گفتوگو با سهیل نیکزاد، درباره محدودیتهای فعالان بازار رمزارز در ایران
کریپتوییها گرفتار خود تحریمی شدهاند
در حال حاضر وضعیت بازار رمزارز در ایران را چطور میبینید؟
خیلی خلاصه اگر بخواهم بگویم، فکر میکنم ما در حوزه رمزارزها دو مگاترند یا روند اصلی بزرگ داریم که بیشتر جریانهای مالی در یکی از این دو تا میگذرد. البته حوزههای دیگر هم هست که آنقدر حجم گردش پولش اندک است که خیلی قابل بررسی نیست. مثل تولید نرمافزار و امثالهم که باید خیلی غنیتر باشد، ولی متاسفانه به خاطر اینکه زیرساختهای مناسبی نداریم خیلی فرصت رشد برایشان پیدا نشده است.
اما دو حوزه اصلی که گردش مالی قابل توجه در کشور دارند، یکی حوزه تبادل است و دیگری هم حوزه ماینینگ. حوزه ماینینگ را که دولت وقت، بیشترین پشتیبانیای را که میتوانست از آن بکند، کرد. در آن زمان یک مصوبه در هیات وزیران به امضای رئیسجمهور رسید که فکر میکنم اواخر دوره حسن روحانی بود و هنوز دولت رئیسی روی کار نیامده بود. مصوب کردند که ماینینگ بهعنوان یک صنعت شناخته شود و وزارت صمت موظف است خدماتی را که به همه صنایع ارائه میدهد، به این حوزه هم ارائه دهد و برای آن کد صنعت تعریف کند. این مصوبه البته اجرا نشد تا زمانی که وزارت نیرو ورود کرد و برق صد تومانی را بهصورت کاملا دلبخواهی حدود ۱۴۰۰ تومان حساب کرد؛ یعنی حدود ۱۳-۱۴ برابر. هر کسی هم اعتراض میکرد میگفتند این قیمت صادراتی ما است. ارجاعشان هم به عراق بود که هم واقعا قیمتش از این کمتر است و هم اینکه پولش به آنها برنمیگردد.
شاید این بزرگترین جفایی بود که میشد به این حوزه کرد، به خاطر اینکه در یک مقطع زمانی ماینرهای ایرانی توانسته بودند با همه مشکلات و عدم قطعیتها، در بخش خصوصی و دولتی با هم حدود ۸ درصد در سال ۹۸ قدرت هشریت بیتکوین دنیا را به دست بیاورند که این عدد خیلی عدد قابل توجهی بود. همان سالی بود که در آبان یکدفعه اینترنت یک ماه و چند روز قطع شد. لحظه قطع اینترنت هشریت دنیا افتاد. خیلی عجیب بود، ولی مجموعه نهادهای تصمیم گیر در نهایت این عدد را به زیر ۳ درصد رساندند و همه بخش خصوصی را هم از صنعت بیرون کردند. وزارت صمت حدود هزار مجوز صادر کرد که هیچ کدامشان مربوط به یک شرکتی نیست که بیاید بگوید این هویت من است و این شرکت چه ماهیتی دارد. تا حالا هیچ اسمی از اینها برده نشده و هیچ جا گفته نشده است. یعنی حتی نمیدانیم مجوزها به نام چه کسی صادر شده است. حالا دوباره درباره تبادل همان نیروهای مقتدر با همین مکانیزمهای دولتی احساس کردند که میتوانند این کار را تکرار کنند. خیلی پروندهسازیها کردند، اتفاقات مختلف رخ داد، سیاهها را روشن و روشنها را تاریک نشان دادند، یک صرافی هک شد و صدایش را درنیاوردند چون از بخش خصوصی نبود، درگاههای مختلف را بستند، خدمات مختلف را بستند.
