فرشته کسب و کار
یکی از بهترین نمونهها در اثربخشی تجارت و کسب و کار بر رونق تمدنی، چنانکه تاریخ نشان میدهد، جاده تاریخی ابریشم، سیستمی از جاده بوده است که در آن جریانی از مبادلات اقتصادی، فرهنگی، معماری، هنری و ادبی صورت میگرفت؛ البته که جاده و تجارت ابزار نفوذ، آسیب و پیکار با دشمن نیز میشوند. در دوره اخیر نیز پروژه عظیم یک کمربند یک جاده (One Belt One Road / OBOR) از سوی چین در حال هدایت شدن است هر چند تغییر گرایشهای غیراستراتژیک دولتها در ایران موجب از دست رفتن بسیاری از فرصتهای ممکن در این پروژه برای ایران شد؛ از قرار میراث برخی تصمیمات دست از سر اقتصاد ایران بر نخواهد داشت و فرصت گشایش کسب و کاری از دست رفته است. اقتصاد برای ایران فرصتی است برای ادغام با زنجیره تامین جهانی و پیوستن به اقتصادی که همانند راه ابریشم، مسیر توسعه را برای ایران خواهد گشود.
این روزها که میگذرد، تکرار بیسرانجام از فعل و انفعالاتی است که ایران را از اقتصاد جهانی دور کرده و آسیبهای زیادی به اقتصاد و معاش مردم وارد کرده است و این خلاف اهمیت رونق کسبوکار و اقتصاد به عنوان نیاز ضروری جامعه ایرانی است که در شعارهای مختلف، الگوسازی میشود. علی سرزعیم در شماره ۵۵۷۱ «دنیای اقتصاد» عنوان میکند: هر کس معمولا از زاویه خود به تحولات اخیر نگاه میکند و میتوان از منظر دستاوردها و هزینهها برای جامعه مدنی و همچنین حاکمیت به بحث نشست. اما بدون آنکه بخواهیم به جزئیات رجوع کنیم، میتوان عنوان کرد که تحولات اخیر هزینههای زیادی را به همراه داشته است که باید با مراجعه به جامعه نخبگان در جهت محدودسازی این هزینهها و ایجاد منافع برای جامعه و تاریخ ایران گام برداشت.
مدیران دولتی به عنوان مخاطبان اصلی این چند خط، باید به اهمیت حفظ بسترهای اقتصادی واقف شوند؛ آنها باید خود را برای تصمیمات سخت و کارشناسی آماده کنند؛ غایت این آمادگی مدیران بخش دولتی، ایجاد و حفظ زیستبوم سالم اقتصادی است. توازن بین سیاست و اقتصاد و انتخاب اولویت بین آنها، نیازمند گریز از گرانش شعار است؛ درک عمق نیازها، ترسیم چشمانداز، تغییر تکنیکها و تاکتیکها، بدون چشمپوشی قابل تصور و امکانپذیر است. توجه به حکمرانی یعنی توجه به مشارکت، حاکمیت، قانون، شفافیت، پاسخگویی، وفاق عمومی، حقوق مساوی، اثربخشی، کارآیی و مسوولیتپذیری موضوعات فاخری هستند که ارزش تلقی شده و قابل انکار نیستند و باید در سازمانهای دولتی و مدیران آن مورد توجه قرار گیرند.
این روزها اعداد و ارقام اعلام شده از زیان وارده به کسب و کارها متفاوت است و مبانی آن روشن نیست ولی در آسیبها و گستردگی آن، تردید نمیتوان کرد. در اثربخشی بستههای حمایتی دولت که به زبان برخی وزرا اعلام شده است، امیدواری وجود ندارد زیرا به دلیل نبود اطلاعات شفاف، ترس از بیان اطلاعات و... سازوکاری برای این قبیل شرایط وجود ندارد. شاید دولت نیازمند درخواست جدیتر از سوی برخی افراد برای تغییر الگوی مدیریتی باشد؛ شاید دولت نیازمند چرخشی تاریخی در پارهای روشهای خود شود؛ به هر حال دینامیکهای سیاسی و اقتصادی اجازه ثبات روش و رویه را نخواهد داد.