دوری از دنیا

بازرگانان پیشگام صنعت پخش

هنگامی که تولید صنعتی با استفاده از انواع ماشین در اروپا اوج گرفت و مازاد تولید بر مصرف آشکار شد فروش این محصولات در داخل و نیز در خارج از بازار داخلی کشورهای صنعتی به یک مساله تبدیل شد. در این وضعیت بود که بازرگانان به شکل وسیع و گسترده وارد چرخه اقتصاد شدند و کارخانه‌ها نیز پذیرفتند به مزیت تقسیم کار در سطحی بالاتر تن داده و شغل و صنعت توزیع کالا را به رسمیت بشناسند. به این ترتیب بود که بازرگانان فعال در توزیع داخلی و نیز در تجارت خارجی پدیدار شده و سهم قابل اعتنایی را در توزیع کالا بر عهده گرفتند. این گروه با خرید عمده تولیدات کارخانه‌ها سرمایه لازم برای تولید را در اختیار آنها قرار دادند و نیز راه تجارت خارجی و صادرات را هموار کردند. با سپری شدن زمان و رشد انواع کالاهای صنعتی اما بازرگانان نیز به این نتیجه رسیدند که نمی‌توانند همه فعالیت را به ویژه در توزیع داخلی بر دوش بکشند و به شرکت‌هایی نیاز دارند که فعالیت اصلی آنها شناخت دقیق‌تر بازارهای خرده‌فروشی و رساندن کالاها به این خرده‌فروش‌هاست.

شرکت‌های پخش

با گسترده‌تر شدن دادوستد کالا در داخل سرزمین کشورهای دارای اقتصاد بزرگ و صنعتی و ناتوانی نسبی بازرگانان در اجرای دو نقش مهم خریدار عمده و تامین مالی پیش‌هنگام بخش تولید و نیز سرمایه‌گذاری برای پخش کالاهای خریداری‌شده از کارخانه به خرده‌فروشان که نیازمند سرمایه‌گذاری برای خرید و تجهیز انبارهای مناسب و نیز ناوگان حمل‌ونقل و تربیت نیروی انسانی ورزیده بود راه برای فعالیت دیگری در فرآیند تولید و توزیع باز شد که در ایران از آن به اسم شرکت‌های پخش نام می‌برند. این فعالیت اما در غرب کارنامه و برنامه درازتری دارد و همانند هر فعالیت دیگری در این کشورها از یک نیاز واقعی سرچشمه گرفته و بدون دخالت‌های نابجای دولت‌ها راه خود را باز کرده است.

انقلاب صنعتی در انگلستان

آزادی اندیشه و آزادی کسب‌وکار شهروندان بدون دخالت‌های گسترده دیوانسالاران بیش از هر کشور دیگری در انگلستان تجربه شده است.

این آزادی‌های بنیادین راه را برای توسعه صنعتی که نیاز به بزرگ‌تر شدن در اندازه‌های تازه داشت هموار کرد. انقلاب صنعتی در قرن هجدهم میلادی، راه را برای دگرگونی شگفت‌انگیز و سترگ در انگلستان به نام انقلاب صنعتی هموار کرد. تجاری کردن اختراعات و خریداری هر اختراع در بازار آزاد و با بالاترین قیمت یک حرفه بزرگ در انگلستان و سپس در آلمان و فرانسه و دیگر کشورهای آزادتر شد. دادوستد اختراعات مثل انواع دستگاه‌های ریسندگی و بافندگی و ماشین‌های گوناگون برای تولید صنعتی و ماشین بخار، به رشد تولید انبوه و پرشتاب‌تر و ارزان‌تر منجر شد.

