سوسن نوری copy

قدمت صنعت مدرن ایران به قرن ۱۳ شمسی بازمی‌گردد؛ زمانی که ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی با تحولات گسترده روبه‌رو می‌شود، رشد سرمایه‌داری، تغییر در زندگی طبقاتی و رشد سریع طبقه‌های کارگر و متوسط جدید رقم می‌خورد و شهرنشینی شکل پیشرفته‌ای به خود می‌گیرد.

ورود سرمایه‌گذاران جدید مقرون‌به‌صرفه نیست

پس از گذشت ۲۰۰ سال از ورود صنایع ماشینی به این سرزمین، صنایع مختلف که راهشان را از کبریت‌سازی، قند و شکر، توتون، نساجی، صابون‌پزی، شیشه‌گری، چوب و آجر پیدا کردند، حالا نه از چند چالش که از موانع بسیار رنج می‌برند؛ اغلب فرودهایی که چند دهه باعث شده برای آن چشم‌انداز روشنی قابل تصور نباشد. خیلی از صنایع در سال‌های گذشته «به گِل» نشستند، برخی به سختی نفس می‌کشند و مواردی هم هر طور که شده خودشان را سرپا نگه داشته‌اند. معاون بررسی‌های اقتصادی اتاق بازرگانی تهران در پاسخ به این پرسش که دقیقاً کدام صنایع ایران از دور خارج شده‌اند، توضیح می‌دهد: «به دلیل تحریم و وضعیتی که امروز صنعت ایران دارد بیشتر صنایع ما دچار مشکلاتی در بهره‌وری هستند. در نتیجه شاید ورود سرمایه‌گذاران جدید در این صنایع چندان مقرون‌به‌صرفه نباشد تا در مقیاس صادراتی مورد هدف قرار بگیرند، بنابراین این یک وجه عامه است، منتها برای تشخیص اینکه کدام صنایع دارای ارزش بیشتر هستند و کدام به‌تدریج از موضوعیت ساقط شده‌اند باید مفهوم کلیدی رقابت‌پذیری را بررسی کرد.»

به گفته دیاکو حسینی، «در زمانه حاضر و با تقویت ملی‌گرایی و اینکه کشورهای مختلف از اروپا و آمریکا گرفته تا آسیا و آفریقا و از جمله در منطقه خاورمیانه، همگی تلاش می‌کنند در صنایع استراتژیک خود استقلال داشته باشند یا به خودکفایی نزدیک باشند یا برسند؛ اینها باعث شده کشورهای مختلف روی صنایعی سرمایه‌گذاری کنند که احتمالاً در آنها دارای مزیت رقابتی نیستند اما برای حفظ استقلال استراتژیک حاضرند دشواری‌های این سرمایه‌گذاری را بپذیرند. این یک روند جهانی است که در حال وقوع است. نمونه‌های فراوانی از کشورهای مختلف وجود دارد که در حوزه‌هایی دارای مزیت رقابتی نیستند اما در آنها سرمایه‌گذاری در حال انجام است؛ به دلیل لزوم استقلال استراتژیک که موضوعی کلان در روند اقتصاد جهانی است. در ایران، از بین این دو مولفه، کاملاً متاثر از هر دو آنها هستیم».

فقدان رقابت‌پذیری و مزیت رقابتی در صنعت

اعتقاد او بر این است که «هم به دلیل تحریم‌ها و از دست دادن رقابت‌پذیری، صنایع بسیاری در ایران مزیت خود را از دست می‌دهند و هم تلاش‌ها برای خودکفایی و استقلال موجب شده ما در حال سرمایه‌گذاری برای صنایعی باشیم که در آنها مزیت نداریم و هزینه بالایی را هم تحمیل می‌کنند اما از نظر سیاست‌گذاران کلان کشور این قضیه همچنان یک امر پسندیده است. از آنجا که اقتصاد ایران یک اقتصاد کاملاً سالم و در شرایط طبیعی نیست، نظر دادن درباره اینکه در کدام صنایع به دلیل فقدان‌های رقابت‌پذیری و مزیت رقابتی باید کنار بکشیم یا کنار بگذاریم، بسیار دشوار است».

سخنان حسینی در حالی است که در فصل اول از «برنامه پنج‌ساله هفتم پیشرفت (۱۴۰۷-۱۴۰۳)» با عنوان «رشد اقتصادی» به تحقق اهداف کمی در این زمینه تاکید شده و ماده۲، رشد اقتصاد را در این بازه زمانی هشت درصد و رشد بخش صنعت را 5/ 8 درصد اعلام کرده است.

