دنیای اقتصاد فقدان کسبوکارهای هنری و تفریحی شهری را بررسی می کند
پروانه اصفهان کجاست؟
یکی از نمونههای موفق این نوع کسبوکارها در تهران جمعهبازار پارکینگ پروانه است؛ پارکینگی در خیابان جمهوری که هر جمعه میزبان کسبوکارهای هنری تولیدی و تفریحی بود و از تمام ایران مخاطبانی را جذب کرده بود، از سوی دیگر پارکینگ پروانه انگیزهای برای جوانان نسبت به تولید آثار هنری شده بود که در رقابت آزاد با یکدیگر میتوانستند به رشدی قابلتوجه در تولید و درآمدزایی نسبتا قابل قبولی نیز دست یابند. قصه شکلگیری این جمعهبازار بنا بر روایت یکی از فروشندگان قدیمی این بازارچه به زمان ناصرالدینشاه بازمیگردد، زمانی که وی از سفر فرانسه بازمیگردد و تصمیم میگیرد تا جمعهبازاری شبیه آنچه در فرهنگ دیده را در تهران بنا کند. مسجد امام (مسجد شاه سابق) اولین جمعهبازاری بود که در بازار بزرگ تهران پا گرفت و بعد از مدتی تکیه دولت جایگزین آن شد و سالها بعد پارکینگ ناصرخسرو واقع در خیابان سعدی جنوبی بازارچهای جدید را در دل خود جای داد تا اینکه در سال ۱۳۸۰ پارکینگ پروانه محل دایمی جمعهبازار تهران شد.محوطهای بزرگ با ۴ طبقه و ۵ راهرو که از ۸ صبح تا ۵ بعدازظهر پذیرای بازدیدکنندگان و خریداران محصولات آنتیک، دست سازهها، صنایعدستی و لباسهای سنتی بود، مشتریان این جمعهبازار از شمال و جنوب و شرق و غرب تهران خودشان را به مرکز پایتخت میرساندند و اغلب توریستهای خارجی هم برای خرید به آنجا میآمدند. البته باید توجه داشت که پروانه صرفا یک جمعهبازار عادی مانند دیگر جمعهبازارهای در نقاط دیگر کشور نیست بلکه یک فرهنگ و فرم اقتصادی و گردشگری است که باوجود برخی بیمهریهای مدیریت شهری تهران باز هم پروانه است... پارکینگی که الان حدودا به هیچ دردی نمیخورد و بدون کسبه دستفروش پروانه تبدیل به مکانی مرده شده است. اینجاست که میتوان نتیجه گرفت هنر است که به محیطهای مرده شهر حیات میبخشد و مسیحای خیابانها و مکانهای خاکستری شهر است. روحی که دولت هیچ هزینهای برای آن نمیکند و اتفاقا اگر دولت کاری نکند در این زمینه کارها خوب پیش میرود.
با تغییر محیط پارکینگ پروانه و ساماندهی صاحبان این کسبوکارها به سمت باغ کتاب، تغییراتی در نوع مواجه مخاطبین با این کسبوکارها شکلگرفته است اما کماکان نوع کسبوکارها به همان شکل و با همان نوع رقابت در حال اجراست، که شاید از آن بتوان بهعنوان یک نمونه صادق از اقتصاد آزاد نیز نام برد و آن را مورد بررسی قرارداد. یک نکته قابلتوجه در مورد پروانه بقای آن بهمرورزمان و در مواجهه با بحرانهای عمومی و جهانی مانند کروناست. کرونا کسبوکارهای بسیاری را زمین زد و چالشهای سختی در مسیر کسبه قرارداد اما پروانه ثابت کرد باوجود تعطیلی یکساله کرونا باز هم میتواند خود را زنده نگه دارد و حتی باکیفیت بهتر به صحنه بازگردد. نوع اجناس ارایه شده در پروانه نیز در نوع خود قابلتوجهاند، از آثار هنری تولیدی با جنسهای مختلف تا لباس و ظروف و صفحه گرامافون و حتی بساطهایی که مشخص نیست دقیقا فروشنده چه هستند و در پارچه پهنشده روی زمینشان همهچیز یافت میشود.
