سازمان گسترش به مثابه بخشی از هویت صنعتی ایران مدرن
تغییرات مدیریتی وزارت صمت به خاطر وقوع حادثه طبس و نیز سفر وزیر و معاون اول به اجلاس اوراسیا، با تاخیراتی مواجه شد و از این بابت انتقاداتی متوجه این وزارتخانه بود. البته استعلامهای قانونی هم به دلیل گستره تغییرات مدیریتی در کشور، این روزها، قدری زمانبر است. خوشبختانه، آنطور که از بیشتر دستگاهها به گوش میرسد همکاریهای اطلاعات سپاه با دولت جدید در این زمینه، خیلی خوب و شاید بی سابقه بوده و این احتمالا با حضور و نگرش آقای کاظمی در راس این سازمان بیارتباط نیست. اینها نشانه های خوبی است که نباید نادیده گرفته شود.
وزارت صمت یکی از بزرگترین و راهبردی ترین وزارتخانههای کشور بهحساب میآید و تغییرات مدیریتی آن به شدت بازتاب مییابد. روزی نیست که در رسانهها و شبکههای اجتماعی پیشبینی و پیشنهادی صورت نگیرد و روزی هم نیست که علیه یک گزینه پیشنهادی، مطلب انتقادی و عموما تخریبی درج نشود. برخی رسانه ها، خودشان فردی را بیدلیل به عنوان گزینه پیشنهادی معرفی میکنند و خودشان هم روز بعد، نقدی طویل در باره گزینه پیشنهادی درج میکنند.
در میان مناصب مرتبط با وزارت صمت، ریاست دو سازمان بزرگ ایدرو و ایمیدرو همیشه بحثانگیز و قابل توجه بوده است. طبق گزارش مقایسهای که چند روز پیش خواندم، وضعیت کاری و درآمدزایی ایدرو در چند سال اخیر خیلی کاهش داشته است و بازگشت این سازمان عظیم به جایگاه واقعی خودش، از برنامههای وزیر جدید صمت است.
آقای اتابک در مراسم معارفه رئیس جدید ایدرو هم اشارههای دقیقی به سابقه و اهمیت این سازمان کرد. و گفت سن ایدرو از سن خیلی از شما بیشتر است. در میان آن جمع، سن ایدرو حداقل از سن فرشاد مقیمی مدیرعامل جدید سازمان گسترش بیشتر بود.
من فکر می کنم ایدرو حتی از ایمیدرو هم برای وزیر صمت مهمتر باشد. البته این برداشت من است و دست آخر این قبیل برداشتها کار دست من خواهد داد. فقط مطمئن هستم با این وزیری که من دیدم، ماجرای پست بگیر و در رویی در کار نخواهد بود و عنقریب فصل حساب و جواب و رسیدگی به عملکردهای مدیران منصوب فرا خواهند رسید. کاش توی کشور شرایطی از حیث پاسخگویی حاکم شود که هرکسی جرات نکند مسوولیت سنگینی را به راحتی بپذیرد
از نظر حقیر، یکی، سازمان گسترش و یکی، ذوبآهن اصفهان، فقط واحد تولیدی و صنعتی بهحساب نمیآیند بلکه بخشی از هویت ملی ایران جدید نیز محسوب میشود. تاسیس این دو سازمان ، نشانه ای از تحقق رویای نخبگان ایرانی برای دستیابی به درجه ای از توسعه صنعتی بود. رویاهایی که اغلب با شکست و ناکامی روبرو میشد.
سازمان گسترش و نوسازی ایران (ایدرو) از سال 46 که توسط مرحوم رضا نیازمند، پایهگذاری شد، نمادی از تکنوکراسی و تخصص گرایی بهحساب میآمد و سالهای زیادی هم این شیوه و شاکله را حفظ کرد؛ بهجز در سال آخر حکومت پهلوی که هوشنگ ثابتی برادر پرویز ثابتی معاون ساواک، به ریاست این سازمان گمارده شد و کار رژیم هم یکسره شد.
من اگر جای رئیس جدید ایدرو بودم هیچ مدیری را منصوب نمیکردم مگر اینکه حداقل یکبار کتاب « تکنوکراسی و سیاستگذاری اقتصادی در ایران» که شرح شرایط تاسیس ایدرو است را خوانده باشد. احتمالا الان مدیران ایدرو میگویند خدا را شکر که نشدی!
منبع: کارخانهدار