این برنامه پنج‌ساله در شرایطی تدوین شده که طبق اطلاعات مرکز آمار، رشد بخش صنعت از سال ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ به ترتیب 9/ 9، منفی 2/ 8، 7/ 0، 8/ 1 و 1/ 3 درصد ثبت شده، در حالی که در برنامه ششم توسعه، متوسط نرخ رشد بخشی در حوزه صنعت 3/ 9 درصد تعیین شده بود. رشد بخش صنعت در سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ نیز به ترتیب 7/ 7 و 2/ 8 درصد بوده است.

از طرفی، طبق اعلام مرکز پژوهش‌های مجلس، بخش صنعت به دلیل شرایط بین‌المللی خاص کشور و بازگشت تحریم‌ها از سال ۱۳۹۷ با چالش‌های متعدد و کاهش ارزش افزوده مواجه شد. نتیجه آن ‌هم افزایش هزینه‌های تامین مواد اولیه و واسطه، دخالت دولت در بازار و قیمت‌گذاری دستوری کالاها و تغییرات مکرر مقررات و دستورالعمل‌ها بوده است. موضوعی که معاون بررسی‌های اقتصادی اتاق بازرگانی تهران درباره آن می‌گوید: «تحریم‌ها تشدیدکننده وضعیت وخیم صنعت ایران بوده و در بعضی جاها نقش مولد داشته اما تنها مولفه‌ای نیست که اقتصاد ایران را ناسالم کرده است.»

بهره‌وری بسیار پایین در بسیاری از صنایع

حسینی با بیان اینکه «اقتصاد ایران نمی‌تواند موجودیت خود را نشان ندهد»، اضافه می‌کند: «زمانی می‌توانیم درباره صنایع از رده خارج‌شده و پابرجا حرف بزنیم که به تکنولوژی‌ها و بازارهای جهانی دسترسی آزاد داشته باشیم و در یک رقابت آزاد در یک اقتصاد بین‌المللی به این تشخیص برسیم که برخی از صنایع برای ما مزیت رقابتی ندارند و باید از دور خارج شوند. در شرایط کنونی و تا جایی که آمار نشان می‌دهد، میزان بهره‌وری در بسیاری از صنایع بسیار پایین است. در مقایسه با استاندارد جهانی نیز بسیار پایین‌تر است و همین‌ها باعث شده تقریباً همه صنایع ایران -که صنایع سنتی محسوب می‌شوند و های‌تک به شمار نمی‌آیند- ارزش سرمایه‌گذاری کمی داشته باشند.»

در این میان که ضربه‌های واردشده بر پیکره صنعت ایران یکی، دوتا نیست، فناوری‌های نوین هم هر روز روی جدیدی از خود به صنعت جهان نشان می‌دهند و همین، کار را برای صنایع ایران سخت و سخت‌تر می‌کند؛ موضوعی که این فعال اقتصادی درباره آن توضیح می‌دهد: «این رویه خودبه‌خود صنایع با تکنولوژی متوسط و پایین‌تر را به‌تدریج در جهان از مزیت رقابتی ساقط و به پیرامون نظام اقتصاد جهانی منتقل می‌کند و کشورهای مرکزی‌تر که در کانون رقابت‌های جهانی هستند به سمت کالاها و محصولات های‌تک پیش می‌روند. متاسفانه در ایران باز به دلیل تحریم‌ها و مواردی که مخل رابطه ایران با اقتصاد جهانی است، حتی به‌رغم پتانسیل بالایی که کشور در اقتصاد دیجیتال و های‌تک دارد اما به دلیل چنین مشکلاتی، عملاً به حاشیه رفته است. علاوه ‌بر آن، به دلیل حکم‌فرمایی اقتصاد ناسالم، حتی امکان و توان تشخیص این قضیه وجود ندارد که کشور در کدام یک از صنایع های‌تک دارای مزیت و ارزش سرمایه‌گذاری است و باید در سیاست صنعتی ایران در اولویت قرار بگیرد.»

