درگفتوگو با دبیر انجمن ملی صنعت پخش کشور بررسی شد
جای خالی شرکتهای تریپل در صنعت پخش ایران
شرکتهای پخش با چالشهای متعددی از جمله تعدد و تکثر و در عین حال چالشهای مالی فراوانی روبهرو هستند که اغلب این شرکتها را با مشکلات متعدد در تحقق اهداف توسعهای آنها روبهرو کرده است. چرا یک کنسرسیوم در حوزه پخش راهاندازی نمیشود تا هم قدرت چانهزنی بالاتری در برابر دولت داشته باشد و هم هزینههای توزیع را کاهش دهد؟
دلیل سنتی بودن صنعت پخش، قدمت و سابقه این صنعت است. با توجه به اینکه شرکتهای پخش در کشور در میان صنایع قدیمی و باسابقه قرار دارند و دلیل تشکیل آنها رفع نیاز واحدهای تولیدی بوده است، این شرکتها توجه چندانی به سود و بهرهوری نداشتهاند؛ به عبارتی وقتی به گذشته برمیگردیم، دلیل ایجاد صنعت پخش و شرکتهای پخش در ایران اساسا نیازی بود که تولیدکنندگان جهت عرضه بهینه و مناسب سبد کالای خود داشتند. این در حالی است که در دنیا عموما شرکتهای پخش شرکتهایی هستند که ارتباط مستقیم یا مالکانهای با شرکتهای تولیدی ندارند. در واقع در کشورهای دیگر شرکتهای پخش به دلیل اینکه از واحد تولیدی منفک هستند، به افزایش بهرهوری توجه بیشتری دارند. به همین دلیل معمولا بیشتر سود و منافع خود را مدنظر قرار میدهند و چون سودمحور هستند؛ در افزایش بهرهوری و کاهش هزینهها با دقت بیشتری برخورد میکنند. این روند موجب شده تا علاوه بر بهرهوری بالای این شرکتها شاهد اقدامهای جدی از سوی آنها برای بهروز شدن باشیم.
اما در ایران به دلیل قدمت و سابقه ساختاری شرکتهای پخش، معمولا شرکتهای پخش قسمتی از زنجیره ارزش شرکتهای تولیدی قلمداد میشوند و به اصطلاح، شرکت پخش در ایران و در زنجیره ارزش، یک مرکز هزینه دیده میشود، نه یک مرکز سود و به همین دلیل متاسفانه نتوانسته نسبت به دنیا، رشد و پیشرفت کند. البته توجه داشته باشیم که در زمان جنگ تحمیلی وقفه شدیدی در توسعه صنعت پخش در ایران ایجاد شد. به این دلیل که در آن زمان کالاها معمولا سهمیهبندی میشدند و اساسا توزیع یا رقابت معنای آنچنانی نداشت.
باید دقت کرد؛ فرآیندی که شرکتهای پخش باید در آن پیش بروند، تاحدودی به مالکان شرکتها برمیگردد. مالکان شرکتهای بزرگ پخش که معمولا تولیدکنندگان بزرگ هستند، عموما سود را در تولید و در سبد عرضه کالای خود میبینند نه در ایجاد خود شرکت پخش. پس ما نخست باید به سمت و سوی شرکتهای بزرگ توزیعکننده برویم که فعالیت تخصصی این شرکتها Third Party Logistic (شرکتهای لجستیکی طرف سوم یا بهاختصار ۳PLها به شرکتهایی گفته میشود که سازمانهای تولیدی یا خدماتی بخشی یا کل امور لجستیکی خود را به آنها برونسپاری میکنند) است که اصطلاحا به آنها شرکتهای تریپل گفته میشود. ایجاد شرکتهای تریپل چند حسن دارد، نخست اینکه ظرفیتها بهینه میشود و برای شرکت توزیعکننده، دیگر برندینگ کالا اهمیت ندارد. به همین دلیل ۱۰۰درصد با ظرفیت بیشتر و بهرهوری بالاتری کالای خود را توزیع میکنند. بحث بعدی آزادسازی تجارت توزیع و جلوگیری از سودهای دستوری یا نظارتهای دستوری است. به هر حال در اقتصاد آزاد همیشه عرضه و تقاضا قیمت مناسب خود را پیدا میکند. راهکار بعدی که میتوانیم به آن اشاره کنیم، ایجاد یک نظام مدون و یکپارچه برای صنعت توزیع و پخش کشور است. ما چند سال است که با کمک وزارت صمت در تلاش هستیم که سند جامع نظام توزیع کشور را که در برگیرنده کلیه سبد توزیع کشور اعم از کالاهای تندمصرف یا FMCG، کالاهای پرمصرف کمدوام و سایر کالاها است، تهیه کنیم تا از این طریق بتوانیم با همافزایی که از در کنار هم قرار گرفتن سبد توزیع محصولات ایجاد میشود، علاوه بر اینکه کیفیت توزیع را بالا میبریم، بتوانیم هزینهها را کاهش دهیم و به همان نسبت، سود ایجاد کنیم.
