اصفهان؛ غایب بزرگ بورس
چرا شرکتهای اصفهانی از بازار سرمایه فراری هستند؟
فقط ۸درصد!
رئیس کمیته بازار پول و سرمایه اتاق اصفهان میگوید:" سهم استان اصفهان در بین شرکتهای اقتصادی فعال در بازار سرمایه نزدیک به هشت درصد است." به گفته مجتبی متقی، از۸۰۰ شرکتی که در بازار بورس و فرابورس ایران پذیرفتهشدهاند؛ تنها ۶۰ شرکت از اصفهان حضور دارند و از سال ۹۶ تاکنون تنها چهار شرکت از استان از روشهای تامین مالی بازار سرمایه بهره بردهاند.
در اقتصاد کلان، کارکرد اصلی بازار سرمایه، تأمین مالی بنگاههای اقتصادی بهویژه شرکتهای بزرگ به روش تأمین مالی جمعی است بااینحال اما حوزه تولید در قطب صنعت کشور از این بازار استقبال نمیکند.آمارها نشان میدهد باوجود بهبود عملکرد بازار سرمایه در تأمین مالی تولید در دهه ۹۰ این بازار هنوز فاصله زیادی با نقطه مطلوب دارد.
هرچند میانگین نرخ رشد اقتصاد کشور در دهه ۹۰ حدود صفر درصد بود اما تأمین مالی از مسیر بازار سرمایه ۶ هزار درصد افزایش یافت و از ۱۱۷۰۰ میلیارد تومان به ۷۱۸ هزار میلیارد تومان در پایان دهه ۹۰ رسید. این آمار نشان میدهد دولت و بنگاههای اقتصادی که در این سالها با کمبود نقدینگی مواجه بودند در سال ۱۴۰۰ نسبت به سال ۹۰بیش از ۷۰۰ هزار میلیارد تومان منابع بیشتری از بورس وام گرفتهاند.
باوجودی که سهم بازار سرمایه در تأمین مالی اقتصاد کشور از ۳ درصد در ابتدای دهه ۹۰ به ۱۲ درصد در پایان این دهه رسید اما هنوز هم بخش بزرگ تأمین مالی شرکتها در کشور از مسیر بانکها انجام میشود و سهم بازار سرمایه در مقابل نظام بانکی بسیار کم است.در سال گذشته جمع کل ارزش معاملات بورسهای چهارگانه به ۱۳۰۰۰ هزار میلیارد تومان رسید. جمع کل ارزش شرکتهای حاضر در بازار سرمایه بیش از ۱۰۰۰۰ هزار میلیارد تومان و جمع کل کالاهای مبادلاتی سالانه ۱۲۰۰ هزار میلیارد تومان است. همه این ارقام به معنای این است که نقدینگی در بازار سرمایه در گردش است ولی هنوز اقدامات مناسبی برای افزایش نقش بازار سرمایه در تأمین مالی تولید با توجه به نیازهای موجود انجامنشده است. در سال ۱۴۰۱ بازار سرمایه توانست ۶۰۰ هزار میلیارد تومان از منابع مالی موردنیاز اقتصاد کشور را تأمین کند اما تسهیلات پرداختی بانکها در سال گذشته رقمی بیش از ۴۰۰۰ میلیارد تومان بوده که این میزان در مقایسه با سال ۱۴۰۰ بالغبر ۴۵.۳ درصد رشد نشان میدهد.از مجموع کل تسهیلات پرداختی از طریق سیستم بانکی ۳,۷۶۲ میلیارد تومان معادل ۸۴.۶ درصد به صاحبان کسبوکار و ۱۵.۴ درصد به خانوادهها تعلق گرفته است.
بانکها درمجموع در دو سال گذشته نزدیک به ۷۵۰۰ میلیارد تومان تسهیلات پرداختهاند که تأمین مالی انجامشده از طریق بازار سرمایه در مقایسه با بانکها در سال ۱۴۰۱ فقط حدود ۱۲ درصد بوده است.مقایسه تأمین مالی انجامشده از طریق بازار سرمایه با بانکها بهخوبی گویای آن است که بازار سرمایه هنوز فاصله زیادی تا نقطه مطلوب دارد و برای افزایش نقش بازار سرمایه در تأمین مالی تولید باید به فرآیندهای موجود سرعت داد چراکه با سرعت فعلی سالها زمان میبرد که بازار سرمایه نقش واقعی خود را در تأمین مالی تولید و اقتصاد ایران پیدا کند.
اهمال شرکتها و فرار از شفافیت
مروری بر فرآیندهای تأمین مالی از طریق بازار سرمایه نشان میدهد که فرآیند تأمین مالی از طریق بازار سرمایه با دو چالش اساسی مواجه است.چالش نخست به فرآیندهای اداری تأمین مالی و صدور مجوزها از طریق سازمان بورس بازمیگردد که به گفته بسیاری از فعالان بخش خصوصی، طولانی و زمانبر است و مشکل دوم به ناآشنایی مدیران و فعالان بخش خصوصی با ابزارهای تأمین مالی بازار سرمایه بازمیگردد که در این مورد انتقادها متوجه مقامات بازار سرمایه است.
