سد در برابر سد شکن!
«توسعه فناوری» از کانون توجه خارج نشود
از همین رو توسعه فناوری جایگاه ویژهای در زنجیره ارزش کشورها به دست آورده و به عنوان عنصری برای تضمین استحکام و پیوستگی زنجیره توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها مطرح میشود. با استفاده از فناوری میتوان دستاوردهای پژوهشی را به محصولات و خدمات دانشبنیان تبدیل کرد و در راستای رفاه جامعه گام برداشت.
به همین دلیل توسعه کسبوکارهای مبتنی بر دانش و فناوری که در کشور به کسبوکارهای دانشبنیان و فناور شهرت دارند، سالهاست در بین مهمترین سیاستهای بلندمدت جوامع پیشرفته قرار گرفته است. توسعه چنین کسبوکارهایی علاوه بر نقشآفرینی در حفظ و ارتقا سرمایههای انسانی و اجتماعی، به توسعه اقتصادی، مصونیت نسبی از تحریمهای بینالمللی، رشد تولید ناخالص داخلی، افزایش تعاملات خارجی، ثروت آفرینی، رفاه و حتی قدرت سیاسی نیز کمک میکند. ایالات متحده آمریکا به عنوان صاحب برترین اقتصاد در میان کشورها، با سهم 25 درصدی از کیک اقتصاد جهانی، بیشترین سهم را از کسبوکارهای مبتنی بر فناوری به ویژه فناوریهای پیشرفته و نوظهور در اختیار دارد.
امروزه اگرچه همگان بر اهمیت توسعه فناوری واقفاند اما گاه بیتوجهی به ملزومات این توسعه، میتواند خود مانعی در افزایش سهم فناوری شود. آیندهنگری فناوری عمدهترین عنصر سیاستگذاری فرآیند استراتژیک توسعه فناوری است که امکان حمایت و پشتیبانی از فرایند نوآوری، استحکام و ارتباط بین اجزای اکوسیستم را فراهم میآورد اما باید توجه داشت که فرآیند توسعه فناوری همانند سایر فرآیندها، برآیندی از تعامل بین نیروهای محرکه این اکوسیستم است که باید به همه آنها در سیاستگذاری توجه شود.
به طور کلی میتوان گفت فرآیند توسعه فناوری شامل 5 بخش است که از فرآیند ایجاد فناوری در گام اول آغاز میشود و با فرآیندهای انتقال فناوری از مبدأ به مقصد، بومی سازی فناوری در مقصد، گسترش فناوری و ارائه کاربردهای جدید و در نهایت مستند سازی فناوری در همه مراحل تکمیل میشود. طبیعی است موفقیت این فرآیند در گروه وجود یک محیط مساعد و همسو است که از آن به عنوان اکوسیستم یا زیست بوم فناوری یاد میشود؛ زیست بومی که از بازیگران مختلفی چون صنایع بزرگ، شرکتهای دانشبنیان و فناور، نهادهای تأمین مالی همچون صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر، بانکها و سرمایهگذاران، دانشگاهها، شهرکهای علمی و تحقیقاتی، پارکهای فناوری و در نهایت دولت تشکیل شده و برای یک هدف واحد یعنی ایجاد و توسعه فناوری تلاش میکند.
بدیهی است اگر هر یک از این بازیگران به درستی نقش خود را ایفا نکند، مسیر دستیابی به هدف نهایی متزلزل خواهد شد. در این میان دولت از سایر بازیگران نقش پررنگتری دارد. به بیان دیگر دولت به عنوان نهاد سیاستگذار و مجری میتواند با سیاستگذاری صحیح یا غلط، مسیر توسعه فناوری را فرسنگها جابهجا کند. نگاهی اجمالی به آنچه دولتها طی تقریباً دو دهه گذشته در کشور انجام دادهاند نشان میدهد بر خلاف انتظار، آنطور که باید و شاید به این حوزه توجه نشده و اولویت دولت در تخصیص بودجه به بخشهای دیگری تعلق داشته است. البته این سخن منکر رخدادهای مثبت این حوزه نیست، بلکه نقدی است در جهت لزوم توجه ویژه به توسعه فناوری از طرق مختلف نظیر دانشگاهها و پارکهای فناوری، صنایع بزرگ و شرکتهای دانشبنیان که پیشرانهای توسعه اقتصاد دانشبنیان محسوب میشوند.
توسعه متناسب و متوازن فناوری، نیازمند تعامل بهینه مؤلفههای موجود در اکوسیستم فناوری است. به بیان دیگر فعالیتهای داخلی نظیر تولید، فرایندهای محوری و زنجیره ارزش افزوده باید با محرکهای بیرونی نظیر مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی، مؤسسات مالی یاد شده، صنایع، زیرساختها، سرمایههای اجتماعی فرهنگی و حتی سیاسی تعاملات بهینهای داشته باشد که تنظیمگر آن سیاستهای دولتی است. در این میان توجه به چرخه فناوری میتواند پویایی لازم برای توسعه فناوری را ایجاد کند و به توسعه بهتر فناوری منجر شود. تشریح این چرخه در این مُقال نمیگنجد اما بیان تیتروار مراحل آن خالی از لطف نیست. مراحل چرخه فناوری عبارتند از «آگاهی از فناوری»، «کسب فناوری»، «مرحله تطابق و هماهنگی با فناوری»، «پیشرفت فناوری» و در نهایت «واگذاری یا رهاسازی فناوری». اگرچه طی سالهای اخیر از منظر علمی رشد قابل توجهی در کشور ایجاد شده اما از منظر تبدیل دانش به فناوری راههای نرفته بسیاری وجود دارد. وجود تحریمهای بینالمللی و خروج سرمایههای انسانی در قالب مهاجرتهای دائمی نیز به مانعی در مسیر ایجاد و انتقال فناوری بدل شده و شرایط کلان اقتصادی نیز بر سختی مسیر افزوده است. در چنین شرایطی اگر نهادهای مهم تأثیرگذار در کشور و در رأس آنها قوای سهگانه نیروهای خود را بر رفع موانع و تقویت محرکها یکسو نکنند، ایرانمان در رقابت توسعه فناوری میان جهانیان موفقیت چندانی نخواهد داشت.