هزینههای بالا و نرخهای نامعقول دو مشکل بزرگ برای بسیاری از شرکتهای پخش هستند که بیشتر این مشکلات از سمت دولت به صنعت تزریق میشوند. در کنار تشریح سهم دولت در موضوع قیمتگذاری دستوری، لطفا در مورد موضوع هزینههای پخش نیز توضیح دهید و سهم عوامل مختلف را در ایجاد هزینههای پخش بررسی بفرمایید.
چالشهای صنعت پخش به دو دسته تقسیم میشوند که بخش اول این چالشها مربوط به ساختار دولتی است و بخش دوم آنها مربوط به ساختار داخلی خود صنعت پخش است. البته این نکته را نباید فراموش کرد که بخش دوم متاثر از بخش اول است.
یکی از بزرگترین مشکلات و موانع در بخش اول، این است که متاسفانه صنعت پخش متولی ثابتی ندارد و وظایف این شرکتها در بین نهادهای حاکمیتی تقسیم شده است. در حال حاضر بخشی از وظایف را سازمان غذا و دارو و وزارت بهداشت، بخشی از وظایف را وزارت صمت و بخشی دیگر را وزارت جهاد کشاورزی برعهده گرفته است. بنابراین در شرایطی که صنعت پخش متولی ثابتی ندارد، فعالان این عرصه به هر میزان که تلاش میکنند برنده معادله نیستند. در همه جای دنیا، عموما مسائل حوزههایی مانند حوزه پخش مربوط به وزارت صمت یا بازرگانی است. اما در ایران موضوعات این بخش بین سازمانها و نهادهای مختلف تقسیم شده که از این بابت آسیبهای جدی متحمل میشود. امیدواریم با تشکیل وزارت بازرگانی یا هر وزارتخانه دیگری، صنعت پخش متولی ثابت پیدا کند تا بتوانیم مشکلات را از طریق یک وزارتخانه پیگیری کنیم.
نبود قانون جامع نظام توزیع، وجود قوانین موازی و متعدد در نظام توزیع به دلیل حضور متولیان متعدد، نبود متولی ثابت در صنعت پخش، کمبود سرمایهگذاری در صنعت پخش که باعث کند شدن ایجاد تکنولوژی و تغییرات بنیادی در این صنعت شده است و همچنین دخالتها و قوانین دستوری از جمله مهمترین چالشهای صنعت پخش است.
دولت باید از تصدیگری دست بردارد و به نظارت بپردازد. دولت میتواند به جای ایجاد نهادهای عریض و طویل، کارهای اجرایی را به انجمنها و نهادهای تخصصی بسپارد، عرضه و تقاضای منطقی معمولا شرایط را متعادل میکند.
