یادداشت یک copy

 اما زمینه‌های ذهنی توانایی حل چالش در مدیران کدام است و آن‌ها چگونه به این قابلیت می‌رسند. پژوهشگران در این زمینه شش مولفه را بیشتر از بقیه تاثیر گذار دانسته‌اند. کنجکاوی و استقبال دایمی درباره هر مولفه از چالش، کمال‌گرا نبودن و قابلیت درک و تحمل شرایط ابهام، برخورداری از چشم سنجاقک ( توانایی دید از زوایای مختلف)، مداومت در آزمون و تجربه گری، بهره‌گیری از هوش جمعی و ایفای نقش به‌عنوان الگو و قابلیت‌های قصه‌گویی!

کنجکاوی و استقبال دایمی از چالش‌ها

پدر و مادرها می‌دانند که کودکان چهار سال پرسش‌کنندگان بی‌وقفه هستند. اندیشیدن درباره چراهای بی‌پایان، این کودکان را جذاب و سرسخت می‌نمایاند یعنی همان تصویری که رهبران سازمانی به دنبال دستابی به آن هستند و دقیقا به خاطر همین کنجکاوی است که ما در خانه‌هایمان از قفسه‌های بلند و بطری‌هایی با درب‌های محکم داریم! مدیران در هنگام مواجهه با شرایط عدم اطمینان باید رفتار کودک چهارساله خود را به یاد بیاورند و بی‌وقفه بپرسند چرا! محیط پیرامونی چه تغییری کرده است و چرا این دگرگونی‌ها روی می‌دهد. اما متاسفانه ما درزمانی بین کودکستان و اتاق هیات مدیره یاد می‌گیریم که بهتر است کمتر سوال کنیم! در این حالت ذهن ما انبوه اطلاعات گذشته را در مدل‌های پیشین تجربه یا شنیده‌شده پردازش می‌کند و طبیعتا در این فرایند اطلاعات جدید و واقعیات دگرگون‌شده به چشم و ذهن نمی‌آیند این شاید مهم‌ترین خطای ادراکی مدیریتی باشد که ما را از اتخاذ تصمیم‌های درست بازمی‌دارد. سوگیری‌های ذهنی مانند خطای تایید، لنگراندازی ذهنی بر پیشامدها و تحلیل‌های گذشته موجب می‌شود که ما دامنه جواب‌ها برای چالش‌های ذهنی را زود ببندیم و محدود کنیم و این نقیصه تنها با رجوع مجدد به سرشت جستجوگری دوران کودکی ما قابل‌رفع شدن است.

  کارولین وب اقتصاددان راه‌حل جالبی را پیشنهاد می‌کند، علامت گذاشتن جلوی فرضیه و پاسخ‌هایی که همان اول به ذهن می‌رسند! این تمرین کوچک به شکل شگفت‌آوری موثر است جواب‌هایی که زود به ذهن می‌رسند را به چالش بکشیم و در برابر هر راه‌حل (تز) یک بدیل دیگر (آنتی‌تز) بیندیشیم مصاف این دو می‌تواند واقعیات تصمیم‌گیری مهمی را برای ما آشکار کند.

ابهام را تحمل‌کنید و بردبار باشید!

در تجسم افراد حل‌کننده چالش‌ها، معمولا یک مهندس با ابزار اندازه‌گیری و محاسبه به ذهن ما می‌آید! درحالی‌که واقعیت این است به‌کارگیری شیوه‌های دقیق حل مساله به‌گونه‌ای که مهندسان و محاسبان با آن سروکار دارند، درگرو برخورداری از اطلاعات دقیق و کافی است که مدیران معمولا در اغلب تصمیم‌گیری‌های مدیریتی امروز از آن برخوردار نیستند و روش‌های مهندسی وار حل مساله معمولا در واقعیات زندگی کاری راهگشا نیست! ما معمولا برای حل این‌گونه از چالش‌ها باید تخیل کنیم و پیش‌بینی و پیش‌گویی را به کاربندیم و اطلاعات غیرقطعی و نادقیق حاصل از آن را در قالب سناریوهای مختلف تبیین کنیم و ببینیم کدام سناریو محتمل‌تر است، کدام‌یک از آن‌ها بیشترین نفع و ضرر را برای شرکت ما دارد، منابعمان را برای مواجه با کدام سناریو آماده کنیم و راهکارهای مواجه‌ای پیشگیرانه یا ترمیمی را برای کدام از آن‌ها پیش‌بینی نماییم. یا به‌عبارت‌دیگر در مقابل کدام‌یک تاب‌آوری و استحکام سازمانی فراهم‌سازیم.