در قرن نوزدهم با صنعتی شدن شهرها و گسترش شهرنشینی، تعداد کارخانه‌هایی که با ظرفیت انبوه تولید می‌کردند به سرعت افزایش یافت و به دنبال آن پیدایش راه‌آهن موجب افزایش سرعت انتقال اجناس و محصولات تولیدی به نقاط مختلف شد. با تولید انبوه کالا، مشاغل و کسب‌وکارهای کوچکی شکل گرفت که وظیفه آنها خرید عمده از کارخانه‌ها و انتقال آنها به مغازه‌ها و فروشگاه‌های کوچک به شکل سنتی و بدون در نظر گرفتن نیاز و سلیقه مخاطبان بود. با گذشت زمان این عمده‌فروشی‌ها به شرکت‌های پخش تبدیل شدند و کارخانه‌ها اقدام به راه‌اندازی شبکه پخش اختصاصی برای محصولات خود کردند تا ضمن کاهش هزینه‌ها، افزایش فروش را نیز به‌همراه داشته باشند. این روند به تدریج در کل دنیا گسترش یافت و تولید و توزیع انبوه کالا امری فراگیر و لازمه زندگی روزمره شهروندان جهانی شد.

SelahVarzi Hossein copy

دهه 1340 در ایران

ایران به مثابه کشوری تاریخی و پهناور در غرب آسیا شوربختانه تاریخ غم‌انگیزی در رشد و توسعه اقتصادی دارد. تسلط و استیلای نظام‌هایی با دولت‌های بزرگ و دخالت‌کننده و نیز افزایش درآمد صادرات نفت خام اقتصاد ایران را به بیراهه کشاند و ایران با وجود علاقه‌مندی برخی فعالان و نیز مدیران دولتی از کاروان توسعه صنعتی و پیامدهای آن از جمله توسعه متوازن و نرمال توزیع جای ماند. این وضعیت تا دهه 1340 شمسی هجری بیشتر دیده می‌شد و تنها در دهه 1340 بود که با راهبرد توسعه از راه جایگزینی واردات شماری از شرکت‌های بزرگ در بخش‌های مختلف در ایران شکل گرفتند و گام‌های نخستین در تولید صنعتی به معنای آنچه در غرب پدیدار شده بود در این کشور دیده شد. شرکت‌های کوه‌پیکر در مقیاس دهه 1340 در صنعت کفش، دارو، لوازم خانگی و نیز برخی دیگر از رشته‌های صنعتی مثل تولید پارچه و صنایع زیرمجموعه آن نیاز به توزیع بزرگ را در دستور کار کارخانه‌ها قرار داد. شرکت‌های کفش ملی، بلا و وین برای توزیع تولیدات خود در پایتخت و مراکز استان‌ها فروشگاه‌های پخش در سطح خرده‌فروشی تاسیس کردند که برخی کارشناسان آنها را پیشگام شرکت‌های پخش در ایران می‌دانند. در حالی که در کنار این راهبرد فروش از سوی برخی شرکت‌های کوه‌پیکر در دهه 1340 می‌شود رد پای تاسیس شرکت‌های پخش را دید اما این شرکت‌ها در دهه 1350 و با وقوع انقلاب اسلامی و راهبردهای تازه اقتصادی به انزوای نسبی گراییدند.

سال‌های پس از جنگ

جنگ هشت‌ساله عراق علیه ایران بدون تردید بر زندگی و کسب‌وکار و معیشت ایران در سطح کلان، در سطح بنگاه‌ها و در سطح خانواده‌ها و نیز روش اداره اقتصاد پیامدهای دامنه‌داری داشته و دارد و هنوز نیز می‌توان ردپای آن دوران را در بخش‌های گوناگون دید. در اواخر دهه 1350 کارخانه‌های بزرگ و پیشگام صنعتی ایران از سوی دولت وقت و نیز از سوی شورای انقلاب، ملی و مصادره شدند و از جریان فعالیت‌های دوران پیش از جنگ دور شدند. همراه با این تحول بنیادین بود که توزیع کالا نیز راه خود را از دنیای مدرن دور کرد. دولت در زمان جنگ با همه وجود وارد کار توزیع کالا شد و با تاسیس شرکت‌های دولتی در وزارت بازرگانی به نام شرکت‌های تامین و توزیع کالا راه توسعه طبیعی شرکت‌های پخش را بست. با پایان یافتن جنگ و نیز راه‌اندازی بخشی از واحدهای تولیدی در بخش‌های گوناگون صنعتی مثل شرکت‌های مواد غذایی به ویژه لبنیات و دارو و کارخانه‌های کنسرو و نیز ماکارونی و... به مرور راه برای ازسرگیری شرکت‌های پخش هموار شد. آن‌طور که در یک همایش تخصصی در اسفند پارسال گفته شد در حال حاضر انجمن صنعت پخش ایران با 1700 عضو فعال در اتاق بازرگانی، دارای 17 شعبه در سراسر کشور است و به تمامی وزارتخانه‌ها خدمات توزیع ارائه می‌دهد. این انجمن 3500 تامین‌کننده و واردکننده داخلی و خارجی را در بخش کالاهای FMCG تحت پوشش دارد.100 درصد توزیع بخش دارویی کشور و 80 درصد از توزیع و پخش سایر محصولات به وسیله شرکت‌های عضو انجمن ملی صنعت پخش انجام می‌شود و چهار میلیون مترمربع انواع انبارهای سرپوشیده را در اختیار دارد. همچنین اعضای انجمن دارای 25 هزار دستگاه ناوگان درون‌شهری است که به سراسر کشور خدمات توزیع ارائه می‌دهند. گردش مالی صنعت پخش ایران در سال 1401 معادل 750 هزار میلیارد تومان بود که با گردش مالی 180 هزار میلیاردتومانی دارو، به 930 هزار میلیارد تومان می‌رسد.