برخی معتقدند بهرهوری در شرکتهای پخش پایین است و بخشی از هزینههای توزیع ناشی از همین موضوع است. مکانیزاسیون پخش، استفاده از تکنولوژیهای جدید و ... از مواردی است که میتواند هزینههای توزیع را کاهش دهد. نظر شما درباره بهرهوری در این صنعت و راهکارهای ارتقای آن چیست؟
بهرغم تمام پیشرفتی که در صنعت پخش داشتهایم هنوز فاصله معناداری با رکوردهای جهانی داریم. متاسفانه در کشور ما همچنان عملیات پخش به روش سنتی انجام میشود؛ در صورتی که کشورهای دنیا از بحث تشکیل شرکتهای پخش سنتی عبور کرده و به سمت شرکتهای ۳PL، ۴PL و ۵PL و با بهرهگیری از هوش مصنوعی به سمت ۶PL حرکت کردهاند که همین باعث کاهش هزینهها، سرعت و بهرهوری بالای آنها شده است. به طور قطع، سنتی بودن صنعت پخش تاثیر مستقیمی در افزایش هزینهها دارد. در حال حاضر در ایران نزدیک به ۲۶۰۰ شرکت پخش فعال داریم. اما اگر انبارهای این شرکتها را مشاهده کنید، میبینید چیدمان و استفاده از انبارها کاملا سنتی مدیریت میشود و طی سالهای اخیر پیشرفت چندانی در این حوزه حاصل نشده است در صورتی که انبارهای مدرن شرکتهای ۳PL، ۴PL شرکتهای با حداقل نیروی انسانی، حداکثر بهرهوری و کارآیی را دارند. البته طی سالهای اخیر، در دو بخش نرمافزاری و سختافزاری اقدامات خوبی انجام و فاصله ما با دنیا کمتر شده است. برخی شرکتهای داخلی در این حوزه به مرحلهای رسیدهاند که میتوانند برای شرکتهای پخش، نرمافزار تولید کنند، اما درواقع سنتی بودن صنعت پخش بیشتر به فرهنگ توزیع ما برمیگردد. به طور مثال ما هنوز این فرهنگ را داریم که هر کامیونی که کالا و بار خود را زودتر به سوپرمارکتها برساند، در جایگاه بهتری در قفسهها قرار میگیرد و این مساله ناشی از آن است که ما اصرار به فعالیت سنتی داریم. عموما بخش عمدهای از فضای خودروهای شرکتهای پخش را هوا اشغال میکند؛ یعنی شرکتها ترجیح میدهند که صرفا کالاهای خودشان را حمل کنند و کالاهای دیگران را حمل نکنند که همه اینها باعث افزایش هزینه میشود. درصورتی که اگر به سمت شرکتهای Third Party Logistic برویم، شرایط به طور کلی متفاوت میشود و خودرویی که وارد یک سوپرمارکت میشود، کالاهای چند شرکت تولیدکننده را با خود حمل میکند که البته قبلا از طرف آن شرکتها سفارشگیری و بازاریابی انجام شده است. به این ترتیب محصولاتی با برندهای مختلف توسط یک خودرو در یک سوپرمارکت تخلیه میشود. چرا که تردد و توقف خودروهای متعدد حمل کالا و بار در سطح خیابانها و محلات شهر، مسائلی را ایجاد میکند. برای جلوگیری از این امر راهکار پیشنهادی ما به شهرداری این است که مثلایستگاههای اتوبوس، مکانهایی را برای توقف خودروهای پخش در سطح شهر ایجاد و سپس کالاها را از آنجا به سمت فروشگاهها حمل کنند. وقتی فضای مناسب برای پارکینگ خودروهای پخش پیشبینی نشود طبیعی است که این خودروها چارهای به جز توقف در سطح معابر ندارند که این مساله مشکلساز میشود.
برای عبور از مرحله سنتی، ابتدا باید بخواهیم که از مرحله سنتی در صنعت پخش گذر کنیم. در حال حاضر تمامی ساختارها نشان از اصرار به ماندن در سیستم سنتی دارد. تنها راهکار حل این مشکل در تشکیل شرکتهای Third Party Logistic نهفته است از آنجا که این شرکتها انبارهای بزرگی دارند. در یک انبار بزرگ دهها برند میتوانند چیدمان شوند و در یک فرآیند مشخصی کار توزیع را انجام دهند اما به طور قطع با سبک کنونی انبارداری و تجهیز انبارها نمیتوان به سمت توسعه رفت. طی دو سال اخیر در وزارت صمت این موارد را به خوبی پیش بردهایم و دستورالعمل و آییننامه آن تدوین شده است، اما متاسفانه حجم تغییر و تحولات وزرا در نهادهای دولتی به میزانی زیاد است که همه این فعالیتها ابتر میماند. بنابراین ضرورت دارد ابتدا نهادهای حاکمیتی تکلیف این مساله را روشن کنند که آیا میخواهیم از عملکرد سنتی در صنعت پخش خارج شویم یا خیر. وقتی که قدم اول را به خوبی برداریم، شرکتهای پخش آمادگی دارند که خود را با این شرایط وفق دهند.
