسبت به سال ۲۰۰۹ حدود ۵ میلیون نفر بر تعداد گردشگران خود اضافه کند. اما از همین سال بود که تقویت ارزش یوآن در مقابل دلار با شیبی ملایم آغاز شد و رفته‌رفته سرعت گرفت؛ به‌گونه‌ای که به‌طور میانگین در سال ۲۰۱۱ هر یوآن با ۱۵۴۷/ ۰ دلار برابری می‌کرد و چین در این سال توانست کمی بیشتر از ۲ میلیون نفر بر تعداد گردشگران خود بیفزاید. افزایش ارزش یوآن همچنان ادامه یافت تا جایی که در روز ۱۴ ژانویه سال ۲۰۱۴ هر یوآن برابر با ۱۶۵۵/ ۰ دلار مبادله می‌شد. کشور چین که توانسته بود در سال ۲۰۱۱ بیش از ۵۷ میلیون و ۵۸۰ هزار گردشگر خارجی را به خود جذب کند، در سال ۲۰۱۲ رشد چندانی در تعداد گردشگر ثبت نکرد و دو سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ را به‌صورت پی‌درپی با رشد منفی تعداد گردشگران خارجی پشت‌سر گذاشت. افزایش ارزش یوآن می‌رفت که به صنعت نوظهور گردشگری چین ضربه‌ای اساسی وارد کند تا اینکه این روند رنگ‌وبویی معکوس به‌خود گرفت.

میانگین نرخ مبادله یوآن در سال ۲۰۱۵ به ۱۵۹۲/ ۰ دلار کاهش پیدا کرد و چین در همین سال توانست بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار گردشگر بیشتر از سال قبل از آن به کشور جذب کند. این روند نزولی ادامه یافته و کشور چین توانسته در آخرین آمارهای سالانه که مربوط به سال ۲۰۱۶ میلادی است، نرخ پول خود را به طرز قابل‌توجهی کاهش دهد و ارزش آن را به ۱۵۰۶/ ۰ دلار آمریکا برساند؛ اتفاقی که توانست در این سال رشد مثبتی بیش از ۲میلیون و ۳۰۰ هزار نفر در تعداد گردشگران ورودی به این کشور رقم بزند.

هرچند آمارهای ورود گردشگران چینی و جهانی به آمریکا در این بازه بررسی شده همه‌ساله صعودی بوده، اما در سال‌های اخیر نگرانی‌هایی در میان فعالان صنعت گردشگری آمریکا به‌وجود آمده است که با تقویت روزافزون ارزش دلار این کشور، گردشگری و صنایع مرتبط با آن در معرض تهدید قرار دارد. آمارها به‌خصوص از سال ۲۰۱۶ نشان می‌دهند که دو ارز یورو و یوآن در مقابل دلار آمریکا به‌طور محسوسی کاهش داشته‌اند که در صورت ادامه این روند و تشدید سیاست‌های ملی‌گرایانه دولت ترامپ در آمریکا، می‌توان انتظار داشت که پس‌لرزه‌های این تقابل ارزی در صنعت گردشگری آمریکا خود را نشان دهد.

حال با توجه به اهمیت و نقش مهمی که ارزش واحد پول یک کشور در جذب گردشگر خارجی ایفا می‌کند، انتظار می‌رود ایران نیز در سیاست‌گذاری‌های خود برای توسعه توریسم، به این اهرم جذب گردشگر واقف باشد و از آن به درستی استفاده کند. با این‌همه به‌رغم این اهمیت، به‌باور قریب به‌اتفاق کارشناسان اقتصادی نرخ ارز عمده‌ای همچون دلار در بازار ایران باید با رقمی بیشتر از مقدار کنونی مبادله شود و نرخ فعلی آن به‌صورت کاذبی که نتیجه مداخله دولت در قیمت‌گذاری ارز است، پایین قرار دارد.

رسیدن قیمت ارز در ایران به مقدار واقعی خود که در شرایط کنونی به معنای کاهش ارزش ریال ایران است، با پیامدهای مثبتی همراه خواهد بود. شاید این مداخله وسواس‌گونه دولت در قیمت‌گذاری ارز نگرانی از واکنش اذهان عمومی به افزایش قیمت آن باشد که به‌اشتباه آن را ضعیف شدن اقتصاد ایران قلمداد می‌کنند؛ اما آثار مثبت این تصمیم هم در حوزه صادرات و هم در توسعه و رونق گردشگری به‌حدی نمود پیدا خواهد کرد که دولت می‌تواند با توقف صرف هزینه برای این سیاست که در تمام دنیا مردود است، مقدمات توسعه صنعتی همچون گردشگری به‌عنوان موتور محرک اشتغال‌زایی و رشد اقتصادی را فراهم سازد.

گردشگری