در نهایت بازی به اینجا رسید که در وضعیت امروز برای تبادل قانونی رمزارز درگاه معلوم کردند؛ یعنی اعلام کردند که از درگاههای پرداختی که ما میخواهیم خدمت بدهیم یعنی درواقع آشناترین خدمت پرداخت آنلاینی که همه ایرانیها با آن کار میکنند، فقط درگاه نوع ۷۸۰۰ باید برای کسب و کارهای رمزارزی استفاده بشود و هر درگاه دیگری باشد قطع میشود!
به همین منوال هم ۳۵۰۰ تا ۳۶۰۰ درگاه را در دو سه ماه گذشته قطع کردند و صدور درگاه جدید را هم محدود کردند. با این اوصاف حدود ۳۰۰ کسبوکار دیگر به تخمین ما وجود دارد که از درگاه ۷۸۰۰ استفاده نمی کنند اما کار تبادل میکنند.
در خانواده دیفای کسب و کارهایی راه افتادند، اما متاسفانه دولت مجددا فرصت قانونگذاری در این حوزه و ارائه خدمت ارزشمند را از دست میدهد. به نظر میرسد دولت علاقه دارد تعداد ارائهدهندگان خدمت در حوزه تبادل را کم کند، اما این کار هم بسیار خطرناک است به خاطر اینکه یک اصطلاح فنی به نام هانیپات ایجاد میکند. یعنی مورد هک و attack قرار میگیرد درواقع هرچه این بازار توزیعشدهتر باشد، خدمت و کیفیت آن ارزشمندتر میشود. در میان تمام این مصیبتها شاهد مسدود کردن تراکنشهای ایرانیان و قرار گرفتن برخی آدرسهای اکسچنجهای ایرانی به آدرسهای بلکلیست جهانی و... هستیم که کار را برای این پلتفرمها سخت کرده است و باید فرآیندهای پیچیدهتری را برای محافظت از داراییها طی کنند.
مذاکراتی با دولت و مجلس برای رفع موانع داخلی نشده است؟
مذاکره زیاد شده اما تا الان کماثر بوده است. امیدوارم بعد از این شاهد اتفاقات بهتری باشیم. صنایع تِک ما که از این زیرساختها برای صادرات خدمات به کشورهای مختلف دنیا استفاده میکنند، فلج میشوند یا حداقل کارآییشان کاهش پیدا میکند. نیروی فنی ما که خدمات ارائه میکند و از کشورهای دیگر برای ما ارزآوری دارد چرا باید با مانع روبهرو شود؟ تجارتهای خُرد که میتوانند تراکنشهایشان را در پَکهای کوچک صادرات کنند، با روند فعلی ممکن است از بین بروند. با محدود شدن این بخشهای نوآورانه در کشور، فقط همان نفتیها و پتروشیمیها و شرکتهای بزرگ دولتی میمانند که ابعاد تراکنشهای آنها با ابعاد تراکنشهای رمزارزی قابل مقایسه نیست. هر چند وقت یک بار هم مثلا پروندهای درمیآید و ثبت میشود که فلان مسئول در فلان دوره یک رشوه گرفته بود با رمزارز که الان پروندهاش در قوه قضائیه باز است. حالا کسی هم این موارد را بررسی نمیکند، ولی این اخبار هم میرسد.
فکر میکنید با این اوصاف، آینده این صنعت چطور میشود؟ چون الان میبینیم که مهاجرت به کشورهای دیگر از جمله امارات هم بین فعالان این حوزه زیاد شده است؛ شما آینده را چطور پیش بینی میکنید؟
دو موضوع متفاوت است؛ یکیاش یک مگاترند است یعنی یک روند خیلی فرالحظهای و فراموقعیتی در سطح صنعت رمرارزها است. یعنی شما امروز اینجا نشستید، دولوپر ایرانی با تیمی که لبه تکنولوژی دنیا است، کار میکند و ورژن بعدی اتریوم را مینویسد. این دسترسی نیروی کار در همه جای جهان به همه پروژهها در همه سطوح، شاید در پخششدهترین حالت ممکن در تاریخ تکنولوژی قرار دارد، چون آیتی محض است و افراد هم دورکار محض هستند. یک اتفاق رویایی و عجیبی د راین حوزه در جریان است.