فعالان صنعت پخش معتقدند فعالان زنجیره پخش تعامل لازم و نظم کافی را برای تامین کالاهای مورد نیاز ندارند و در نتیجه همین امر مشکلات زیادی را در مسیر تامین شرکتهای پخش ایجاد میکند که نتیجه آنها رشد هزینههای توزیع و پخش کالاست. لطفا درباره اثر بینظمیها و دلایل آن بفرمایید.
یکی از چالشهای اصلی صنعت پخش نداشتن جایگاه قانونی در نظام جامع توزیع است. صنعت پخش ایران در منطقه از رتبه بسیار خوبی برخوردار است، اما در داخل هنوز دارای جایگاه قانونمند نیست و قانون نظام جامع توزیع همچنان در دست تدوین است و با تعامل ۶ وزارتخانه باید به اجرا برسد. موازیکاری معضل دیگری است که انجمن ملی صنعت پخش با آن دست و پنجه نرم میکند. اکثر شرکتهای تولیدی و وزارتخانهها هر یک نظام توزیع خود را دارند و از قوانین موازی تبعیت میکنند. برخلاف کشورهای پیشرفته و حتی کشورهای درحال توسعه، صنعت توزیع در ایران خارج از یک وزارتخانه است و نهاد مشخصی ندارد. قانونمند شدن جایگاه صنعت پخش در کشور الزامی است.
لطفا بفرمایید چه اقداماتی برای استفاده از ظرفیتهای خالی صنعت پخش باید انجام بگیرد و مباحث اقتصاد کلان و اقتصاد بنگاهی را به تفکیک مورد بررسی قرار دهید.
برنامه هفتم ۵ محور اصلی دارد که برای بهبود صنعت پخش سه محور برنامه ثبات اقتصادی و کنترل تورم، رشد اقتصادی و بحث امنیت غذایی میتواند کمککننده باشد. انجمن ملی صنعت پخش کشور تنها تشکل قانونی است که با تلاش جمعی از شرکتهای صنعت پخش شکل گرفته است؛ صنعتی که با توجه به شرایط اقتصاد کلان و سیاستگذاریهای عمومی کشوری که در آن فعال است با چالشهای منحصر بفردی روبهرو است. در ۴ دوره گذشته جایگاه صنعت پخش کشور با هدف توسعه صنعت و افزایش نقشآفرینی در توسعه اقتصادی مورد بازبینی قرار گرفت به طوری که ما توانستیم مثلث صنعت و دانشگاه را در بخش صنعت پخش نقشآفرینی کنیم تا جایگاه صنعت پخش به عنوان یک دستاورد در کشور شناخته شود. هنوز هم دقیقا مشخص نیست که متولی اصلی صنعت پخش کدام وزارتخانه یا نهاد به حساب میآید. این امر باعث شده که بسیاری از شهرداریها و نهادهای دیگر بتوانند با سلایق شخصی خودشان در امور شرکتهای پخش دخالت کنند و در بسیاری از موارد مانع رشد مستمر اینگونه شرکتها میشوند. صنعت پخش کشور باید قانونمند شود، تدوین قانون جامع نظام توزیع باید در برنامه هفتم دیده شود، ولی رویکرد آن باید از حالت اجرایی و پراکنده به حالت نظارتی و یکپارچه تغییر یابد. صنعت پخش کشور دارای ۲۶۰۰ عضو در سراسر کشور است که حدود ۱۸۵۰ شرکت توزیع و۷۵۰ شعبه شرکتهای سراسری هستند که با ۲۰ شعبه خود در سراسر کشور خدماتشان را به اعضا ارائه میدهند. صنعت پخش در حال حاضر ۱۰۰درصد محصولات دارویی کشور و ۹۰ درصد محصولات FMCG و محصولات پرمصرف و کمدوام در کشور را پوشش میدهد و نقش این صنعت در GDP کشور حدودا ۹درصد است که از این میزان، سهم شرکتهای غیردارویی ۷ برابر شرکتهای دارویی است.