نقش کلیدی بنگاه‌های خانوادگی در اقتصاد جهانی

 تقابل عاطفه و عقلانیت

در مقابل، جامعه‌شناسی اقتصادی به این نکته توجه دارد که در بنگاه‌های خانوادگی، روابط عاطفی و پیوندهای غیررسمی نقش تعیین‌کننده‌ای در تداوم یا شکست فعالیت اقتصادی دارند؛ امری که اقتصاددانان کلاسیک کمتر بدان پرداخته‌اند. خانواده در این بنگاه‌ها نه‌تنها یک نهاد عاطفی، بلکه یک نهاد تولیدی و مدیریتی است. نظریات اقتصاد رفتاری توضیح می‌دهند که درون بنگاه خانوادگی، تصمیم‌ها همیشه عقلانی نیستند، زیرا تحت تأثیر روابط احساسی و اعتماد شخصی میان اعضا قرار می‌گیرند. این امر می‌تواند هم به عنوان منبع قدرت و انسجام عمل کند و هم منشأ بحران در زمان اختلاف یا انتقال مدیریت بین نسل‌ها شود.

 سه گانه چالش‌های بنگاه‌های خانوادگی در ایران

چالش‌های بنیادین پیش روی بنگاه‌های خانوادگی در ایران درهم‌تنیدگی پیچیده‌ای از روابط، قوانین و فرهنگ مدیریتی است. یکی از عمیق‌ترین این چالش‌ها، تنش ذاتی بین روابط خانوادگی و تصمیم‌گیری عقلانی است، جایی که پیوندهای عاطفی میان اعضایی چون برادران، دامادها و فرزندان می‌تواند به جای انسجام، به درگیری‌های احساسی و انتخاب‌های غیرمنطقی بینجامد و ثبات بنگاه را در معرض تهدید قرار دهد. این گره عاطفی اغلب به چالش جانشینی و انتقال پراکنده بین نسلی گره می‌خورد، زیرا در فقدان بنیان‌گذار، نه تنها مدیریت متمرکز از هم می‌پاشد، بلکه تقسیم ارث بدون پشتوانه قانونی روشن برای تداوم فعالیت، بقای بنگاه را با مخاطره مواجه می‌سازد. همزمان، معضل مدیریت بر پایه اعتماد به جای شایستگی تشدید می‌شود؛ انتصاب مدیران بر مبنای پیوند خویشاوندی و اعتماد شخصی، که اگرچه در کوتاه‌مدت ممکن است حس امنیت ایجاد کند، در بلندمدت بستر سوءاستفاده، فساد مالی و ناکارآمدی را فراهم می‌آورد، همان‌گونه که در نمونه‌هایی از بنگاه‌های بزرگ صنعتی کشور شاهد بوده‌ایم.

حل این چالش‌های درهم‌تنیده تنها با ترکیب دانش جامعه‌شناسی اقتصادی و اصلاحات نهادی و حقوقی ممکن است، تا تصمیم‌گیری‌ها از حالت شخصی و احساسی خارج گردد. همچنین، قانون‌گذاران باید سازوکارهایی برای تداوم مالکیت خانوادگی و انتقال نسلی هدفمند طراحی کنند تا با مرگ یا خروج بنیان‌گذاران، بنگاه‌ها دچار فروپاشی نشوند. جامعه‌شناسی اقتصادی در ایران هنوز در مرحله رشد و شکل‌گیری است و مطالعه بنگاه‌های خانوادگی می‌تواند بستری مناسب برای بومی‌سازی نظریه‌ها و توسعه پژوهش‌های جامعه‌شناختی اقتصاد در ایران فراهم آورد.

گذار از ستایش به شکاکیت

در طول تاریخ اندیشه علمی ستایش‌های زیادی نسبت به سرمایه‌داری وجود داشته است. اما پرسش مهمی که می‌توانیم در اینجا مطرح کنیم این است که ادراک روزمره مردم عادی نسبت به سرمایه‌داری چیست؟ اگر سرمایه‌داری را در موتورهای جستجوگر سرچ کنید، با کلمات پیش‌فرضی مواجه می‌شوید که نتیجه آن بسیار دراماتیک است. این کلمات شامل بد، بردگی، شکست، استثمارگر، طرح‌های هرمی و ریشه همه بدی‌هاست. این معیار غیرعلمی نشان می‌دهد که تصویر سرمایه‌داری عمدتاً دچار مشکل است.

البته این مسئله با نظرسنجی‌های معتبر جهانی مطابقت دارد. در سال ۲۰۱۶ در نظرسنجی دانشگاه هاروارد از جوانان ۱۸ تا ۲۹ ساله، ۴۲ درصد گفته‌اند که از سرمایه‌داری حمایت می‌کند. این در حالی‌ست که در سال ۲۰۰۲ هشتاد درصد آمریکایی‌ها گفته بودند که سرمایه‌داری بهترین سیستم برای زندگی است. اما در میانه این عشق و نفرت به سرمایه‌داری وضعیت ایران چگونه است؟

با ارجاع به پیمایش ملی نگرش‌های اقتصادی ایرانیان (۱۳۹۹) که توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات انجام شده است، موارد جالب توجهی را می‌توان مطرح کرد. در این پیمایش ۳۶ درصد مخالف دخالت دولت و گرفتن مالیات هستند. نزدیک به ۱۵ درصد جامعه رقابتی را ترجیح می‌دهند، با مالیات برای کنترل ثروت مخالف‌اند و خصوصی‌سازی را به نفع جامعه می‌دانند. از بین این ۱۵ درصد طرفداران اقتصاد بازار آزاد، ۷۰ درصد مرد، ۵۸ درصد دارای تحصیلات عالی، ۴۴ درصد از طبقه متوسط، ۸۲ درصد شهری و میانگین سنی آنها ۳۸ سال است.

از سوی دیگر در این پیمایش آمده است که جوانان، تحصیل‌کرده‌های دانشگاهی، افراد با درآمد بالاتر و شهری‌ها حتی به قیمت تعطیلی خودروسازها و بیکار شدن کارگران با حذف تعرفه خودروهای خارجی موافق‌اند. ۴۸ درصد موافق زندگی مرفه و لاکچری هستند و ۴۹ درصد ترجیح می‌دهند در جامعه‌ای زندگی کنند که افراد آزاد باشند با هم رقابت کنند و هر کس موفق‌تر بود بیشتر پولدار شود.