سرمایه انسانی در سازمان چابک
درگذشته سازمانهای موفق با مشخصههایی مانند سلسلهمراتب مشخص و ، فرایندهای مکانیکی و نظامهای مدیریتی مستحکم توصیف میگردیدند اما امروزه ویژگیهای دیگری مانند قابلیت انعطافپذیری و انطباقپذیری، قابلیت پیشبینی و توانائی شکلدهی بازار، معرف سازمانهای پیش رو و سرآمد است. گفته شد که ساختار سازمانهای چابک مسطح و با لایههای مدیریتی اندک است. گروههای کوچک خودگردان و منعطف که پیرامون حل یک چالش سازمانی شکل میگیرند، وظیفه اجرای فرایندها را بر عهدهدارند. طبیعی است برای ایفای نقش در چنین ساختاری، سرمایه انسانی سازمان باید از شایستگیهای متفاوتی نسبت به گذشته برخوردار باشد، تا این مولفه مهم سازمانی هم بتواند با استراتژی چابکی همسو گردد. امروزه در فرایندهای استخدام و بهکارگماری، توجه شرکتهای پیش رو به بررسی وجود شایستگیهای مرتبط با چابکی معطوف گردیده است و ازاینرو پژوهشهای مدیریتی مفصلی درباره شناخت، توصیف و اولویتبندی این شایستگیها انجامگرفته است که تحقیقات گروه مشاوران مکنزی با نتایج زیر یکی از آنها است.
شایستگی مدیریتِ شرایط ابهام و سازگاری با آن
ابهام، ویژگی محیط کسبوکار دگرگون است، جایی که قواعد بازی کسبوکار در بازار به هم میریزد، بیشترین فرصتها برای منفعت زایی ایجاد میشود. پس مهمترین شایستگی منابع انسانی برای دستیابی بهچابکی کسبوکار، توانائی مدیریتِ شرایط ابهام و سازگاری با آن است. افرادی که از این قابلیت برخوردار هستند، عمدتا بر دستیابی به نتیجه بیشتر از انجام روالهای از پیش تعیینشده متمرکزند. رویکرد حل مساله در ساختار فکری آنها بر مبنای واضحسازی تدریجی (Progressive Elaboration) است. آنها بهخوبی میتوانند در ابتدا، یک شمای کلی از چالش و راه مواجه با آن را در ذهن خود تجسم کرده و سپس با بهکارگیری روشهای شبیهسازی و در نظر گرفتن گزینههای متعدد و خلاقانه، بهصورت تدریجی و چرخشی، چالش ناشی از تغییرات محیط را حل نمایند. طبیعتا در شرایط ابهام، دغدغههای ذهنی افراد بهمراتب بیشتر میشود، در ابتدا اعضای گروه فهم یکسانی از محیط ابهامآلود ندارند و رویکردهای مواجه ای موردنظر هر یک از آنها نیز بسیار متنوع، متفاوت و خارج از عرف است، پس مشخصه مهم دیگری که باید در کنار شایستگی مدیریت شرایط ابهام قرار گیرد، سازگاری در تیم است که بر پایه اعتماد و وفاق شکل میگیرد، نکته جالبتوجهی که در نتایج پژوهشهای مرتبط با شایستگیهای انسانی در سازمانهای جدید دیده میشود، غلبه ضرورت و اهمیت شایستگی “سازگاری در تیم” بر “رقابت و برتریطلبی فردی ” است که درگذشته بهعنوان یکی از پیشرانهای اصلی موفقیت در مدیران قلمداد میشد.
برونگرایی، بیشتر برای مدیران، کمتر برای اعضای تیم
تعامل مستقیم با ذینفعان ازجمله مشتریان و رهبری یک تیم چابک موجب میشود که لایههای مدیریتی در سازمانهای چابک با طیف بسیار گستردهتری از افراد مواجه باشند بهگونهای که در محیطهای کاری پیچیده و دگرگون، حجم روابط بیرونی مدیران نسبت به محیطهای سنتی، حداقل سه و نیم برابر افزایش مییابد، ازاینرو توجه به شایستگیهای فردی مبتنی بر “برونگرایی”، توانایی “مذاکره و متقاعدسازی” در سازمانهای چابک برای لایههای میانی از اولویت بسیار بیشتری نسبت به گذشته برخوردار گردیده است. این پژوهش نشان داده است که برخلاف مدیران، برای اعضای تیمهای خودگردان شایستگی برونگرایی در اولویت نیست زیرا آنها کمتر با محیط پیرامونی در ارتباط هستند و درباره آنها قابلیتهایی چون “خود انگیزشی” و “خلاقیت” در راس شایستگیهای منابع انسانی مورد انتظار قرار میگیرد.
ثبات در تعاملات و هوش هیجانی ازجمله شایستگیهای ضروری است
تحقیقات مکنزی در تحلیل مدیران شرکتهای چابک نشان میدهد، ازآنجاکه سیکل تصمیمگیری و یادگیری بر مبنای آن در سازمانهای این سازمانها بهمراتب کوتاهتر و نقش آزمایش و تجربه گری در تصمیمگیری بسیار چشمگیر است، برخورداری از شایستگیهایی چون “مدیریت بر خود” و” مدیریت بر هیجانات” و “نگرش باز به تفاوتها و اختلافنظرها”برای رهبران گروهها بسیار ضروری خواهد بود و میبایست ضمن آنکه در ابتدای استخدام به آن توجه کافی و در برنامههای توسعه فردی نیز دنبال شود.
در پژوهشهای مرتبط با سازمانهای چابک، نتایج نشان میدهد، “احساس مالکیت و تمرکز بر نتیجه” یکی از مهمترین ویژگیهایی است که اعضای تیمهای کاری خودگردان از آن برخوردارند. در سازمانهای چابک فرایندها در هر تجربه میتوانند بهراحتی تغییر کنند و ازاینرو ضرورت تبعیت از روش، جای خود را به خلاقیت برای بهبود نتیجه میدهد ضرورت این نکته وقتی آشکار گردید که پژوهش گران دریافتند که در شرکتهای سنتی، میزان زیادی از امکانات و ویژگیهای محصولات ( در حدود ۵۰ درصد )، توسط مشتریان استفاده نمیشود! امکاناتی که با نظر طراحی و توسعهدهنده و بدون دریافت و تحلیل خواست، نیاز و ترجیحات مشتریان به وجود آمدهاند و طبیعتا در محیط کسبوکار کنونی با شدت رقابت بسیار فزاینده، هدر رفتن به این میزان از منابع و ناتوانی در برآورد انتظار مشتریان، بیتردید شکست سازمان را به همراه خواهد داشت، پس رویکرد غالب در شرکتهای چابک، توجه و تمرکز بر تحلیل مشتری است. و درنهایت ازآنجاکه تغییر جزئی از ذات محیط پرتلاطم به شمار میرود، برخورداری از شایستگی و روحیه “استقبال از تغییرات”، “انعطافپذیری نسبت به دگرگونی” و “تمایل به تغییر” ضروریاتی از شایستگیهای منابع انسانی است که تمامی کارکنان در سازمانهای چابک امروزی باید از آن برخوردار باشند.