سرمایه‌گذاری‌هایی بدون ارزش استراتژیک

حسینی با اشاره به اینکه «شکی نیست هوش مصنوعی آینده اقتصاد جهانی است و در بخش بزرگی از زنجیره‌های تامین جهان نقش خواهد داشت»، می‌گوید: «اینکه کشورها باید در این حوزه سرمایه‌گذاری کنند هم کاملاً بدیهی است اما نباید فراموش کرد که اقتصاد مبتنی بر هوش مصنوعی و سایر مولفه‌های انقلاب چهارم و پنجم صنعتی تنها درون رقابت‌های بازار آزاد قابل تشخیص و ارزش‌گذاری است و چون ایران در بازارهای آزاد و اقتصاد جهانی مشارکت فعال ندارد حتی در آن دسته از محصولاتی که با کمک هوش مصنوعی به بهره‌وری بیشتری رسیدند، ارزش رقابتی بالاتر دارند و از مزیت رقابتی بالاتر هم برخوردارند، به نتیجه مطلوب نخواهد رسید چون امکان ارائه در اقتصاد بازار آزاد را ندارند. به دلیل تحریم‌ها و مشکلات عدیده ناشی از آن، دامنه ارتباطی ایران با شبکه بین‌المللی تجاری قطع شده است. همه اینها ارزشمند هستند و زمانی ارزش آنها آشکار خواهد شد که به یک مزیت رقابتی در اقتصاد جهانی تبدیل شوند و چون ایران نقصان ارتباط با جهان دارد، این نوع سرمایه‌گذاری‌ها لااقل در کوتاه‌مدت یا بلندمدت نمی‌تواند ارزش استراتژیک خود را در اقتصاد کشور نشان دهد.»

پرسش این است که در چنین وضعی، سرمایه در سال ۲۰۲۵ به سمت کدام صنایع سرازیر می‌شود؟ معاون بررسی‌های اقتصادی اتاق تهران در این‌باره معتقد است: «با وجود همه مشکلات در اقتصاد ایران، صنعت به‌خوبی متوجه فرصت‌هایی می‌شود که در جهان در حال رخ دادن است. اقتصاد ایران در حال حرکت آرام به سمت اقتصاد با تکنولوژی‌های بالاتر است یا به اصطلاح اقتصادهای دانش‌بنیان، محصولات و رشته‌فعالیت‌های دانش‌بنیان. احتمالاً این حوزه از فعالیت که می‌تواند چتری بر سایر رسته‌ها و رشته‌فعالیت‌های اقتصادی باشد -و به نحوی به همه آنها، مستقیم یا غیرمستقیم ارتباط پیدا می‌کند- جذاب‌ترین بخش برای سرمایه‌گذاری‌های ریسک‌پذیر است. نه‌فقط ایران، که بقیه کشورها نیز کم‌وبیش به این سمت‌وسو در حال حرکت هستند و در ایران هم فعالیت‌های مربوط به اقتصاد دانش‌بنیان بیشترین مزیت رقابتی را در آینده ایجاد خواهند کرد. به نظر می‌رسد آن رشته فعالیت‌های سنتی هم که در کشور ما فعال بودند از نساجی گرفته تا معدن و فولاد به سمت اقتصاد دانش‌بنیان در حال حرکت هستند؛ این یک روند جهانی است که در ایران هم، البته با سرعت کمتر، در حال پیشروی است.»

حضور در کانون مناقشه‌ها؛ وضعیت بغرنج‌تر صنعت ایران

روی دیگر سکه، ریسک‌های سرمایه‌گذاری است که این هم متاثر از مسائل سیاسی و ژئوپولیتیک است، آن ‌هم در دنیایی که رقابت و جنگ سال‌هاست بر روند طبیعی و صحیح فعالیت‌ها و درآمدها سایه انداخته است. درباره صنعت ایران بحث سرمایه‌گذاری پیچیده‌تر می‌شود، چون برای هر پیش‌بینی باید تحریم‌ها و قطع ارتباط با جهان را هم در نظر گرفت. به گفته حسینی، «مهم‌ترین مخاطره‌ای که سرمایه‌گذاران در سال جدید میلادی با آن مواجه هستند عدم قطعیت‌های بین‌المللی است که برای صنعت ایران می‌تواند با بعضی ناکارآمدی‌های داخلی هم توامان شود. از طرفی، براساس پیش‌بینی‌های صندوق بین‌المللی پول (IMF) یکی از مخاطرات اصلی سال 2025 در اقتصاد جهان -که رشد بسیار کندی هم دارد- همین عدم قطعیت‌هایی است که در ابعاد سیاسی دیده می‌شود؛ از سرنوشت رقابت‌های آمریکا و چین و جنگ تجاری این دو گرفته تا رقابت میان غرب و روسیه در اوکراین و احتمالات پیش‌بینی‌نشده‌ای که ممکن است به اختلالات عمده در زنجیره‌های تامین جهانی منجر شود. این هراس و عدم قطعیت‌ها که تعداد آنها رو‌به افزایش است، از مهم‌ترین مسائلی است که آینده اقتصاد جهان و به‌خصوص ایران را تحت ‌تاثیر قرار می‌دهد. از این جهت بیشتر نگران‌کننده برای ایران که ایران در کانون این مناقشه‌ها قرار دارد؛ همین حالا هم آن را به شکل‌های مختلف در حال تجربه کردن هستیم، هم در ارتباط با آمریکا و تحت ‌تاثیر جنگ روسیه و غرب و هم حوادثی که در اطراف ماست؛ مثلاً آنچه در مورد اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج‌فارس پیش می‌آید، بنابراین این محیط ناامن و نامطمئن مولفه کلیدی در تشخیص پایداری فعالیت اقتصادی ایران است».