ماهیت دگرگون‌شونده توزیع

اقتصاد ایران اگرچه با تاخیر و با مقاومت سیاستمداران و نیز دیوانسالاران دولتی اما در نهایت همان راهی را می‌رود که پیش از این در غرب و در کشورهای دارای اقتصاد آزاد رفته‌اند و این پوست‌اندازی در همه فعالیت‌ها رخ خواهد داد. به‌طور مثال و با وجود مقاومت‌های پیدا و پنهان، فروشگاه‌های بزرگ و هایپراستارهای گوناگون در همه «مال‌هایی» که تاسیس می‌شوند دیده می‌شود. علاوه بر این فروشگاه‌های زنجیره‌ای دولتی و خصوصی نیز به مثابه یک ضرورت روندی فزاینده دارند. ورود برخی از نهادهای حکومتی در ایجاد فروشگاه‌های زنجیره‌ای نیز مزید بر علت شده و نیز کارخانه‌های بزرگ مواد غذایی در سطح بالا که در داخل قابلیت گستردگی دارند نیاز به توزیع مدرن را با خود به همراه می‌آورند. به همین دلیل است که پیش‌بینی می‌شود در کنار این فروشگاه‌ها و نیز برای اجتناب از درهم‌تنیده شدن کارها، گسترش شرکت‌های پخش مستقل از واحدهای صنعتی و نیز شرکت‌های بازرگانی داخلی در دستور کار سرمایه‌گذاران قرار گیرند.

گیرها و الزام‌های ذهنی

زاد و رشد پدیده‌های اجتماعی و اقتصادی نیاز به تغییرات ذهنی و نیز عملیات اجرایی در سطوح گوناگون دارد و بدون تردید در جامعه‌هایی مثل ایران کار آسانی نیست. رشد و توسعه روزافزون و سازگار با تحولات جهانی صنعت پخش کالاها نیز از این قاعده بیرون نخواهد بود و باید ذهنیت مساعد و موافق تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران پدیدار شود. باید دولت‌های ایرانی و نیز دیگر نهادهای قدرت بدون اینکه با مقاومت‌های آسیب‌رسان کار را به تاخیر اندازند راه را برای رفتار مدرن در اقتصاد از جمله تقسیم کار به صورت تخصصی هموار کنند. علاوه بر این باید دنیای کسب‌وکار در ایران را با دنیا پیوند زد و دورترها و دورنمای کار را فراتر از سرزمین دید. این نیز نیاز به تغییر ذهنیت دارد. دگرگون‌سازی و پوست‌اندازی شبکه توزیع سنتی به ویژه سازگار شدن بازرگانان و بنکداران نیرومند که در بازارهای سنتی تهران و مراکز استان‌ها جایگاه ویژه‌ای دارند و شماری از آنها از مسیر حزب‌های سیاسی در برخی از تصمیم‌گیری‌های سیاسی دخالت دارند نیز از الزام‌های کار به حساب می‌آید.