باید توجه داشت خریدوفروش سهام یک شرکت، خریدوفروش وضعیت کنونی آن نیست، بلکه بر اساس پیشبینی آینده شرکت صورت میگیرد که کاملا به مدیریت آن بستگی دارد. از سوی دیگر برخی از مالکان و مدیران صنایع علاقه ندارند بخشی از سهام و مالکیت واحد خود را از دست بدهند.فقط واحدهایی که سودآور باشند میتوانند وارد بازار بورس شوند، عدم سودآوری برخی از صنایع نیز که عمدتا به دلیل مشکل مدیریتی است، مانع دیگری برای ورود آنها به بازار بورس خواهد بود.با ورود سهام یک واحد صنعتی به بازار بورس باید ارزش واقعی آن واحد شفافسازی شود که برخی از مدیران این شفافیت را دوست ندارند.وقتیکه سهام یک صنعت وارد بورس میشود باید از سهامی خاص به سهامی عام تبدیل شود و برای این منظور باید تمامی این سهام آزاد باشد، اما در برخی از صنایع به دلیل مشکلات حقوقی و... که ممکن است برخی از سهامداران داشته باشند گاهی بخشی از سهام آنها آزاد نیست.
یکی از شرایط ورود صنایع به بورس را سوددهی آنها طی چند سال اخیر و همچنین پایین بودن نسبت بدهی بهکل داراییهای شرکت اعلام کرد که برخی از صنایع این شرط را ندارند. بهعلاوه باید سودی که از سوی واحد اعلام میشود سود واقعی حاصل از فعالیت واحد باشد نه اینکه اموال و املاک شرکت به دلیل تورم رشد قیمت داشته و شرکت با فروش این ملک به سود رسیده باشد.
باوجود همه دستاندازها اما ورود یک شرکت به بورس امکان توسعه واحد صنعتی و صنایع پاییندستی آن را فراهم میکند که درنهایت اشتغالزایی و ایجاد ثروت را نیز برای استان به همراه دارد. از سوی دیگر صنایع نیازی به اخذ تسهیلات بانکی و پرداخت سود به بانکها ندارند و نهتنها صاحبان صنایع بلکه خریداران سهم نیز از این امر سود میبرند.، ورود یک واحد صنعتی یا شرکت به بورس باعث ارتقای ساختارهای داخلی، مالی، حسابداری و ... خودِ واحد نیز خواهد بود.ورود یک صنعت به بورس به برند شدن و مطرحشدن نام واحد نیز کمک میکند.
چرخ لنگ بازار سرمایه
آن روی سکه اهمال مدیران صنایع و عدم شفافیت سیستم مالی شرکتها، وضعیت بازار سرمایه ایران قرارگرفته است. بازار سرمایه در ایران به دلایل متعدد جایگاه مناسب و شایسته خود را برای تامین مالی سرمایهگذارها پیدا نکرده که سهم ناچیز این بازار در سرمایهگذاری و تشکیل سرمایه کشور موید این موضوع است.
یک بازار سرمایه زمانی مطلوب تلقی میشود که انتقال وجوه را در زمانهای مختلف و بین افراد مختلف با سهولت و حداقل هزینه ممکن سازد، ابزارهای متنوعی را برای مدیریت مالی فراهم کند و تجمیع و تخصیص منابع مالی اعم از بزرگ و کوچک را میسر کند و اطلاعات کامل را در دسترس همه شرکتکنندگان در بازار قرار دهد. در بازار سرمایه باید رقابت وجود داشته باشد بهگونهای که هیچیک از شرکتکنندگان در بازار، قدرت تعیین قیمت را نداشته باشند و از حداقل ریسک نیز برخوردار باشند که بازار سرمایه ایران فاقد این ویژگیهاست. سهم بالای اشخاص حقوقی و نهادهای دولتی و شبهدولتی از بازار سرمایه از دیگر مشکلات بورس است . در سالهای گذشته شرکتها و موسسات دولتی بیشترین سهم را در معاملات بورس اوراق بهادار به خود اختصاص دادهاند، بهعنوان بازار ساز وارد بازار شدهاند و بهجای تثبیت بازار با اقدامات آگاهانه و غیرآگاهانه برآشفتگی بازار سرمایه دامن زدهاند.عدم تنوع ابزارهای مالی ، چیرگی شبکه بانکی کشور بر بازار سرمایه، تعداد اندک شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار، عدم گسترش شبکههای الکترونیکی در بازار سرمایه، مدیریت دولتی سازمان بورس و اوراق بهادار و عدم حضور مدیران حرفهای از دیگر مشکلاتی است که شرکتها را برای حضور در این بازار بیرغبت کرده است.