اصفهان نیز پتانسیلهای شهری بسیاری برای اجرا چنین طرحهایی دارد، اگرچه نمونههایی مانند بازارت را در چندین دوره شاهد بودیم که با استقبال خوبی نیز مواجه شد اما اجرا یک مجموعه بازار هفتگی منظم با رویکرد کسبوکارهای هنری و تفریحی برای اصفهان میتواند یک جاذبه گردشگری قابلتوجه نیز در مرکز کشور ایجاد کند و با جذب مخاطبین بسیاری همراه باشد.
از پارکینگها تا خیابانهای مختلفی که استفاده از حاشیه آنها میتواند رنگ دوبارهای به خیابانهای خاکستری شهر بزند و ایجاد انگیزه قابلتوجهی نیز برای جوانان شهر داشته باشد. اما نکتهای که دراینبین نقش اساسی در تداوم و کیفیت این محیطها دارد، عدممداخله مستقیم نهاد قدرت، یعنی شهرداریها و نهادهای مدیریت شهری است که در صورت مداخله صرفا یک محیط مصنوعی و با شرکت عدهای خاص و با کسبوکارهایی تایید صلاحیت شده و مداخله سلیقه دولتی را میتواند ایجاد کند که با استقبال عمومی نیز همراه نخواهد شد. طبق تجربه شهرهای تهران(پارکینگ پروانه) و شیراز(ارم)و رشت(میدان شهرداری)، زمانی که مردم باسلیقه و روح جمعی خود یک کسبوکار را مدیریت و اجرا کنند هم تداوم خوبی خواهد داشت و هم مخاطبان بسیاری را باسلیقه جمعآوری خواهد کرد. از سوی دیگر نهادهای مدیریت شهری صرفا باید در اینجا به وظیفه شهری و قانونی خود یعنی ایجاد بسترهای مناسب برای اجرا چنین کسبوکارهایی عمل کنند و مداخله محتوایی را کنار بگذارند زیرا صاحب اصلی شهر مردم شهر هستند. روح جمعی کسبوکار بهطور طبیعی کیفیت خود را بالا میبرد، ضعفها را فیلتر میکند و سلیقهها را افزایش میدهد، بهطوریکه اگر نظمی مشخص بر زمان و مکان این کسبوکارها مسلط باشد، آنگاه کارهایی که از کیفیت فنی و فرهنگی مناسب برخوردار نیستند بهطور خودبهخود کنار میروند و قیمتها همدیگر را به سطح قابلعرضهای میرسانند.
برای بهبود فضای گردشگری اصفهان باید به این نکته نیز توجه داشت که دیگر محیطهای مرسوم ازجمله بناهای تاریخی و پلها، از تولید محتوا اشباعشدهاند و صرفا باید هزینهها در راستای مراقبت از این بناها و معرفی جهانی آنها ساماندهی شود.
مراکز خرید نیز آنقدر متنوع و قدرتمند نیستند که بتواند یک شهروند از کلانشهرهای دیگر را بهسوی خود جلب کند و یک جاذبه گردشگری ایجاد کند. بهعنوانمثال یک شهروند تهرانی که ایران مال را قدم زده است چندان انگیزهای برای سفر به اصفهان و حضور در مراکز خرید آن ندارد. یا شهروندانی که خارج از ایران را نیز دیدهاند به نظرشان محیطهای تفریحی و تجاری اصفهان چندان قابلیت گردش شهری ندارند. نتیجتا آنچه میتواند اصفهان را ازنظر گردشگری و اقتصادی درگیر وجههای جدید کند، روی آوردن به اقتصاد خدماتی است که زیانهای اقتصاد صنعتی را به دنبال ندارد و در بطن خود موجب ایجاد یک رضایتمندی از فضای شهری میشود که نمونه مشخص آن ایجاد فضاهایی برای ارایه چنین کسبوکارهایی در سطح شهر یا در یک نقطه خاص است.