الزام‌های اقتصادی

 با توجه به نکات یادشده در بخش الزام‌های ذهنی و پس از اینکه به رفع گرفتاری‌های یادشده ساختاری امیدوار شدیم می‌شود درباره الزام‌های فنی و سرمایه‌گذاری در توسعه متوازن صنعت پخش به داوری نشست. پیش از هر اقدامی باید درباره وضعیت موجود و نقاط ضعف و قوت صنعت پخش به گفت‌وگوی جدی و کارشناسانه نشست و راه را برای گفت‌وگوهای بی‌پرده باز کرد. واقعیت این است که بزرگان این صنعت و نیز کارشناسان و تحلیلگران این فعالیت‌ها با تنگناها و دشواری‌های این فعالیت آشنایی دارند و کافی است این تنگناها اولویت‌بندی شده و به ترتیب اهمیت درباره رفع آنها در چارچوب یک برنامه راهبردی را به بحث نشست. چیزی که درباره آن نباید تردید کرد دوری از کوچک و خرد کردن غیراقتصادی این فعالیت است. تجربه نشان می‌دهد شرکت‌های پخش برای کامیابی و سودآور شدن نیاز به سرمایه‌گذاری در بخش‌های گوناگون مثل ناوگان حمل‌ونقل؛ انبارداری مدرن؛ شبکه‌ای از نیروهای متخصص و نیز همکاری با شرکت‌های خارجی دارند که تنها از راه تاسیس و توسعه شرکت‌های بزرگ پخش ممکن است. یکی از الزام‌های فنی و سرمایه‌گذاری در این صنعت با توجه به غیرکارشناسی و غیراقتصادی بودن فرآیندهای پخش در ایران امروز، ناتوانی و ناکاربلدی مدیران قدیمی برای سرمایه‌گذاری در بخش تحقیق و توسعه است. تجربه دهه‌های تازه‌سپری‌شده نشان می‌دهد مدیران و سرمایه‌گذاران به کوتاه‌مدت فکر می‌کنند و به این بخش توجه چندانی نکرده و به سرمایه‌گذاری در بخش تحقیق و توسعه علاقه ندارند. شمار اندک شرکت‌های فعال در صنعت پخش به لحاظ استمرار و گسترش طبیعی و اقتصادی کار موجب شده فقدان نیروی مدیریتی نیرومند و دارای گرایش‌های نو و سازگار با دگرگونی‌های جهانی در این بخش به چشم آید. در غیاب مدیریت جسورانه و ریسک‌پذیر که البته با فضای عمومی فعالیت‌های اقتصادی در سطح ملی سازگاری دارد، آموزش نیروی انسانی کارآمد نیز فراموش شده است و شرکت‌های پخش سرمایه‌گذاری در این بخش را چندان ضروری نمی‌بینند. در صنعت پخش نیز همانند سایر فعالیت‌های اقتصادی دخالت‌های دولت کار را سخت کرده است. برای مثال در صنعت پخش دارو، دولت با سیاست تخصیص ارز دولتی پیامدهای منفی‌ای برای این صنعت داشته که از آن جمله می‌توان به قیمت‌گذاری دستوری دارو اشاره کرد که همین موضوع مانع سرمایه‌گذاری‌های گسترده و توسعه در شرکت‌های پخش شده است. دور بودن اقتصاد ایران در سطوح گوناگون از تحولات جهانی یک نقص بزرگ و آسیب‌ساز ملی است. ایران از گردونه روزآمدی تکنولوژیک در همه فعالیت‌های صنعتی، خدماتی، بانکی، بیمه و توزیع و پخش دور شده و داخل بازی نیست.

انزوای تحمیل‌شده بر ایران شرکت‌ها و صنعت پخش را نیز شامل می‌شود. نوپا بودن صنعت مدرن پخش و گرفتاری‌های قانونگذاران و دولت‌های ایران در برطرف کردن دشواری‌های پرشمار فرصتی برای قانونگذاری مناسب با الزام‌های روزآمد کردن قانون در صنعت پخش باقی نگذاشته است. تامین سرمایه مالی برای گسترش شرکت‌های پخش نیز از دشواری‌های این صنعت حکایت می‌کنند. بانک‌های ایرانی به فعالیت‌های کمترشناخته‌شده اعتبار و وام نمی‌دهند و باید در این باره فکری شود.