حالا با همه اینها و با مسیر ناهموار فعالان اقتصادی ایران، چیزی که به باور این فعال اقتصادی باعث ادامه حرکتشان می‌شود این است که «تکنیک‌هایی برای حکمرانی شرکتی وجود دارد که بنگاه‌های اقتصادی ایران می‌توانند تنها مقداری بهره‌وری‌شان را در این فضای نامطلوب با پیگیری، شفافیت، تعقیب استانداردهای بین‌المللی اداره شرکتی در جهان و شیوه‌های نوین تامین مالی و مصادیقی مانند آن، افزایش دهند».

ایجاد اکوسیستم سالم بدون اصلاح مولفه‌های اقتصاد کلان، هرگز!

او می‌گوید: «در مجموع با توجه به وضعیتی که ما درباره آن صحبت می‌کنیم، رشد و توسعه برای بنگاه‌های اقتصادی ایران نمی‌تواند اتفاق بیفتد؛ واقعیت این است که تمامی این جنبه‌ها، ترفندها و روش‌ها فقط تا اندازه‌ای می‌تواند به بنگاه‌ها و شرکت‌های اقتصادی کمک کند تا بهره‌وری و رقابت‌پذیری خود را ارتقا دهند. بدون اصلاح مولفه‌های اقتصاد کلان کشور، ایجاد یک اکوسیستم سالم برای فعالیت بنگاه‌های اقتصادی کشور بسیار دشوار خواهد بود. اصلاح حکمرانی شرکتی و به‌روزرسانی استانداردهای اداری شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی باید توامان باشد. بهبود و اصلاح اکوسیستمی که این بنگاه‌ها در آن فعالیت می‌کنند و مجموعه‌ای از مقررات و هنجارها تا سیاست‌های کلان اقتصادی، و حتی سیاست‌های غیراقتصادی اما موثر بر فعالیت بنگاه‌ها، در این وضعیت نقش دارند و همه اینها باید با هم دیده شود.»

این روایت از وضعیت اقتصاد و به‌ویژه صنعت ایران بیانگر این است که پیشروی کشور در این تکامل صنعتی و گذار به انقلاب چهارم صنعتی با سرعت کمتری در حال رخ دادن است و بهره‌وری پایین‌تری را هم از خود نشان می‌دهد. با همه اینها، آنچه می‌توان از انقلاب‌های صنعتی دریافت، این است که این جریان، ماهیت صنعت است؛ به این معنا که به‌مرور برخی صنایع کمرنگ می‌شوند، حذف می‌شوند یا دیگر ارزش سرمایه‌گذاری ندارند. سخنان حسینی نیز موید این رویه است که در ادامه تکامل تکنولوژی و تغییرات در الگوی مصرف، بعضی صنایع کمرنگ‌تر می‌شوند و ارزش آنها کاهش می‌یابد و برخی دیگر در حال بهبود وضعیت و جایگاه خود هستند اما سرعت این تغییرات در مناطق جهان و در هر کشور با دیگری متفاوت است؛ برخی کشورها همین حالا در آغاز انقلاب پنجم صنعتی هستند و برخی در آفریقا و بخشی از خاورمیانه یا آسیای غربی و جنوبی همچنان در انقلاب صنعتی دوم و سوم گرفتار مانده‌اند، بنابراین شدت این تغییرات بسته به سطح تکنولوژی، انطباق‌پذیری و کیفیت سیاست‌گذاری در جوامع و در مناطق گوناگون جهان با هم متفاوت است؛ اما اصل این موضوع در جریان است، واقعیت دارد و فراگیر و جهانی است که با گذشت زمان و به‌خصوص با تاثیرات فناوری، نقش صنایع در سیاست‌های صنعتی، در رقابت‌پذیری و درنهایت در شاکله کلی اقتصاد جهانی در حال تغییر، تکامل و دگرگونی است و این درباره اقتصاد و صنعت ایران نیز صادق است.