تامین مالی نوین برای بازارهای سنتی
درست است که بازار فرش دستباف مثلا در اصفهان شناسنامه هنر این شهر را توی جیبش دارد، اما یکتخته فرش دستباف نائین یا چالشتر بالای حداقل 20 میلیون قیمت میخورد، مسلما قشر متوسط ( البته متوسط سابق) آنقدر چالهچوله دارد در زندگی که یا عطای فرش دستباف را به لقایش میبخشد یا اینکه خیلی عاشق باشد، سراغ خرید اقساطی میرود و سود بیستتا سیدرصدی را به جان میخرد تا صاحب یکتخته فرش دستباف شود، پس همینجاست که این بازاریهای سنتی و خوشبرخورد که زندهبودن کسبوکارشان به آمدوشد مشتری گرهخورده، باید به فکر مسیری باشند که بتوانند مشابه و حتی بهتر از بازارهای متمرکز چندمنظوره، کالای اقساطی در اختیار خریدار و مصرف کنده بگذارند وگرنه سرنوشتشان میشود کافه و رستوران یا باید بروند گوشه خانه با بازنشستگی کنار بیایند!
اما این راهحل چیست؟ ممکن است بگویید رونق اقتصادی، بالا رفتن قدرت خرید مردم، برچیدن سراها یا رونق توریسم و مانند آن،همه اینها که می گویید بد نیست و اتفاق شاید گوشه ای از راهحل را هم نمایان کند اماعلاوه بر جذابیت هایی که خرید به شیوه های نوین دارند، مزیت های آنان تا امروز توانسته بخش بزرگی از تقاضای بازار را تامین کند.با این حال هنوز تفاوت قیمت نقد با فروش اقساطی آنقدری هست که مخاطب اصفهانی برایش ماشین حساب بردارد و حساب کتاب کند، پس دیگر جایی برای بحث وجدل باقی نمی ماند، صاحبان کسب و کارهای سنتی درسال های پیش رو بهتر است به فکر نوعی ساز و کار تامین مالی جمعی باشند که از یک سو بتواند با جمع کردن سپرده های خود در بانکها به آنها نوعی اطمینان خاطر داد و از سوی دیگر تسهیلات خرید مناسبی به مشتریان ارایه داد، در همین راه می توان در صورتی که مسائل مالیاتی آن حل شود، صندوق هایی برای تامین مالی بازارهای مهم سنتی تشکیل داد که نرخ سود تسهیلات ارایه شده از طرف آن، نسبت به شرایط بانکها بهتر باشد.
این تنها یکی از روش تامین مالی و ساده ترین آنها است، راه های دیگری نیز وجود دارد ک بهطور قطع متخصصان حاضر در اتاق های بازرگانی می توانند در موردشان اظهار نظر کرده و یا به صورت بسته های مشاوره تامین مالی در اختیار این بازارها قرار بدهند، تا از یک سو ضمن تحریک سمت تقاضا، از آنچه فروپاشی لاجرم بازارهای سنتی خوانده میشود جلوگیری شود.