ولی قاعدتا زیرساختهای کشور برای developerها مناسب نیست و خدماتدهندههایی که دارند کار میکنند، کارشان خیلی با سختی همراه است. ببینید چه بلایی سر فرصتهای ما میآید، یک تیم ایرانی دو ماه پیش در مسابقات اتریوم استانبول برنده شده است. این جوانان نیروی کار در ایران به محض اینکه فرصت پیدا کنند و به بازار وصل شوند، موفقیت را میبلعند چون استعدادهای خوبی دارند، دسترسی خوبی هم به دانش داشتند و خیلی مسلط هستند، اما زیرساخت برایشان مهیا نیست. خلاصه که گویا قرار است دست هر کسی غیر از یک بخش خاص دولتی که در حوزه پرداخت کار میکند، کوتاه شود.
یعنی نظام پرداخت را هم در این روند مقصر میدانید؟
بله. اجازه بدهید یک مثال بزنم؛ به این موضوع فکر کنید یک تاجر آمریکایی هستید که با وجود این همه تحریمهایی که الان وجود دارد، تصمیم گرفتید با یک ایرانی تجارت کنید، مثل خیلیهایی که الان دارند تجارت میکنند حالا با استفاده از پروکسی، دور زدن قانون یا هر شیوه دیگری. شما ریسک این کار را میپذیرید، پول را قرار است در یک جایی در نظام بانکی آمریکا دریافت کنید، ریسک آن را میپذیرید ریسک جریمه به دلیل تجارت با ایرانیها را میپذیرید، بعد یک حساب نمیتوانید در ایران داشته باشید که این پول را آنجا پرداخت یا برداشت کنید یا به دلار یا ریال نگه دارید! فکر میکنید این را چه کسی اجازه نداده؟ این را ترامپ، اوباما، بوش، کلینتون یا ریگان اجازه ندادهاند؟ نه؛ ادارهی نظامهای پرداخت بانک مرکزی این اجازه را نمیدهد. این مثل یک گیت است. یعنی دو تا در بسته شده تا ما تحریم باشیم؛ هم بانک خارجی به ما سرویس نمیدهد و هم بانک ایرانی به خارجی سرویس نمیدهد. چون من و یک رفیق خارجی میخواهیم تجارت کنیم. ظاهرا ایران که نیامده خودش را تحریم کند؛ آنهایی که ایران را تحریم کردهاند، همه کانال خارجی را به روی ایرانیها بسته اند تا سرویس ندهند، اما اینکه یک ایرانی و یک خارجی که هر جفتشان در بانک ایرانی حساب داشته باشند و یک حساب دفتری هم با همدیگر داشته باشند و بتوانند تجارت کنند را چه کسی بسته؟ چه کسی جز بانک مرکزی ایران بسته؟
در مورد رمزارزها چطور؟
هر وقت شما بخواهید در مورد اینکه چه کسی دارد از تحریم استفاده میکند، چه کسی ضرر میکند، بفهمید همین مثال را در نظر بیاورید آن وقت میفهمید که کریپتوییها هم این وسط گوشت قربانی و مرغ عزا و عروسی هستند. در حوزه رمزارز هم شاهد خودتحریمی هستیم. چرا باید در بازاری که میتواند آورده برای ما داشته باشد مانع ایجاد شود؟ نکته دیگری که میخواهم بگویم این است که سیاست انحصاری در بازار قطعا شکست میخورد. این طبیعت بازار است. وقتی شما پنج بازیگر داشته باشی اگر برای یکی از آنها مشکلی پیش بیاید بازار میترسد و حتی از بین میرود، اما وقتی صد ارائه دهنده سرویس رمزارزی داشته باشیم که طبق یک قانونی که از قبل معلوم شده، خدماتشان را ارائه دهند و نظارتی هم به آنها بشود، یک بازار رقابتی خدمات شکل میگیرد که با هم رقابت میکنند نظارت هم به آنها میشود و مالیاتشان را هم میدهند.