دنیای واقعی کسب‌وکار پیرامون ما بسیار مبهم و مملو از اتفاق‌های تصادفی و واکنش‌های پیچیده است مثال شرایط روزهایی که در پاندمی کرونا گذراندیم را به یاد بیاوریم، آن زمان به‌خوبی دیدیم که به‌رغم پیشرفت فراوان علم در حوزه‌های بهداشت، پزشکی و البته مدیریت، تقریبا تمامی سازمان‌ها -حتا شرکت‌های بزرگ و پیشرو- نسبت به پیامدهای آن غافل‌گیر شده بودند و در ابتدا هیچ کسب با دقت و اطمینان نمی‌دانست که باید چه‌کاری انجام دهد و چه تصمیماتی را اتخاذ کند تا بالاخره با انجام سعی و خطا و پیمودن مسیر شبیه‌سازی و برنامه‌ریزی سناریو، ابعاد چالش و نحوه مواجهه با آن آشکارتر گردید به همین دلیل است که این جمله "اریک آنگنر" امروزه بسیار موردتوجه قرار می‌گیرد که گفته است "درک ما از دانش همیشه موقتی و ناقص است و بسیار محتمل است که نیاز به تجدیدنظر در آن با بهره‌گیری از اطلاعات جدید داشته باشید"

تصمیم‌گیری در شرایط نامطمئن نیاز به فروتنی و بردباری دارد. باید نسبت به‌پیش دانسته‌های مدیریتی خود شک بورزیم و تمامی راه‌حل‌هایی که در ابتدا به ذهنمان می‌رسد را با این سوالات به بوته آزمایش ببریم: چه چیزهایی را باید باور کنیم تا فرضیات ما حقیقت داشته باشد؟ سناریوهای دیگر چیست؟ چه داده‌های دیگری می‌توانست وجود داشته باشد تا ما به نتیجه‌گیری دیگری برسیم؟ بدین گونه می‌توان گفت که در شرایط عدم اطمینان، تشکیک نسبت به فرضیات و در نظر گرفتن سناریوهای متعدد کلید موفقیت در تصمیم‌گیری است.

برخورداری از چشم سنجاقک!

بهره‌گیری از چشم سنجاقک برای حل چالش‌های سازمانی بسیار مفید است.آن‌ها چشم‌های بزرگ و مرکبی دارند که از هزاران عدسی و حسگرهای نوری تشکیل‌شده است. ما نمی‌دانیم که مغز آن‌ها چگونه این‌همه اطلاعات را پردازش می‌کند اما مطمئن هستیم که چشم آن‌ها مجموعه اطلاعات بسیار بیشتری را از نماهای مختلف برایشان فراهم می‌کند. برخورداری از دید سیصد و شصت درجه، یکی از مهم‌ترین ضروریات تصمیم‌گیری است زیرا بسیار دیده‌ایم که افرادی که در زمینه‌ای خبره نبوده‌اند، اگر قواعد تحلیل را درست رعایت کرده باشند تصمیمات بهتری از خبرگان گرفته‌اند زیرا آن‌ها خود را ناگزیر به جمع‌آوری میزان بسیار بیشتری از اطلاعات می‌دانسته‌اند. امروزه واحدهای سازمانی مهم و اثربخشی در شرکت‌های پیشرو شکل‌گرفته‌اند که ماموریت‌شان جمع‌آوری سیگنال‌های دگرگونی در محیط است آن‌ها مکلف هستند که تا جایی که می‌توانند محیط پیرامونی را رصد کنند و نشانه‌های تغییر و بینش‌های مفید تصمیم‌ساز را از آن استخراج نمایند سازمان‌دهی این‌گونه می‌تواند برای تصمیم‌گیری مدیران بینش‌های ممتازی را فراهم آورد.

ادامه دارد